روابط عمومی ستاد برگزاری نماز جمعه تهران اعلام کرد: نماز عید سعید قربان به امامت آیتالله هاشمی رفسنجانی اقامه میشود. در اطلاعیه این ستاد آمده است: به اطلاع امت مسلمان و فهیم و همیشه در صحنه تهران میرساند با توجه به مصادف شدن روز جمعه با عید سعید قربان که عید اکبر است، نماز عید سعید قربان به امامت آیتالله هاشمی رفسنجانی رأس ساعت 8 صبح (روز جمعه مورخ 30/9/86 ) در دانشگاه تهران اقامه میشود.
لذا از برادران و خواهران دعوت میشود بار دیگر با حضور پرشور خود در نماز عید سعید قربان همچون سالهای گذشته، اتحاد ملی و انسجام اسلامی را به جهانیان به اثبات برسانند.
بنا بر این اطلاعیه، نماز جمعه این هفته برگزار نمیشود.
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]
در سال گذشته، نخستین هدف سیاست خاورمیانهای بوش، مهار ایران بود که در این چهارچوب، تهران به عنوان مسئول افزایش خشونتها در عراق و افغانستان، مشکلات موجود در لبنان و ناسازگاریها و تحرکات حماس شناخته میشد و در نهایت این ایده بود که تعادل قدرت در منطقه به سمت ایران و متحدان اسلامی او در حال تغییر است. با توجه به این تفسیر، مهار نفوذ روزافرون تهران برای امنیت منطقه ضروری به نظر میرسد...
هدف واشنگتن، حذف نفوذ ایران در جهان عرب با حذف دستاوردهای ایران تا به این تاریخ و از بین بردن حمایت متحدانش از این کشور است تا بتواند با کشیدن خطی از لبنان تا عمان، ایران را از همسایگان عرب خود جدا کند. دولت بوش خواستار حمایت دول عرب برای مخالفت با سیاستهای ایران در عراق، لبنان و فلسطین است که در این راه، تلاش داشته با دادن بستههای تسلیحاتی 20 میلیارد دلاری به عربستان و کشورهای خلیجفارس، توان نظامی آنها را افزایش دهد...
مشکل بزرگتر، اعتقاد اساسی دولت بوش پیرامون این محور است که ایران نمیتواند نقشی سازنده را در ایجاد خاورمیانهای با ثبات متقبل شده و رفتار ناخوشایند این کشور با دیپلماسی فعال تغییری نخواهد کرد. واقعیت این است که ایران قدرتی توسعهطلب با تمایلات جاهطلبانه نبوده که برای دستیابی و اجرای بعضی اهداف و وعدههای مقدس مذهبی خود، به دنبال ایجاد بینظمی باشد، اما همانند روسیه و چین قدرتی رو به رشد است که قصد تبدیل شدن به کشوری محوری در منطقه را دارد.
یک اشتباه دیگر واشنگتن، این است که گمان میکند با ایران نیز میتواند مانند اتحاد شوروی کنار آمده و الگوی جنگ سرد را درباره خاورمیانه نیز مؤثر میداند. هم اسرائیل و هم دولتهای عربی که از زمان جنگ لبنان در سال 2006 نگران تقویت پیوندهای ایران و حزبالله بودهاند، بر واشنگتن فشار آوردهاند تا با تمایلات اتمی ایران مقابله کند...
اما همین دولتهای عربی که نگران گسترش نفوذ ایران در خاورمیانه هستند، با ایجاد یک دولت شیعه در عراق که هم طرفدار ایران است و هم طرفدار آمریکا، مخالفند و علاقهمند به مخالفان سنی مذهب آنها هستند که واشنگتن را بر سر دوراهی سخت چگونگی کنار آمدن با دولت عراق و در عین حال ایجاد اتحادی منطقهای با کشورهای عرب سنی قرار داده است. به این ترتیب، دیوار مهار ایران برای آمریکا درست از عراق میگذرد و ناچار به تبدیل این کشور به خط مقدم رویارویی خود با ایران و در نتیجه، ایجاد بیثباتی بیشتری در این کشور میشود.
استراتژی دولت بوش همچنین در توجه به دیدگاههای متفاوت کشورهای عربی ناکام مانده است، چرا که رژیمهای عربی در حقیقت نگران ایران هستند، اما این نگرانی در میان آنها یکنواخت و یکسان نیست. عربستان و بحرین از توسعهطلبی ایران نگران بوده و از مداخلات ایران در امور داخلی خود در هراسند. برای مصر و اردن حاکمیت و یا ثبات داخلی چندان مهم نیست و بیشتر نگران اهمیت تازه کسب شده ایران و موقعیت جدید آنها در منطقه و تأثیر آن بر مسائل فلسطین هستند. حتی در منطقه خلیج فارس هم هیچ توافقی ضد ایران وجود ندارد؛ برای مثال، بر خلاف بحرین، کویت و عربستان، قطر و امارات دارای اقلیت بزرگی از شیعیان نیستند و از اواسط دهه 90 هم دارای پیوندهای اقتصادی گستردهای با ایران بودهاند. این کشورها، جدای از رویارویی با ایران، از پیامدهای تشدید تنشها بین ایران و آمریکا در هراسند. حتی متحدان آمریکا در خاورمیانه، با ارزیابی تواناییها و ضعفهایشان به اتحاد با کشور دیگری پرداخته و منافع خود را با این درک دنبال میکنند که آنها هم در برابر نفوذ ایران آسیبپذیرند؛ بنابراین، استراتژی مهار آمریکا، مشتمل بر اجماع گسترده کشورهای عربی، در تئوری راهکاری نامناسب است...
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]
رئیس سازمان تربیت بدنی در گفتوگویی که با سیمای جمهوری اسلامی داشت و شب گذشته از برنامه 90 پخش شد، کاندیدا شدنش برای فدراسیون فوتبال را با دستور رئیسجمهور عنوان کرد.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، مهندس علیآبادی که کاندیدا شدنش برای ریاست فدراسیون فوتبال، سبب بهانه تراشیهای فیفا و به تعویق افتادن انتخابات این فدراسیون شده است، روز گذشته، پس از آن که رئیسجمهور خواستار کنارهگیری وی از کاندیداتوری شد، گفت که نامزدیاش به دستور رئیسجمهوری و بهرغم تمایل خود وی بوده است.
بنا بر این گزارش، فیفا نیز پیشتر به این بهانه مخالف حضور علیآبادی در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال بود که آن را نوعی دخالت دولت در امور مربوط به فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ـ که بنا بر قانون فیفا و نیز اساسنامه، این فدراسیون نهادی غیر دولتی به شمار میرود ـ میدانست.
هر چند به نظر میرسد که شب گذشته، علیآبادی با استفاده از لفظ «دستور» تلاش کرد احترام رئیسجمهور را حفظ کند، اما مسئولان رسمی کشور، باید به ادبیات و سخنانشان، بیشتر توجه کنند. زیرا با این ادبیات (دستور رئیسجمهور) که علیآبادی در مصاحبهاش به کار برد، پرسش اساسی افکار عمومی، این است که آیا بهانه فیفا درست نبوده است؟ بحثانگیزتر آنکه این همه فرصت سوزی را چه کسی یا کسانی باید پاسخگو باشند؟
لازم به یادآوری است، دکتر احمدینژاد در گفتوگوی زنده تلویزیونی یکشنبه شب خود با مردم، با انتقاد از علیآبادی در برکناری رئیس سابق فدراسیون فوتبال، اظهار کرد که از علیآبادی خواسته است با نامزدی ریاست فدراسیون فوتبال، این ورزش مهم را سامان بخشد.
گفتنی است، در حالی که تنها دو ماه دیگر تا بازیهای مقدماتی جام جهانی باقی مانده، هنوز فدراسیون رئیس یا هیأت رئیسه ندارد و از سوی دیگر مربی تیم ملی نیز مشخص نشده است.
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]
در حالی که اقدام غیرمنتظره روسها در تحویل بخش اول سوخت نیروگاه بوشهر به رغم سابقه بدقولی و کارشکنی طولانی آنها در ساخت این نیروگاه، بسیاری از ناظران را شگفتزده کرده، اظهارات بوش، رئیسجمهور آمریکا پرده از انگیزه تحویل سوخت به ایران در مقطع کنونی برداشت.
بنا بر شواهد و قرائن، تحویل این سوخت به ایران، با موافقت دیگر قدرتهای جهانی صورت پذیرفته است؛ چنان که بوش نیز اظهار کرده که از تحویل سوخت به ایران حمایت میکند.
رئیسجمهور آمریکا در عین حال افزود: «اگر ایرانیها این اورانیوم را برای استفادههای صلحآمیزشان بپذیرند، دیگر دلیلی ندارد که بخواهند غنیسازی را یاد بگیرند.»
همزمان، رسانههای بینالمللی در ساعات گذشته با بزرگنمایی ارسال نخستین محموله سوخت اورانیوم غنیشده به ایران که برای تست شیوه عمل کردن نیروگاه استفاده خواهد شد، تلاش کردند با این ادعا که ایران اکنون نیروگاه دیگری غیر از بوشهر ندارد، اینگونه وانمود کنند که اصرار ایران برای ادامه برنامه غنیسازی اورانیوم خود، اهداف غیر صلحآمیز دارد.
تلویزیون «بی.بی.سی» نیز با طرح این پرسش که «اورانیوم روسی برای بوشهر، اورانیوم ایرانی برای کجا؟» مدعی شد: نیروگاه ایرانی در دست ساخت، فعلا در حد طرح بر روی کاغذ است و از این رو اورانیوم غنیشده برای اهداف دیگری تولید خواهد شد!
هفته گذشته هم رایس، وزیر خارجه آمریکا گفته بود: «یک مثال، برنامه صلح آمیز هستهای نیروگاه بوشهر است که روسها برای ایران میسازند و مدتها بود که آمریکا با آن مخالفت میکرد، اما رئیسجمهوری با پوتین گفتوگو کرد و من با روسها گفتوگو کردم که ایرانیان میتوانند از الگوی بوشهر استفاده کنند، به شرطی که روسیه سوخت را به آنها بدهد.»
تلاش برای ادامه اتهام فعالیت غیر صلحآمیز هستهای به ایران در حالی است که در گزارش سازمانهای اطلاعاتی آمریکا که دو هفته پیش منتشر شد، آمده بود: ایران از سال 2003 برنامه نظامی هستهای را کنار گذاشته است.
با توجه به بدقولیهای دامنهدار روسها در ارسال سوخت نیروگاه بوشهر و تکمیل آن که هنوز هم ادامه دارد، به نظر میرسد ارسال غیرمنتظره سوخت در مقطع کنونی در پی یک توافق جهانی برای وادار کردن ایران به تعلیق غنیسازی تحت فشار افکار عمومی بینالمللی است.
کاخ سفید که پس از گزارش البرادعی و رفع بسیاری از نقاط ابهام برنامه اتمی ایران، تحت فشار افکار عمومی برای ادامه برخورد با ایران و از جمله تظاهراتهای ضد جنگ در نقاطی از جهان بود، با انتشار گزارش 16 سازمان جاسوسی خود، تا اندازهای چهرهاش را بازسازی کرد و اکنون که حتی در تصویب زودهنگام قطعنامه تحریم سوم ناکام مانده، در تلاش است تا با توسل به ایده عدم نیاز برنامه صلحآمیز ایران به تهیه سوخت، ایران را وادار به تعلیق غنیسازی نمایند.
این فضاسازیها در حالی است که بدقولیها و کارشکنیهای طرفهای غربی در همکاری فنی با ایران، جمهوری اسلامی را به تکیه کردن بر دانش و توان فنی خود چه در فناوری چرخه سوخت و چه نیروگاهسازی مصمم کرده است.
سابقه بدقولی روسها در بوشهر
بازرسی ارسال سوخت هسته ای به ایران در ماه نوامبر در کشور روسیه توسط بازرسان آژانس بینالمللی انرژی هستهای انجام پذیرفت و از آن تاریخ تاکنون برنامهریزی برای ارسال سوخت هستهای به کشور در دست تهیه بوده است.
روسیه در نوامبر سال 1994 قرارداد ساخت نیروگاه هستهای بوشهر را با ایران امضا نموده و قول داده بودند این نیروگاه حداکثر تا سال 1999 تحویل ایران شود. اما به بهانه تغییرات پیمانکاران غربی و همچنین تغییراتی در سیستمهای حفاظتی و ایمنی و طراحیهای دیگر که مختص تجهیزات روسی می باشند، از حدود هشت سال پیش تاکنون با توجه به مسائل عمده که به آنها شکل و لعاب فنی میدادند، راهاندزی این نیروگاه را به تعویق انداخته و سعی در تاخیر آن نمودهاند. هم اکنون هم هیچکدام از منابع رسمی روسی این موضوع را مورد تایید قرار ندادهاند که نیروگاه هستهای بوشهر حداقل تا پایان سال 2008 هم به بهره برداری میرسد.
* در آذر 1383 مدیر پروژه ساخت و راهاندازی نیروگاه اتمی بوشهر گفت: در 15 ماه آینده، نیروگاه به بهرهبرداری خواهد رسید.
* در اسفند 1385 «میدل ایست نیوز لاین» خبر داد که ولادیمیر پوتین تصمیم گرفته است تکمیل احداث نیروگاه بوشهر را باز هم به تعویق بیندازد.
* در فروردین ماه سال جاری، آقازده در خصوص مشکلات شرکت اتم استروی اکسپورت خاطرنشان کرد که این شرکت تاکنون هشت مدیر تغییر داده است و مبالغی که از ایران برای نیروگاه بوشهر دریافت شده است به نظر میآید در جای خودش استفاده نشده است و در حال حاضر این شرکت با کمبود نقدینگی مواجه است.
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]
دواندن عدهای از بازیکنان استقلال پس از ششمین باخت این فصل استقلال در برابر صنعت نفت در ورزشگاه آزادی در برابر چشمان تماشاگران، واکنشهای بسیاری را در رسانههای کشور در پی داشت، اما این بحث زمانی مهمتر شد که بخش مهمی از برنامه 90 شبکه سوم سیما را نیز به خود اختصاص داد.
دواندن این بازیکنان پس از کمکاری در بازی توسط مربی استقلال، به رغم اینکه کریمی آن را تنها یک تمرین صرف میدانست، یک تنبیه تمام عیار بود که در بسیاری مواقع، توسط بسیاری از مربیان در رشتههای گوناگون ورزشی اعمال میشود و در این گونه موارد، مربی توجهی به حضور تماشاگر و خبرنگار و ... ندارد. هرچند در مواردی، حضور تماشاگران میتواند در تصمیم مربیان مؤثر باشد و در مواردی هم اعمال این گونه تنبیهات، برای احیای هدف گمشده بازیکنانی که معمولا پس از بلند شدن آوازهشان و پا گذاشتن به تیمهای بزرگ درگیر حواشی میشوند، لازم است.
اما بحث اصلی، بزرگ شدن این مسئله در رسانه و سرانجام در برنامهای مانند 90 بود که نمود دیگری از تبعیض میان بازیکنان و تیمهای ورزشی را نشان داد. در حالیکه فیروز کریمی، بارها این حرکات را در تیمهای قبلی انجام داده بود و مربیان متعدد فوتبال ما البته به جز استقلال و پرسپولیس در موارد متعدد، اقداماتی مشابه این کار را انجام دادهاند، پافشاری عادل فردسی پور برای محکوم کردن این حرکت فیروز کریمی و اصرار فیروز بر درست بودن کارش، محور داغی در برنامهای 90 شد و حتی این مناظره مجری و مربی، یکی از مهمترین موضوعات این بازی را که بازی خوب بازیکنان جوان صنعت نفت مقابل استقلال بود، به حاشیه کشاند.
در عرف ورزش، هر مربی برای خود روشهایی برای تنبیه بازیکنان خاطی دارد که میتواند از فیروز کریمی تا ناصر حجازی، علی پروین، اکبر میثاقیان، فرهاد کاظمی و ... متفاوت باشد، اما معلوم نشد علت تأکید بیش از اندازه عادل فردوسیپور، مجری محبوب سیما بر این نکته چه بود؟!
آیا به صرف اینکه یک تیم بزرگ است، مربی باید از اعمال تفکرات و اعتقادات خود خودداری کرده و در واقع، اختیار هدایت تیم را به بازیکنان جوانی بدهد که گاه و بیگاه، اسیر حواشی و دامهایی میشوند که در کنار تیمها به ویژه تیمهای بزرگ، خطر بزرگی برای بازیکنان و تیم به شمار میرود؟
فردوسیپور در حالی بر تحقیر این بازیکنان در برابر دوربینها و تماشاگران تکیه داشت که همین عوامل، شاید بیشترین تأثیر را در کشیده شدن بازیکنان به حاشیه و اسیر شدن در دامهای خطرناک حواشی ورزش داشته باشند و صرفنظر از این که کریمی چه کسانی را دواند و چرایی آن، گاه دور کردن بازیکنان از این عوامل بحرانزا و دادن مسیر واقعی به آنان برای شکستن غرورهای کاذب و ویرانگر، میتواند یکی از وظایف یک مربی متفکر در ساختن بازیکنان و جلوگیری از هدر رفتن استعدادهایی باشد که میتوانند مهرههای بزرگی برای فوتبال ما باشند. همانگونه که در سالهای گذشته نیز بازیکنان مستعدی داشتهایم که با پا گذاشتن به تیمهای بزرگ، مانند تیمهای پایتخت، در جریان حواشی خطرناک این ورزش قرار گرفته و پس از مدتی از صحنه فوتبال ما محو شدهاند که نمونه آن، یکی از بازیکنانی بود که چند سال پیش از همین تیم صنعت نفت به استقلال آمد.
اقدام دیگر فردوسیپور در این برنامه، گفتگو با کارشناسانی بود که بعضا برای بسیاری از بینندگان ناشناخته بوده و در بسیاری از موارد، نام آنان نیز در زیر تصویر درج نشد که با واکنش تند فیروز کریمی ـ البته باز هم در قالب طنز و تلویح ـ روبهرو شد.
همچنین نمایش عکسی از کریمی در هنگام واکنشهای کنار زمین و راهاندازی نظرسنجی از مردم، کار دیگری در بزرگ کردن این مسئله بود که مجموع این عوامل، پرسشهای بسیاری را درباره اهداف آن به وجود آورد.
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]
گزارش تصویری: رئیسجمهور در مسجدالنبی(ص) و قبرستان بقیع
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]
یک کارشناس مسائل سیاسی و اقتصادی با بیان تمثیلی از ماجرای فرشهای نهاد ریاستجمهوری ارزیابی خود را از گفتوگوی تلویزیونی رییسجمهوری بیان کرد.
سعید لیلاز در گفت و گو یی در پاسخ به این سوال که آیا به عنوان فردی متخصص در امور رسانه گمان میکنید نوع گفتار و رفتار آقای احمدی نژاد در این گفتوگوی تلویزیونی توانستهاست پایگاه اجتماعی حامی وی را قانع کرده و بخشهای زیرمتوسط جامعه را مجاب کند گفت: «اینکه کسی بتواند با اقشار پایین مردم ارتباط برقرار کند بسیار خوب است. من معتقد نیستم که آقای احمدی نژاد میتواند این کار را بکند. اگر رییس جمهور میتوانست این کار را انجام دهد که احتیاجی به این همه هتاکی و متهم کردن گروهی به خیانت و عدهای به توطئه و دستهای به نادانی نبود.»
وی افزود: «در این مصاحبه مطالب غیرواقعی بسیاری عنوان شد. در این گفتوگو عنوان شد که آمار معاملات بورس افزایش داشته است. در حالی که میدانیم کاهش داشته است. در این مصاحبه گفته شد که در دولت قبل مسکن زیادی ساخته نشد در حالی که میدانیم نرخ تراکم خانوار در دولت آقای خاتمی از 15/1 به 04/1 کاهش یافتهاست. در بخش دیگری از گفتوگو عنوان شد که تورم جهانی عامل تورم داخلی است در حالی که نرخ تورم جهانی یک هفتم تورم در ایران است. آقای احمدی نژاد خود را عالم به همه علوم و فنون میداند. بنابراین نمیتوانیم از ایشان بپذیریم که از این مسائل اطلاع ندارد. بلکه باید گفت که این مسائل به طور غیرواقعی عنوان شده است.»
لیلاز اضافه کرد: «من میخواهم برای شما تمثیلی بیاورم. داستان فرشهای نهاد ریاست جمهوری را همه به یاد دارند که وقتی ایشان به صدارت رسید بر سر آن چه جنجالی به پا شد و با چه غوغایی جمعآوری شد. در جلسه مصاحبه ایشان همه دیدند که این فرشها با چه شکوهی زیر پای ایشان بود! به نظر من داستان اقتصاد و سیاست ایران در دوره ایشان حکایت همان فرشهاست!»
این کارشناس مسائل اقتصادی خاطرنشان کرد: «این اظهارات فردی بود که دو بار به تصریح گفتهاست که از علم اقتصاد بیزار است و علم اقتصاد را قبول ندارد. از سوی دیگر هیچکدام از استدلالهای ایشان مبین این نیست که در آینده وضع بهتری داشته باشیم. چرا که این مصاحبهنشانگر آن بود که علیرغم برخی صحبتها،سیاستهای دولت در عمل همچنان ادامه داد.»
این روزنامهنگار در ادامه در خصوص اینکه آیا گزارش رییس جمهور درباره گرانیها و همچنین دیگر مسائل رایدهندگانش را قانع کرده است اظهار داشت: «خیر. چرا که اساسا نفس برگزاری این نشست اثبات می کند که اوضاع وخیم است. این نشان میدهد که وقتی آقای هاشمی درباره هشدارهنده بودن وضعیت سخن گفت تشخیص او درست بوده است. در ضمن شما توجه داشته باشید که در تاریخ جمهوری اسلامی سابقه ندارد برای فردی تا به این اندازه پوشش تبلیغلتی داده شود. مصاحبه ایشان در پربینندهترین ساعات شب در یک شبکه سراسری تلویزیونی و همزمان در شبکه سراسری رادیو پخش شد در حالی که در هیچکدام از شبکههای دیگر هیچ برنامه جذاب دیگری پخش نمیشد تا همه پای این مصاحبه بنشینند. همین مساله نشان دیگری است بر ای واقعیت که اوضاع چندان مناسب نیست.»
وی ادامه داد: «اگر رایدهندگان و طرفداران آقای احمدی نژاد هنوز بر رای خود باقی بودند که نیازی به برگزاری چنین مصاحبهای با این پوشش تبلیغاتی نبود. ایشان که به طبقه الیت و نخبگان جامعه وقعی نمیگذارد. خود ایشان هم بارها گفتهاند. بنابراین مخاطب آقای احمدی نژاد در این مصاحبه تلویزیونی طرفداران و حامیانشان بوده است و همین امر یعنی اینکه آنان ناراضی هستند. از سوی دیگر به نظر من این نوع برخوردها با مردم متضمن این است که ما ملت ایرانت را بسیار دست پایین انگاشتهایم.»
این کارشناس اضافه کرد: «اساسا مردم اقدام فوری میخواستند که به آقای احمدی نژاد رای دادند. وگرنه اگر بنا بر این صحبتها بود که آقای هاشمی بسیار بهتر و دقیقترش را میدانست و میتوانست بیان کند. تنها مشکل این بود که آقای هاشمی نمیگفت که من بلافاصله مشکلات را حل میکنم و آقای احمدی نژاد با شعار حل فوری مشکلات رای آورد. اما در مصاحبه تلویزیونی یکشنبه شب ایشان بعد از گذشت 28 ماه از دوران صدارتش کیلوتر شمار خود را صفر کرد. این به نظر من به هیچوجه برای مردم پذیرفتنی نیست.»
لیلاز در پایان گفت: «اصل برگزاری این مصاحبه تلویزیونی به نظر من معلول شرایط ویژه است و همچنین پدیدآورنده شرایط جدید در کشور خواهد بود.»
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]
هنگامی که رسانهها خبر از طرح مبارزه با استعمال دخانیات در اماکن عمومی دادند هیچ کس از خود نپرسید تعریف اماکن عمومی چیست؟ چه کسی و بر اساس چه قانونی این ممنوعیت را اعمال کرده است؟ و از همه مهمتر، هیچ کس از خود نپرسید این تصمیم یک شبه چه پیامدهایی به دنبال خواهد داشت؟
اولین قربانیان طرح مبارزه با استعمال دخانیات در اماکن عمومی، قهوهخانههای سنتی شهر بودند. در این مغازههای پر مشتری اگر چه به جز قلیان، چای و نیمرویی هم به راه بود اما از دیرباز تمامی مشتریان خود را بیشتر به بهانه کشیدن قلیان جذب میکردند. حذف قلیان از این مجموعه مترادف با تعطیل کلی آنها یا اخراج کارگرانی است که سالها در این صنف کار کردهاند و بسیاری از آنها حتی کار دیگری بلد نیستند.
شاغلام، پیرمردی که در یکی از این قهوهخانهها کار میکند و این لقب را از مشتریانش گرفته بوده به خبرنگار آفتاب میگوید: «30 سال است که در قهوهخانه کار میکنم و از این راه خرج سه خانواده را میدهم. بهجز زن و بچه خودم، مخارج مادر و خواهر و برادرم هم تماما به عهده من است. هیچ وقت در زندگی کار دیگری نداشتم و تنها حرفهای که بلد هستم همین است».
شاغلام که گویا هنوز از بهت تعطیلی قهوهخانهاش بیرون نیامده و باور نکرده است که به راستی گروهی تصمیم گرفتهاند اجبارا بازنشستهش کنند، میپرسد: «اگر اینجا تعطیل شود چه کسی خرج خانواده من را میدهد؟ چه کسی خرج این کارگرهایی را میدهد که بیکار میشوند؟ میگویند برای سلامتی ضرر دارد، اما مگر میشود جلوی قلیان کشیدن مردم را گرفت؟ خوب اینجا نکشند یک جای دیگر میکشند، فقط این ماییم که از کار بیکار شدهایم».
اشاره شاغلام به پنج کارگری است که در کنار او در قهوهخانه کار میکنند. یکی از این کارگرها در مورد خودش توضیح میدهد: «سه سال پیش خدمتم را تمام کردم و از همان زمان اینجا مشغول به کار شدم. اما این وضعیت که پیش آمده صاحب قهوهخانه گفته دیگر نیایم، نمیدانم کجا باید بروم».
از صاحب قهوهخانه میپرسم آیا تا کنون به علت دادن قلیان به جوانان زیر 18 سال شکایت و یا تذکری دریافت کرده است؟ میگوید: «ما اینجا به زیر 20سال قلیان نمیدهیم، هم من و هم تمامی کارگران و حتی بسیاری از مشتریان هم روی این مسئله به شدت حساس بودند».
وی که تازه حرف زدنش گرم شده میافزاید: «اینجا خیلی از مشتریها 50سال است که قلیان میکشند، حتی اگر برای سلامتشان ضرر داشته باشد هم بهتر است که بیایند اینجا تا اینکه قلیان را به خانه ببرد و علاوه بر خود تمامی خانوادهشان را در معرض دود قلیان قرار دهند. تمامی مشتریان ما خود اهل قلیان هستند اما وقتی قرار باشد قلیان کشیدن به خانهها محدود شوند عده زیادی هم مجبور خواهند شد دود و عوارض آن را تحمل کنند».
صاحب قهوهخانه که ادعا میکند «هیچ حکمی از هیچ نهاد مسئولی مبنی بر ممنوعیت قلیان دریافت نکرده و تنها مطلب را از تلویزیون شنیده»، با نارضایتی میگوید «به هر حال مجبور است شغلش را تغییر دهد»، اما کارگران قهوهخانه تاکید میکنند که سرمایهای ندارند که بخواهند کار دیگری را آغاز کنند و هیچ کس هم از آنها حمایت نخواهد کرد.
از قهوهخانهها که بگذریم نوبت به سفرهخانههای سنتی میرسد، سفرهخانههایی که در کنار قلیان، نوشیدنیهای سرد و گرم و غذاهای غالبا سنتی نیز به مشتریان خود ارائه میکنند. اما به نظر میرسد که نقل محفل این صنف نیز همان قلیان است.
صاحب یکی از این سفرهخانهها میگوید: «بیش از 70درصد مشتریهایم را از دست دادهام و با این وضعیت اصلا معلوم نیست که ادامه کارم به صرفه باشد».
وی که به گفته خود قصد دارد از میان 25کاگر خود 10نفر را اخراج کند توضیح میدهد: «هزینه این سفرهخانه برای من بسیار بالا است، تنها سیستم مخصوصی که برای تهویه هوا نصب شده است 65میلیون تومان هزینه در بر داشته که از این به بعد بیاستفاده خواهد شد. با این شرایط من مجبور هستم که بخشی از کارگرهایم را اخراج کنم».
از صاحب سفرهخانه نیز میپرسم که آیا نامه یا اخطاریهای برای جمعآوری از ارائه قلیان دریافت کرده است؟ پاسخ میدهد: «نه، دیشب از تلویزیون دیدم و امروز هم که قلیانها را جمع کرده بودیم ماموران اماکن ناگهان وارد شدند تا ببینند که اینجا کسی قلیان و سیگار میکشد یا نه؟». میپرسم اگر دیشب تلویزیون تماشا نمیکردی چه اتفاقی میافتاد؟ با لبخندی تلخ میگوید: «پلمپ میشدم»!
همسر صاحب سفرهخانه نیز به نکته جالبی اشاره میکند. وی توضیح میدهد: «افرادی که این تصمیم را گرفتهاند هیچ مشاوره جامعهشناسانهای انجام ندادهاند. من به این مسئله کاری ندارم که این جوانانی که تا امروز به اینجا مراجعه میکردند و در یک مکان تقریبا عمومی سیگار و قلیان میکشیدند از فردا کجا میخواهند بروند و چه کارهایی ممکن است بکنند، مسئله این است که با این مقررات دولت ما را به عنوان مامور پلیس معرفی کرده است. یعنی هر کس که در این مکان سیگار روشن میکند ما باید مراجعه کنیم و از او بخواهیم که اینجا سیگار نکشد. این مسئله بارها و بارها سبب ایجاد درگیری و تشنج شده است، ما که مامور اجرای قانون نیستیم که بخواهیم مدام با مشتریها درگیر شویم».
صاحب سفرهخانه هم این سخنان را ادامه میدهد و میگوید: «الآن حدود 4000سفرهخانه در تهران پروانه دارند، اگر قرار بر ادامه روند فعلی باشد تمامی آنها یا باید کار خود را تعطیل کنند و یا باید بخشی از کارگران خود را اخراج کنند. چه کسی مسئولیت این همه کارگر اخراجی و این همه شغل از دست رفته را بر عهده میگیرد؟»
اشاره سفرهخانهدار به آمار 4هزار قهوهخانه تهران، که تعطیلی آنها بیکاری چندین هزار کارگر را به دنبال خواهد داشت تنها نشانگر بخشی از آمار افرادی است که به دنبال بخشنامه نیروی انتظامی کار خود را از دست دادهاند. اگر سری به چهار راه مولوی بزنید و پای حرفهای صنف فروشندگان قلیان هم بشینید متوجه خواهید شد که تبعات تصمیم دولت تا کجاها پیش میرود.
یکی از این فروشندگان در پاسخ به این پرسش که آیا مامورین به شما هم در زمینه فروش قلیان تذکری دادهاند میگوید: «به ما اعلام کردهاند که نباید قلیانها را در معرض دید عموم قرار دهیم، اما با فروش قلیان مخالفتی نکردهاند». وی با اشاره به کاهش چشمگیر درآمدش میگوید: «قهوهخانهها را که تعطیل کردند ما هم فروش عمده خود را از دست دادیم. میگویند این کار برای حفظ سلامت است، اما اگر قلیان برای سلامتی ضرر دارد پس چرا خود دولت این همه توتون و تنباکو تولید میکند؟ من خودم در مغازه چهار نوع تنباکو میفروشم که تمام آنها دولتی است. اگر ضرر دارد بهتر است اول جلوی شرکت دخانیات را بگیرند».
فروشنده دیگری که او هم بر کاهش شدید فروش تاکید میکند میگوید: «اگر وضع تا یک ماه دیگر به همین منوال ادامه پیدا کند بدون شک من شغلم را عوض میکنم. التبه این مسئله برای من مشکل زیادی به همراه ندارد، اما چه کسی جوابگوی هزاران کارگری است که از راه تولید دستی قلیان امورات خود را میگذرانند؟».
وی در توضیح سخنان خود به سر سفالی قلیانها اشاره میکند و میگوید: «این سفالها همه ساخت لالهجین همدان است که تنها در قلیان قهوهخانهها کاربرد دارد و در قلیانهای زینتی و خانگی از آنها استفاده نمیشود. با این وضع دیگر فروش آنها متوقف میشود».
سپس به سراغ آتشگردانهای سیمی میرود و میگوید: «این آتشگردانها را زنان و دختران الیگودرز در خانهها میسازند و از این طریق امرار معاش میکنند. حالا دیگر اینها هم فروشی ندارد و معلوم نیست سازندگانش از این پس باید چه کار کنند؟».
معلوم نیست زنان الیگودرزی و سفالگران لالهجینی و کارگران قهوهخانهای چه سرنوشتی خواهند داشت، حتی شاید هیچ گاه، هیچ کدام آنها متوجه نشوند که چه کسی و با کدام توجیه قانونی تنها راه امرار معاش آنها را از میان برد، تنها چیزی که معلوم شده این است که سلامت مردم یکی از اصلیترین دغدغههای دولت است!
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]
اسماعیل گرامیمقدم عضو فراکسیون اقلیت مجلس هفتم معتقد است عقب افتادن دولت در اجرای طرحها را باید نتیجه تصمیمات خود دولت دانست.
نماینده بجنورد در گفتوگویی در خصوص گزارش اقتصادی احمدینژاد که یکشنبهشب از تلویزیون پخش شد، گفت: اینکه آقای رییس جمهور برای اولین بار حاضر شدند دلایل وضعیت موجود در حوزه اقتصاد را مطرح کنند و اینکه در این گزارش مقصر را باندهای مافیای ساختگی ذهنشان معرفی نکردند هم، جزو ویژگیهای مثبت این گزارش میتوان عنوان کرد.
سخنگوی حزب اعتمادملی تصریح کرد: اما گزارش اقتصادی رییس جمهوری مالامال از تناقض بود، به عنوان مثال حجم نقدینگی را یکی از عوامل تورم معرفی کرد؛ در حالی که بسیاری از اقتصاددانان اعتقاد دارند درصد بالای تورم به دلیل تزریق دو برابری نقدینگی از سوی دولت در دوسال گذشته بوده است.
وی اظهار داشت: در موضوعات دیگر هم اینکه مجلس را مقصر دانسته شده را درست نمیدانم چون بودجه سال 86 که به مجلس آورده شد، بودجه انبساطی بود و مجلس تنها اندکی آن را تغییر داد و در پیشنهاد بودجه 48 میلیارد دلاری نقش اصلی برعهده دولت بود؛ همانگونه که باعث افزایش نقدینگی شدید در کشور شد.
عضو فراکسیون اقلیت مجلس تاکید کرد: آقای احمدینژاد در بخش دیگری از صحبتهایشان گفتند که هیچ گروهی از ایشان حمایت نمیکند که مطلبی خلاف واقع است. زیرا از بالاترین سطوح کشور، نهادها و سازمانها مانند صدا و سیما، سپاه و ... از ایشان حمایت میکنند و این حمایت در دو سال گذشته هم تداوم داشته است.
گرامیمقدم گفت: تمام احزاب جناح راست نیز حامی احمدینژاد هستند و هیات رییسه مجلس هفتم هم چشم بسته حمایت بیدریغ از ایشان میکند؛ این صحبت آقای احمدینژاد کملطفی و دور از اخلاق است که حمایتهای بیدریغ احزاب راست، صدا و سیما و ارگانها و نهادهای مسئول کشور را نادیده بگیرند. البته این مطلب که در مواردی از ایشان حمایت نشده، ناشی از عملکرد ضعیف دولت در آن موارد بوده که در جای دیگر باید بحث شود.
وی اظهار داشت: اما اجمالا از گزارش احمدینژاد به این میتوان تکیه کرد که اینکه بالا رفتن قیمت جهانی نفت یا مجلس هفتم در عقب افتادن طرحهای دولت مقصر بودهاند، استدلال خوبی نبود و بهتر است دولت به جای فرافکنی، در تصمیمات و عملکرد خود تجدیدنظر کند.
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]