: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :
: موسيقي وبلاگ :
: جستجو در وبلاگ :
معلمی، برای تنبیه، دانشآموز پسر کلاس دوم راهنمایی را پای تخته میآورد و در مقابل چشمان تمامی دانشآموزان همکلاس وی، اقدام به برهنه کردن او میکند. دانشآموز دچار مشکلات شدید روحی میشود. مادر و پسر سیزده سالهای با وضعیتی نگران روز گذشته با حضور در خبرگزاری مهر به واقعهای اشاره کردند که حیرت و تعجب همگان را برمیانگیزد.
مادر که به شدت برآشفته بود در شرح واقعه میگوید: روز یکشنبه 16/2/86 بعد ازظهر وقتی پسرم به منزل آمد سرو وضع درستی نداشت، لباسهایش خاکی و خودش آشفته بود. در ابتدا هرچه سؤال کردم جواب نداد. اما بعد با کلی اصرار گفت، بعد از کلاس ورزش، لباسهای ورزشیام را عوض نکردم و چون وقت گذشت و دیگر فرصت نداشتم، برای اینکه به زنگ زبان انگلیسی برسم، مجبور شدم با همان لباس ورزشی سر کلاس حاضر شوم. وقتی معلم انگلیسی مرا در کلاس با آن وضع دید، ناراحت شد و مرا به پای تخته آورد و در مقابل چشم همه بچهها دست برد تا لباسم را در آورد و شلوار و لباس زیرم پایین آورد.
مادر ادامه میدهد: پسرم در مقابل این حرکت معلم بلافاصله چنگ میزند و با دو دست لباسهایش را نگه میدارد. بچههای کلاس در واکنش به این حرکت معلم سوت میزنند و میخندند. پسرم که حسابی ناراحت شده بود، تحملش را از دست میدهد و به بچههای کلاس فحش میدهد.
وی میافزاید: در همین فاصله معلم ادبیات که ظاهرا صدای بچهها و فحش دادن پسرم را شنیده بود، وارد کلاس شده و پسرم را بلند کرده و به زمین پرت میکند.
مادر پیراهن پسرش را بالا میزند و پهلویش را نشان میدهد که کبود شده است. وقتی میخواهد با دست به قسمت کبود شده پهلوی پسر اشاره کند، چهره پسر از درد درهم میشود و خود را عقب میکشد.
وی ادامه میدهد: فردای آن روز به مدرسه مراجعه کردم، از آنجا که کلاس فرزندم در طبقه دوم قرار دارد، و دفتر مدرسه در طبقه اول ظاهراً مدیر و معاونان مدرسه، در زمان واقعه از رفتار معلم انگلیسی و ادبیات بی اطلاع بودند. مدیر و معاون مدرسه با برخورد خیلی خوب حرفاهایم را شنیدند و خیلی محترمانه پاسخم را دادند و گفتند که موضوع را صورت جلسه و مورد رسیدگی قرار میدهند و از من خواستند که تمام ما وقع را بنویسم تا آنها صورتجلسه کنند.
مادر میگوید: وقتی مشغول نوشتن ماوقع شدم، مدیر و معاون با فرد دیگری شروع به صحبت کردند که بعد فهمیدم همان معلم است. مدیر و معاون با جدیت معلم را مورد انتقاد قرار داده بودند و او نیز که در ابتدا سعی میکرد از خودش دفاع کند، دیگر سرش را انداخته بود پایین، ساکت شده بود و چیزی نمیگفت.
وی اظهار میدارد: من وقتی فهمیدم او یکی از دو معلم مورد بحث هست، کنترل خودم را از دست دادم و نتوانستم ناراحتی خودم را مهار کنم، بنابراین بلند شدم، جلو رفتم و یک سیلی به صورت معلم زدم. با این کار، ناگهان وضعیت تغییر کرد. مدیر و معاون که از این حرکت ناراحت شده بودند با من برخورد تندی کردند و من ناچار از مدرسه بیرون رفتم.
وی در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده است، ادامه میدهد: من همان روز به منطقه آموزش و پرورش هم سر زدم. آنها حتی حاضر نشدند قضیه را از زبان من بشنوند. به محض ورودم تا خواستم حرف بزنم، بلافاصله با برخورد تندی به من گفتند: تو به معلم سیلی زدی! و چنان این مسئله را فریاد زدند که اصلا انگار موضوع اصلی و حرکت زشت معلم برای آنها اهمیتی ندارد.
مادر از اقدام قضائی و شکایت علیه معلم مربوطه خبر داد و اظهار داشت که از سوی کلانتری به پزشکی قانونی معرفی شده است تا آثار ضربات معلم را روی بدن فرزندش بررسی کنند.
نوشته شده توسط : علی
بنا بر گزارش یک نهاد نظارتی، سفرهای خارجی مسئولان سه قوه در سال 1385، بیش از 74 میلیارد تومان برای بیتالمال هزینه در بر داشته است.
بنا بر این گزارش، در سال 1385 مجموع سفرهای سران سه قوه، وزرا و معاونان قوای سهگانه و هیأتهای پارلمانی که به عنوان سفرهای کاری به خارج از کشور رفتهاند، حدود 74 میلیارد تومان از بودجه کشور را صرف کرده است.
هزینه این سفرها در سال 1385 نسبت به سال 1383، حدود 48 درصد افزایش پیدا کرده که شامل هزینه حملونقل هوایی و اقامت است.
بنا بر این گزارش، استفاده از هواپیماهای تشریفاتی و پروازهای اختصاصی، بیشترین سهم را در هزینههای سفر مسئولان داشته است.
این نهاد نظارتی در گزارش خود، علاوه بر تحمیل هزینههای سنگین به بیتالمال، غیبتهای پیاپی و طولانی مسئولان مربوطه در داخل کشور و معطل ماندن فعالیتهای تحت مسئولیت این افراد، به ویژه برگزاری جلسات و نشستهای تصمیمگیری را از جمله پیامدهای افزایش بیرویه سفر مسئولان به خارج از کشور ارزیابی کرده است.
نوشته شده توسط : علی
الهم عجل لولیک الفرج...مطلب زیر مربوط به کتاب کویر دکترشریعتی میباشد که امروزه ما شاهد افزایش این موضوع در بین افرادها هستیم ....
من٬ سطح اندیشه و فرهنگ را در جامعهء خودم دقیقآ می دانم و می دانم تا کجا است.
در اینجا٬ اکثریت٬ یا املند یا قرتی٬ وهر دو مقلد کور و سروته یک کرباس وهر دو در یک
سطح و هردو تنگ نظر و کوته اندیش و پست احساس و هردو٬ در جنین خفه و تاریک
تعصب مذهبی یا ضد مذهبی خویش٬ خون می خورند و یکی به آنچه نمی داند و
نمی شناسد مومن است و دیگری به آنچه نمی داند و نمی فهمد کافر وهر دو در آنچه
باور دارند ویا ندارند هم سطح٬ که آنان را کتاب جنات الخلود و طوفان البکاء سیر می کند
واینان را هر چه از«آنجا» برسد و هر چه«آنها» تعیین فرمایند.
این دو گروه متخاصم از همه جهت به هم شبیه اند. آنها قرآن می خوانند و کتاب دعا و
یک کلمه اش را نفهمیده لذت می برند وغرق توفیق می شوند و اینان هم سمفونی
موزار و بتهوون گوش می دهند و نمی فهمند و شعر نو می سرایند و می خوانند و
نمی فهمند و ترجمه های غلط و مسخ و عوضی سارتر و کامو و مارکس...را ترجمه
می کنند و می خوانند و نمی فهمند و ــ درست مثل همپالکی هاشان ــ فقط برای
ثوابش سمفونی استماع می کنند ومارکسیسم و اگزیستانسیالیسم تلاوت می نمایند٬
آنها برای ثواب اخروی و اینها برای ثواب دنیوی.
نوشته شده توسط : علی
نوشته شده توسط : علی
الهم عجل لولیک الفرج.به تعبیرسه روز پیش ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۶آزادی حسین موسویان با وثیقه دویست میلیون تومانی و همزمان انتخاب محمدباقر قالیباف به شهرداری تهران، دو شوک سخت به حامیان دولت و طیف افراطی هواداران دکتر احمدینژاد وارد شد.
این دو رخدا در حالی بود که در هفته گذشته، سرمایهگذاری سنگین تبلیغاتی و سیاسی در این دو پروژه، از بخش رسانهای دولت در مطبوعات و سایتهای اینترنتی انجام شده بود.
صدور قرار نسبتا سبک دویست میلیون تومانی برای حسین موسویان، سخنگو و رئیس تیم مذاکرهکننده هستهای سابق، در حالی صورت گرفت که حامیان دولت، آشکارا و در چه محافل خصوصی، اتهامات سنگین امنیتی و اقتصادی را متوجه موسویان کرده بودند که در صورت درستی اتهامات امنیتی، آزادی موسویان ممکن نبود و صدور قرار نسبتا سبک وثیقه نشان میدهد که اتهامات بزرگ اقتصادی نیز از سوی بازپرس پرونده، وارد تشخیص داده نشده است.
تبدیل موضوع دستگیری موسویان از یک پرونده امنیتی به یک پروژه سیاسی و وارد کردن یکی از خبرگزاریها و تعدادی از سایتهای طرفدار دولت به این موضوع، نشان داد که تیم رسانهای دولت، قصد دارد از این موضوع بهرهبرداری تبلیغاتی کند، اما با گذشت یک هفته از جلب حسین موسویان و عدم صدور قرار بازداشت، وی با وثیقهای دویست میلیون تومانی آزاد و عملا این پروژه تبلیغاتی با شکست روبهرو شد.
در موضوع انتخاب شهردار تهران نیز تلاش گسترده و شبانهروزی طیف حامیان دولت برای برکناری قالیباف دستاوردی جز شکست نداشت، استفاده از اهرمهای سیاسی، تبلیغاتی و حتی ورزشی برای کسب موافقت اکثریت آرای شورای شهر تهران، هرچند منجر به جذب سه عضو دیگر و رساندن تعداد فهرست حامیان دولت از سه عضو به شش عضو شورا شد، اما این تلاش به جز تباه کردن وجهه و آینده سیاسی و طرد این سه عضو از مقبولیت اجتماعی آنان قبلی، نتیجه دیگری نداشت.
تلاش حامیان دولت برای برکناری قالیباف، این هدف را دنبال میکرد که به جای ناکامی انتخابات شوراها، تفسیری از موفقیت دولت در این انتخابات به جامعه ارایه کند، اما سرانجام، شکست دیگری برای این گروه تثبیت شد.
حال پرسش اینجاست که آیا این دو شوک، قادرند دولت را از رویای برتری مطلق و ستایش از خود، که موجب این حد از یکجانبهگرایی و سرکوب و منکوب کردن منتقدان و دیگر شخصیتها، گروهها و چهرههای سیاسی در جامعه شده، بیدار کند، به ویژه که البته شدیدترین برخوردها از این دست نیز با طیف اصولگرایان خارج از حلقه حامیان دولت صورت گرفته است. هرچند امیدواریم با مؤثر بودن شوکهای 19 اردیبهشت، فضا برای تصحیح عملکرد گذشته و تغییر رفتار سیاسی و تبلیغاتی دولت فراهم آید.
واقعیت آن است که یکی از عوامل اصلی پیروزی دکتر احمدینژاد در انتخابات سوم تیر، تلقی جامعه از مظلومیت وی در برابر تخریب و امکانات تبلیغات زیادتر دیگر رقبا بود، در صورتی که عملکرد دو سال گذشته در تخریب و حمله به رقبای کنونی و احتمالی و استفاده بیرویه از امکانات توسط طیف هواداران دولت باعث شده است، تا این عامل مؤثر، که موجب تقویت دکتر احمدینژاد بود، به عاملی در راستای تضعیف پایگاه اجتماعی وی تبدیل شود و حتی در هیأت مذهبی که مهمترین نقطه اتکای اجتماعی هواداران رئیسجمهور بود، استفاده ابزاری از امکانات و اختیارات دولتی برای حذف دیگران، موجب طرد چهرههایی شود که به رغم حذف شدن از فهرست حامیان دولت، موفق به کسب آرا در انتخابات شوراها شده بودند، اما با پیوند خوردن و معامله با این گروه، هم پایگاه اجتماعی خود را از دست دادند و هم موفق به تحقق خواسته حامیان دولت نشدند.
در عرصه رسانهها نیز آثار اینگونه رویکرد، هویداست. برخورد حذفی با رسانههای منتقد در اردوگاه اصولگرایان، نه تنها جایگاه این رسانهها را تضعیف نکرده است، بلکه بر اقبال و اثرگذاری آنها نیز افزوده به گونهای که مسئولان دولتی اظهار میدارند، به رغم حمایتهای بیسابقه صداوسیما و در اختیار داشتن دو روزنامه کثیرالانتشار، همچنان در راستای القای کارآمدی و موفقیت دولت به جامعه، ناتوانند و حضور همراه با محدودیت دیگر رسانهها، اثر بیشتری از حجم انبوه فعالیتهای تبلیغاتی دولت دارد.
اکنون که چند ماه تا انتخابات مجلس هشتم باقی مانده است، این پرسش مطرح است که آیا طیف هواداران دولت، در اندیشه تکرار یکجانبهگرایی، تخریب و هتک حرمت در رقابتهای انتخاباتی و استراتژی قدرت به هر قیمت است، یا آنکه با عبرتآموزی از حوادث شش ماهه اخیر، قصد ایجاد تحول در شیوه و منش مدیریتی و افزودن عمل اصولگرایانه علاوه بر شعار به کارنامه خود دارد.
برای دریافت پاسخ این پرسش، کمی انتظار کافی است.ب/ن.التماس دعا...
نوشته شده توسط : علی
در مشهد معروف بود که امام جمعه اش با موسیقی مخالف است و چون چنین است دستور داده که آموزش موسیقی متوقف شود و در هر مراسمی که موسیقی باشد شرکت نمی کند و تمام توان و قدرت خود را برای مبارزه با موسیقی به کار می گیرد. چندی پیش در مشهد به جوانی که اتفاقاً فرزند یکی از مسئولان شهر هم بود برخوردم. از این که مجبور بوده نیمه کاره کار فراگیری موسیقی را رها کند خیلی نگران بود. اخیراً هم در خبرها بود که بالاخره موسیقی در آن شهر ممنوع شده است. این در حالی است که در وزارت ارشاد همین دولت، که اتفاقاً خیلی هم مورد تأیید امام جمعه ی مشهد است، در حالی که وزیر ارشادش سردبیر کیهان بوده، اداره کلی برای ترویج و آموزش موسیقی وجود دارد. این نوع اقدامات تداعی حکومت های ملوک الطوایفی را می کند. فرض کنید در هر شهری مردم مجبور باشند سلایق امام جمعه ها و نه سلیقه سراسری قانون و حکومت را بپذیرند. چیزی از حکومت مرکزی و سیاست های کلان باقی می ماند؟.م.ع.ا
مشکلات اقتصادی مردم با آمارهای ساختگی برطرف نمیشود
در بخش مسکن، مطابق با آمار رسمی بانک مرکزی، زمانی که رشد ساخت مسکن در کشور که در سال 1383 بیش از 15 درصد بوده، در سال 1384 به یک باره حدود 13 درصد منفی میشود، به منزله رکود در بخش مسکن است که تأثیر این رکود با توجه به حجم انبوه نقدینگی و رکود بازار بورس، طبعا به گرانی مسکن منجر میشود.
پیرو اظهارات رئیسجمهور در بیان کارنامه اقتصادی دولت، یک کارشناس اقتصادی، با مخدوش ارزیابی کردن بسیاری از آمارهای ارایهشده، از مسئولان اقتصادی دولت که برای توجیه عملکرد خود با ارایه آمار نادرست به رئیسجمهوری، موجب تضعیف اعتماد عمومی به دولت میشوند، انتقاد کرد.
نوشته شده توسط : علی
آسید ابوالحسن اصفهانی از معروف ترین و معتبرترین مراجع تقلید شیعه بود که در نجف اقامت داشت. در آن ایام منبری معروفی در نجف بود که بیشترین مخاطب و مستمع را داشت. یک بار وسط منبر او، آسید ابوالحسن از پای منبرش بلند شد و به عنوان اعتراض مجلس را ترک کرد. به دلیل اهمیت سید در نجف و کوفه، هیچکس از او برای منبر دعوت نکرد. یکبار یکی از اطرافیان سید او را می بیند. او میگوید دیشب من و خانواده به دلیل فقر، شام نتوانستیم تهیه کنیم. جمعی واسطه میشوند تا سید او را بپذیرد. اطرافیان می پرسند مگر این منبری چه گفت که مستحق چنین عقوبتی بود؟ معلوم میشود آن آقای منبری بالای منبر جمعی از مردم شهر را به گناهکار بودن متهم کرده. منبری از سید میپرسد خدا وکیلی مگر آنها که من گفتم فاسق و فاجر نبودند؟ آیت الله در پاسخ میگوید پیش از شما خداوند از فسق آنان خبردار بوده ولی آیا تا به حال دیده اید خداوند درنا دست بگیرد و اعلام کند که فلان بنده ی من گناه کرده است؟ شما هم خوی خدایی پیدا کنید. فوری بالای منبر آبروی مردم را نبرید. این اهتمام به حرمت مردم بوده که باعث می شده سید ابوالحسن اصفهانی این قدر پیش مردم حرمت پیدا کند....
ما که نه دیدیم در دانشگاه هنر چه شد؟پس اینهمه تشنج واسه چیه؟خود ان خانم هم اعلام کرد به این شکل که میگن نیست.پس کی تشنج افریده.کی مهر نشریه ی بنده خدارو جعل کرد و از هرچی توهینه به مقدسات نگذشته.ولی خیلی ها راحت میگذرن و تازه میچسبوننش به گروهایی خاص منتقد .اگر ما قراره راحت بگذریم پس چرا از یک لیوان اب خوری کنار دست خاتمی کسی گذشت نکرد و گفتند جام شراب خوریه و تازه دورش همچین یه خط قرمزم کشیدند که هرکی ندونه....اگر دست خانم معلم را بوسه میزد چه میشد؟
نوشته شده توسط : علی
الهم عجل لولیک الفرج .من با توجه به تجربیات نتوانسته ام برای این سؤال پاسخی پیدا کنم که چرا در شرایط فعلی این قدر فشارهای داخلی بر مردم که به طور مستقیم آنها را درگیر می کند افزایش یافته است. یادم هست که معمولاً وقتی قرار بود در دولت تصمیم مهمی گرفته شود بیشتر از هر چیز به تأثیر آن بر جامعه فکر میکردند و مواظب بودند حتی اگر تصمیمی کاملاً لازم هم باشد، اگر دولت را رویاروی حتی بخش کوچکی از مردم هم قرار میدهد، آن تصمیم را نگیرند و یا تدریجی بگیرند. این قاعده همه ی دولتها برای حفظ و بقای هر نظامی در جهان است. اما می بینیم که: در آستانه ی روز کارگر و معلم، هر دو قشر با دولت مشکل دارند و مسائلشان با دولت حل نشده؛ حمله ی گسترده به نام مبارزه با بد حجابی، فضای نگرانی فراگیری در خانواده ها ایجاد کرده؛ دانشگاهها ملتهب شده است؛ مسائل مختلف و تصمیمات گوناگون در مسئله ی بنزین و کارتی شدن فروش آن و به طبع شایعه کوپنی شدن و یا افزایش قیمت، بخش زیادی از مردم را مخاطب و درگیر کرده است. مجموعه اینها باهم و هم زمان، در کنار اضطراب های ناشی از مسائل هسته ای و تحریم، به نحو بی سابقه ای فشار ایجاد کرده و میتواند جامعه را بیش از پیش آسیب پذیر کند. یا دولت به افکار عمومی خیلی بی اعتنا شده و یا خود به دلایلی تصور میکند که ذهن جامعه باید با مسائلی درگیر باشد یا خوشبینانه ترش اینکه چون هر یک از این تصمیمات در حوزه های جداگانه ای اتخاذ میشود، به صورت کلان به حجم فشارهایی که به جامعه در حال انتقال است، کسی توجه نکرده است. در هر صورت باید مسئولان ارشد دستگاههای نظام خطر را احساس کنند. حالا یکی هم نیست که به من بگه کی به حرف تو میکنه که بیانیه صادر میکنی!!!م.ا_التماس دعا
نوشته شده توسط : علی
"پروژه ایجاد تشنج در دانشگاه لو رفت". این را کیهان نوشت و بلافاصله سردار حسین شریعتمداری، به همراه "دانشجویان بسیجی" که با "اعلام عزای عمومی خواستار مجازات" دانشجویان دانشگاه امیر کبیر شده اند، پای به میدان "داستانی" گذاشت که "با توجه به شرایط و قرائن، مشکوک و سوالبرانگیز به نظر میرسد." [محسن آرمین]
داستان انتشار همزمان چهار نشریه دانشجویی با مطالب "تحریک کننده و توهین آمیز" در دانشگاه امیر کبیر ـ پلی تکنیک ـ به زبان دانشجویان، از این قرار است: "صبح روز دوشنبه ( 10 اردیبهشت) پویان محمودیان ـ نماینده مدیران مسئول نشریات دانشجویی ـ پس از مشاهده یک نسخه از نشریه ریوار با تیتر اول «هیچ کسی مقدس نیست» در پی رسیدگی به چند و چون این ماجرا بر می آید و با تعجب متوجه می شود که این مقاله که سر تاسر به توهین به مقدسات و ائمه اطهار پرداخته در 4 نشریه با لوگوی نشریات دانشجویی نزدیک به انجمن اسلامی پلی تکنیک یعنی سحر، سر خط، آتیه و ریوار چاپ شده است که همه لوگو ها بطرز واضحی مشخص است که اسکن شده و بدلی است. در صفحه اول این نشریات کاریکاتوری نیز از شخص اول نظام به چشم می خورد و روی دیگر آنها هم شعار هایی همچون مرگ بر دیکتاتور و...نوشته شده" بود. [از بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران]
"این نشریات در حالی پخش شد که بسیاری از دانشجویان از چاپ نشریات ریوار به مدیرمسوولی پویان محمودیان، سرخط به مدیرمسوولی مجید شیخپور، سحربه مدیر مسوولی احمد قصابان و آتیه به مدیرمسوولی مقداد خلیلپور با مطالب موهن و یکسان خبر نداشتند و تنها پس از توزیع این نشریات توسط بسیج دانشگاه بود که متوجه مطالب و انتشار آنها شدند. حتی مدیران مسوول و دست اندر کاران این چهار نشریه با دیدن لوگوی نشریات خود بر بالای این مطالب شوکه شدند".[روز]
احمد قصابان، مدیرمسوول نشریه سحر در این مورد به صراحت می گوید: "ما کاملا از این مطالب بیخبر بودیم و حدود ساعت 13 امروز متوجه انتشار چنین نشریاتی شدیم".[گفت و گو با ایلنا]
به دنبال این مسئله مدیران مسوول چهار نشریه مزبور بلافاصله با صدور بیانیه مشترکی اعلام کردند: "ما اعلام می کنیم نشریات پخش شده امروزبا این عناوین و این لوگو کاملا جعلی بوده و مورد قبول و تائید اینجانبان نمی باشد. بنابراین مطالب منتشره هیچ ارتباطی به ما ندارد".
آنها همچنین: "برای تکذیب انتشار چنین مطالبی به سمت دفتر رییس دانشگاه رفتند که با حادثه جدیدی مواجه شدند: بسیجیان به ظاهر داغداری که متحصن شده بودند به محض دیدن دانشجویان به سوی آنها حمله کرده و به شدت آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند".
یکی از دانشجویان در گفت و گو با روز این صحنه را چنین تشریح کرده است: "بسیجی ها که به نظر می رسد تعدادی از آنها دانشجویان اینجا هم نباشند و از دانشگاه های امام حسین و... آمده باشند با چوب و چماق به ما حمله کردند و بسیاری از اعضای انجمن مجروح شدند و از سر و صورت آنها خون می ریخت..." اما "در چنین شرایطی نیروهای امنیتی که حضورشان بسیار چشمگیر بود و ماموران حراست و انتظامات اجازه ندادند آمبولانس اورژانس برای انتقال مجروحین به داخل محوطه دانشگاه بیاید". همان کاری که مسئولین حراست و دانشگاه لرستان، یک بار آن را تمرین کرده بودند.در آن دانشگاه نیز مسئولین کنار ایستادند تا چاقو کشان شهر، دانشجویان را"خط خطی" کنند. درآنجا هم از آمبولانس و پلیس خبری نبود.
به هر حال با این تفاسیر "پروژه" کلید خورد و "نیروهای بسیجی دانشگاه امیر کبیر ضمن تحصن در دفتر رهایی، رئیس دانشگاه خواستار اخراج کلیه مسئولین این نشریات و اعضای انجمن اسلامی"[بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران] شدند و "معاونت فرهنگی دانشگاه امیرکبیر هم در اعلامیه ای، انتشار هرگونه نشریه دانشجویی را تا اطلاع ثانوی ممنوع اعلام کرد." [بی بی سی]
حالا نوبت سینه زدن در زیر این علم بود. علمی که کیهان، به روال معمول "علمدار" آن است. این نشریه در اولین شماره بعد از "پروژه" نوشت: "چهار نشریه طیف علامه دانشگاه امیرکبیر در اقدامی هماهنگ و خط دهی شده اقدام به چاپ مطالبی مشترک در حمله به مقدسات دین اسلام و کاریکاتورهای موهن و همچنین انتشار شعارهای سازمان منافقین در ابعاد بزرگ کردند. درپی این توهین آشکار جمع کثیری از دانشجویان متعهد دانشگاه امیرکبیر که به نفوذ عوامل بیگانه در داخل فضای دانشگاه و همچنین سکوت مسئولان وزارت علوم و دانشگاه امیرکبیر معترض بودند با حضور در ساختمان ریاست دانشگاه دست به برگزاری یک تحصن زدند".
و طبعا "تحصن کنندگان در حالی که این اقدام طیف افراطی و چپ گرای تحکیم وحدت را اجرای دستورات عوامل بیگانه خارج از مرز عنوان می کردند، خواستار پاسخگویی ریاست دانشگاه و روشن شدن تکلیف دانشجویان امیرکبیر با این طیف شدند".
بعد از آن هم بلافاصله از "پرونده" برادر حسین، یک برگ "اعتراف" بیرون آمد که اتفاقا "در بازداشتگاه نیروی انتظامی" نوشته شده بود و فقط کیهان صفحاتش را در اختیار داشت: "یک عضو طیف غیرقانونی دفتر تحکیم وحدت که اوایل هفته جاری به جرم تلاش برای ایجاد تشنج در میان کارگران تجمع کننده مقابل قوه قضائیه با شکایت کارگران توسط نیروی انتظامی دستگیر شده بود، روز گذشته در اعترافات خود از نقشه شوم یک سازمان اروپایی وابسته به دولت آمریکا که توسط فرزند دیک چنی اداره می شود، پرده برداشت. وی در اعترافات خود در بازداشتگاه نیروی انتظامی اعلام کرد که با عوامل سازمان منافقین در ارتباط بوده است.وی همچنین از ماموریت خود و اعضای طیف علامه تحکیم وحدت برای انجام یک عملیات انتحاری در کشور و سپس انداختن مسئولیت آن به گردن نیروهای حزب اللهی خبر داده و اعلام کرده است که این نقشه موسسه هیفوس هلند، با هدف ایجاد تشنج و برهم زدن فضای دانشگاه های ایران اجرا می شود.بنا بر این گزارش فرد بازداشت شده در اعترافات خود عنوان کرده که مطالبی توهین آمیز نسبت به کلیه مقدسات اسلام و نظام جمهوری اسلامی توسط برخی نویسندگان متواری روزنامه های زنجیره ای برای افراد خاص در داخل ارسال می شود و آنها موظفند این مطالب را در سطح وسیع از طریق نشریات دانشجویی دانشگاه ها منتشر کنند".
حال در چنین شرایطی که احساسات "امت شهید پرور" و "بسیجیان جان برکف از توهین به مقدسات دینی به شدت برانگیخته شده، آیا نباید" با انتشار نامه سرگشاده ای خطاب به رئیس قوه قضائیه، خواستار برخورد با عوامل نفوذی سازمان های بیگانه در دانشگاه شد؟" و آیا این برخورد نباید از جنس" اشد مجازات" باشد؟ در چنین وضعیتی"حتی تمام مسئولین اجرایی و فرهنگی اعم از دانشگاه و بیرون از دانشگاه که با اهمال و بی توجهی خود زمینه چنین اتفاقی را فراهم آورده اند نیز باید مواخذه، مجازات و عزل شوند تا آن دسته از افراد مسئول در کشور که در خواب غفلت فرو رفته اند، بیدارگردند". که اگر چنین نشود:" هشدار می دهیم هرگونه کاهلی در اجرای این موارد، سبب خشم هرچه بیشتر امت انقلابی و دانشجویان مسلمان شده و خود رأساً و شخصاً به تکلیفی که انقلاب و شهدا بر دوش مان نهاده اند عمل خواهیم کرد."[در اینجا لازم نیست ذکر منبع شود، ادبیات کیهان به هر زبان و از جانب هر چند تشکل و گروه هم که نوشته شده باشد، ادبیات آشنایی است]
و البته که سردار شریعتمداری، تنها نیست. برادر سردار صفار هرندی هم هست که سکان ارشاد را برعهده دارد و روز قبل از ماجرا "دانشجویان عضو دفتر تحکیم را به بیمبالاتی در اعمال دینی و بیاعتنایی به مقدسات دینی" [خبرگزاری ها] متهم کرده است. اتهامی که حالا پس از "عملیاتی" شدن، باید پی آن را گرفت. بی جهت نیست که روزنامه دولتی ایران نیز به صف"حامیان دین و دولت" می پیوندد و داستان را چنین باز گو می کند: "برخی افراد مغرض، خشونتطلب و بیمنطق که سالهاست از طرف بدنه دانشجویی دانشگاهها طرد شدهاند درصدد اهانت به مقدسات و خدشه وارد کردن به وجهه دانشجویان مومن و تخریب تشکلهای مستقل دانشجویی هستند".
اما به هر حال هستند کسانی که معتقدند "انتشار مطالب یکسان در چند عرصه دانشجویی به طور همزمان آن هم در یک روز اتفاق مشکوکی است" [محسن آرمین].
و یا "با توجه به اتفاقاتی که در چند روز اخیر شاهد بودیم و اظهارات صفار هرندی و سخنگوی دولت، به نظر میآید اقدامی که در دانشگاه امیرکبیر صورت گرفته است، در ادامه یک سناریوی از پیش طراحیشده مبنی بر برخورد با جریانهای منتقد بهویژه تشکلهایی است که به شکل سازمانیافته در حوزه نقد در حال فعالیت هستند". [ آذر منصوری معاون دبیر کل جبهه مشارکت]
سناریویی که "از جهتگیری پنهان برخی محافل خاص خبر میدهد" [ داود سلیمانی عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت] و در راستای "بستن هرگونه فضای نقد و گفتوگوی آزاد" است. [منصوری]
چرا که: "استفاده از لوگوی چند نشریه دانشجویی دانشگاه پلی تکنیک و چاپ کاریکاتور و مطالبی با مضامین توهینآمیز به مقدسات و مقامات حکومتی با توجه به برائت جستن مدیران مسوول نشریات و بر مبنای محتوای مندرج در این نشریات که با منطق فعالیتهای دانشجویی همخوانی ندارد، مشکوک و تأملبرانگیز است" [عبدالله مومنی، دبیر سابق تشکیلات دفتر تحکیم وحدت] و نشان آنکه: "این کار با هدف تهییج احساسات مذهبی مردم و تلقی اینکه دانشجو و دانشگاه در مقابل باورهای مذهبی مردم هستند، صورت گرفته و هدف اصلی آن ایجاد انسداد در مسیر فعالیتهای سیاسی منتقدانه در داخل دانشگاه و بستن فضای گفتوگوی آزاد، انتقاد و اعتراض در داخل دانشگاه است".[مومنی]
آنچه حسین نقاشی، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران نیز بر آن تاکید دارد: "به نظر میرسد نیروهای امنیتی قصد دارند با رادیکال کردن فعالیتهای دانشجویی، نیروهای فعال سیاسی را منزوی کنند و بدنه جنبش دانشجویی را که توانایی و کشش مطالبات رادیکال را ندارند از این جنبش جدا کنند تا به این ترتیب زمینه سرکوب فعالیتهای دانشجویی را فراهم کنند".
بر همین اساس است که محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی توصیه می کند ماموران "سراغ آدرس غلط نروند" زیرا: "با دستگیری چند دانشجو مشکلی حل نمیشود. باید ریشهیابی شود که چه کسانی محیط دانشگاه را متشنج کرده و توانستهاند از آرم نشریات سوءاستفاده کنند و با جریحهدار کردن احساسات جامعه دانشجویی مسلمان، گروههایی از دانشجویان را در مقابل و رو در روی هم قرار دهند".
کسانی که: "نقش خود را در استفاده ابزاری از دین مکررا به اثبات رسانده اند." [انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی شریف] همان کسانی که: "بارها در ماجراهایی نظیر مراسم سخنرانی رئیس جمهور در دانشگاه امیرکبیر، حمله به نهاد نمایندگی در این دانشگاه و ماجراهای بسیار دیگر در طی دو سال اخیر ضرورت توجه جدی و اصولی مسئولان وزارت علوم به وقایعی که تنها تعداد اندک شماری از طیف علامه این دانشگاه به وجود آورده اند را گوشزد کرده اند." کیهان...(فریبا صراف)به نقلی از خبرگزاری کیلویی
نوشته شده توسط : علی
نوشته شده توسط : علی