: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :
: موسيقي وبلاگ :
: جستجو در وبلاگ :
کمتر کسی پیدا میشود که خود را مقید به اصول اعلان یا شناخته شدهای (حداقل از منظر خودش) نداند، و چه بسا اکثریت قاطع افراد میکوشند که خود را متعهد به اصول معرفی کنند و این قاعده در خصوص سیاستمداران بیشتر صادق است، حتی اگر در عمل کمتر از دیگران به اصول اعلان شده پایبند باشند. اصولگرایی مرز ظریفی دارد، از یک سو ممکن است، وجه افراطی پیدا کرده و فرد را به موضع یکدندگی و لجاجت بیاندازد، و از طرف دیگر با تفریط در این ویژگی احتمال دارد که به ورطه بیشخصیتی و هرهری مسلکی سقوط کند.
اصولگرایی چه هنگام به عنوان یک مسأله عمده در سیاست مطرح میشود؟ به نظر میرسد نظامهایی که انعطافپذیری کمتری دارند و در برابر تغییرات مقاومت میکنند و پذیرش تغییر و تحول را به منزله رخنه در ثبات و استواری پایههای فکری نظام میدانند، اصولگرایی به موضوعی حاد تبدیل میشود. حساسیت کمونیستها نسبت به این مسأله را می توان در قالب اصطلاحاتی چون تجدیدنظر طلبی یا اپورتونیسم (عدول از اصول در عرصه ذهنی و عملی) دید که به وفور در ادبیات مارکسیستی استعمال شده است.
در ایران نیز پس از دوم خرداد و شکلگیری جریان اصلاحطلبی، گروه مقابل نیز عنوان اصولگرایی را جهت تعریف هویت خود در برابر اصلحطلبی برگزیدند، که طبعاً نوعی دفاع از وضع پیشین در برابر تحول و تغییر بود. اما این وضع پیشین کدام است؟ و کدام اصل و اصولی معرف آن است. چند محور کلی به عنوان اصول موردنظر آنان مطرح میشود. اسلام، انقلاب، خط امام، رهبری و قانون اساسی عناصر اصلی مورد ادعای این جریان است. اما از نظر آنان قانون اساسی و خط امام عملاً و به معنای دقیق کلمه در ذیل تعبیر آنان از عنصر رهبری قرار میگیرند. و برای هیچکدام استقلال مفهومی و معنایی ارایه نمیشود که به عنوان معیار و شاقول جداگانه و مستقلی برای سنجش صلاح از فساد، صحیح از غلط به کار رود. بنابراین فقط سه اصل محوری اسلام و انقلاب و رهبری برای سنجش میزان اصولگرایی باقی میماند. نکته مهم این است که این سه محور نیز به میزان زیادی با یکدیگر ارتباط داشته و متأثر از هم هستند، اما برای تحلیل حاضر، فقط وجوه خالص هر یک از سه محور بررسی میشود، و تأکید اصلی نیز بر محور اسلامیت است.
اگر قرار باشد که انقلاب به عنوان یک اصل راهنما همواره موردنظر باشد، ویژگیهای آن اصل چیست؟ در درجه اول اعمال حاکمیت بلاشرط مردم (به پسوند اسلامی آن در قسمت اصل اسلام میپردازم) در مشروعیت قدرت است. این اصل از مفهوم انقلاب علیه رژیم گذشته و نفی استبداد، و درخواست آزادی و حضور عینی مردم به سهولت استنباط میشود. در ابتدای انقلاب هم و تا وقتی که گروهها دست به اسلحه نبرده بودند، چنین مشارکتی و حضوری پذیرفته شده بود، حتی کمونیستها هم در سیاست حضوری قانونی داشتند. آزادی و برابری و عدالت نیز اصول پذیرفته شده منبعث از انقلاب بود. البته درباره مفهوم و حد و حدود هر یک از این عناوین میتوان بحث کرد، اما نمیتوان آنها را به نحوی تعریف کرد که در نهایت تهی از معنای عرفی آنها شوند.
اصولگرایان از این اصول تا چه حد مواظبت کردهاند؟ و یا تا چه حد از آنها عدول شده است؟ تردیدی نیست که اصولگرایان امروزی به هیچ یک از آنها پایبندی حداقلی از خود نشان ندادهاند. در مورد بلاشرط بودن حاکمیت مردم نیاز به بحث و ارایه شواهد چندانی نیست، سلب امکان انتخاب شدن افراد به نحوی که فقط گروه بسیار کوچکی از جامعه میتوانند از دروازه بسیار تنگ نظارت استصوابی عبور کنند، موید این ادعاست. و جالبتر اینکه یکی از افرادی که از این حلقههای باریک عبور کرده و در غیاب رقبای حذف شده به خانه ملت راه یافته به اعضای شورای نگهبان گفته است که: «در تمام دنیا و انواع رژیمها و حکومتها، کسانی میتوانند وکیل، وزیر، استاندار و فرماندار شوند که معتمد و سرسپرده به رژیم حاکم بر کشورشان باشند.» (نماینده جیرفت) و قطعاً بنابه همین استدلال بود که رژیم گذشته شدیداً می کوشید که افراد معتمد و سرسپردهای را به مجلس راه دهد.
در خصوص آزادی و برابری و عدالت نیز چه میتوان گفت که سطح آزادیها گرچه از پیش از انقلاب بیشتر است، اما این یک روند کلی در سطح جهان بوده و در مقایسه با ابتدای انقلاب بسیار اندک است و نشاندهنده بیتوجهی به اصل آزادی است. برابری نیز از حیث اقتصادی اگر بدتر نشده باشد، چندان هم بهتر نشده است و معیار آن ضریب جینی است. و اگر سیستمی نتوانسته باشد طی حدود سه دهه تحولی چشمگیر در این زمینه ایجاد کرده باشد، جز بیتوجهی به این اصل چه نام دارد؟ و اما اصل عدالت که مهمترین نمود آن در حاکمیت قانون و برابری در نزد قانون و استقلال قضایی است، بینیاز از شرح و بسط است. نحوه برخوردهای چند ماه اخیر در زمینههای مختلف بیش از پیش بیتوجهی به این اصل را نشان داده است.
اما قصد من در این یادداشت پرداختن به عدول از اصول مذکور نبود، بلکه هدف اصلی آن است که میزان اصولگرایی در زمینه اسلام را بدانیم. اگر تقسیم بندی چهارگانه اخلاق، فقه، کلام و فلسفه در اسلام را در نظر بگیریم، دو مورد اخیر را میتوانیم فعلاً در بحث داخل نکنیم زیرا سنجش اصولگرایی در آنها تا حدی مورد اختلاف است، ضمن اینکه اگر هم در این دو زمینه اصول نادیده گرفته شود، انعکاسی آن در اخلاق و فقه خود را نشان خواهد داد. بنابراین فقط به دو موضوع اخلاق و فقه (اعم از فقه در عبادیات یا فقه در معاملات و امور مدنی و فقه در سیاست و اجتماعیات) تأکید میشود.
عمدهترین عناصر اخلاقی که به حوزه عمومی مربوط میشود کدام است؟ پرهیز از دروغگویی، متعهد بودن به پیمان و قرارداد، پرهیز از هتک حرمت افراد، دوری از ریا و تملق و چاپلوسی و.... انصاف باید داد که تاکنون اصولگراها برای تثبیت و ترویج اجتماعی این ویژگیهای اخلاقی قدمی ملموس برنداشتهاند، سهل است که عملاً کاری جز ترویج منفی این خصایل از آنان مشاهده نشده است. اگر رسالت اصلی پیامبر (ص) ترویج و تفهیم مکارم اخلاقی بوده است، چرا تا این حد شاهد رواج رذایل اخلاقی در میان کسانی هستیم که انتظار آن نمیرود. البته به عنصر اخلاق هم زیاد نمیپردازم چرا که سنجههای پیشنهادی ممکن است مورد قبول آنان واقع نشود.
اما مهمترین وجهی که با تحول جدی مواجه شده است، در زمینه فقه است. احکام عبادات به دلیل آنکه عموما متأثر از زمان و مکان نیست، چندان موضوع مورد اختلاف جناحهای فکری نیست، اما احکام فقه در زمینه معاملات، امور مدنی و سیاسی و اجتماعی چنین نیستند، و میتوانند مستمسک بحث قرار گیرند.
منظور از اصولگرایی در این زمینه پایبندی به درک راستین از تمام وجوه اسلام، مشابه آنچه که در صدر اسلام و زمان رسولالله (ص) و ائمه (ع) است، و این درکی است که در طول تاریخ از هستههای سخت و غیر قابل تغییری تشکیل شده است.
در این رابطه و برای جلوگیری از تطویل نوشته، به ذکر محدود برخی از مصادیق مهم پرداخته میشود.
1ـ اصل تشکیل حکومت
نفس تشکیل حکومتی با عنوان جمهوری که مختص مردم ایران باشد و فقط آنان حق اظهارنظر درباره آن را داشته باشند (فارغ از هر نوع تفاوت آنان) اولین عدول از اصل است. زیرا که در اسلام چیزی به عنوان تابعیت به معنای جدید نداریم. تقسیمبندیها برحسب بلاد کفر و ایمان است و نه فلان و بهمان کشور. قوانینی که در نتیجه این مهم ایجاد میشوند (مثل قوانین گمرکی، قوانین تابعیت و ازدواج و...) تماماً خلاف اسلام سنتی و عدول از اصل است.
محدود شدن حکومت به چارچوب جغرافیایی و مردم معین نه تنها خلاف اصل است، بلکه تشکیل حکومتی که میخواهد مبنای آسمانی داشته باشد، نمیتواند مبتنی بر آرای مردم باشد، آن هم مردمی که به هیچ وجه تمایزی از نظر مبانی اسلامی ندارند. بعلاوه چگونه ممکن است که چنین حکومتی براساس قرارداد و قانون اساسی مورد توافق مردم شکل بگیرد؟ آیا میتوان توافق مردم را مستند شرعی برای دیگران قرار داد؟ اشکال مرحوم شیخ فضلالله که اصولگرایی جدی بود در رد قانون اساسی و قانوننویسی و اساس تشکیل مجلس شوراهمین نکته بدیهی بود.
شاید گفته شود که وجود شورای نگهبان مسأله را حل میکند. این مورد نیز نه تنها مشکل را حل نمیکند، بلکه پیچیدهتر هم میکند، زیرا از یک سو اشکالات مذکور بجای خود باقیست و از سوی دیگر تصمیم درباره اسلامی بودن با نبودن امور به رأیگیری جمعی آن هم شش نفر واگذار شده است که عدول مسلم از اصل است.
در ذیل همین مورد حق انتخاب کردن و مهمتر از آن حق انتخاب شدن زنان نیز عدول از اصل است. مگر نه اینکه در سال 1342 یکی از دلایل مهم مخالفت با رژیم شاه، دادن حق رأی به زنان بود و چهل سال پیش از آن هم اصل جمهوری مغایر با شرع شناخته شده بود؟ درست است که اهداف شاه و رضاشاه در این دو برنامه چیزهای دیگری بود و برخی مثل مرحوم امام و مدرس از زاویه دیگری مخالفت میکردند، اما بسیاری از علما از وجه مغایرت این موارد با شرع مخالف آن اقدامات بودند.
2ـ قضا
بخش مهمی از قضای فعلی در ایران از حیث سازمان، دادرسی و مجازاتها عدول از اصول است. از حیث ضوابط و تشکیلات به این دلیل مغایر است که نه تنها حق انحصاری قضاوت از مجتهدین سلب شده است، بلکه مجتهدین خارج از دستگاه قضایی از چنین حقی بیبهره هستند. و کسانی قاضی هستند که مجتهد نیستند. به لحاظ معیارهای دیگر وجود دادسرا و مرحله دادرسی قضائی، و نیز دو مرحلهای یا چند مرحلهای بودن امر قضاوت و نیز جمعی بودن عمل قضاوت و پذیرش حق اعتراض از یک سو و محدود بودن زمان اعتراض تماماً خلاف اصل است.
از حیث مجازاتها، غلبه زندان و حذف عملی شلاق، و قصاص عضو و اخیراً دیگر مجازاتهای حدی و مسأله دیه و برابری دیه مسلمان و غیر مسلمان و نیز در آینده زن و مرد و انواع دیات ششگانه و صدور احکام اعدام برای موارد معین در شرع و... تماماً خلاف اصل است.البته در برخی از این موارد نظرات متفاوت فقهی وجود دارد اما اجماع در باره بسیاری از آنها پذیرفته شده است.
از حیث قانونگذاری نیز خلاف اصل مشهود است، مسأله بردگی و جزیه و... و کنار گذاشتن آنها تماماً خلاف اصل است. و در این زمینه مصداقها زیاد است که به آنها نمی پردازم.
3ـ اقتصادیات
در حوزه اقتصادی عدول از اصل الی ماشاءالله مشهود است. رهن و ربا در اجاره و وام و سپردههای بانکی جزو رایجترین امور خلاف اصل است که از فرط وضوح هنوز هم مورد اعتراض بسیاری از افراد است.
اما این عدول محدود به ربا و رهن نمیشود. اصل مالیات (که نسبت به آن اعتراض شرعی هم بود) قوانین مختلف مثل قانون کار، واگذاری اراضی شهری و روستایی، مصادرهها و دهها قانون ریز و درشت دیگر و از جمله قانون بودجه و چاپ اسکناس بدون پشتوانه (کسری بودجه) و... تماماً خلاف اصل است، اما از فرط ضرورت گویی اصل است و باید به آن متمسک شد.
4ـ اجتماعیات و فرهنگ
در حوزه اجتماعی هم تا دلتان بخواهد عدول از اصل را شاهدیم. از مسأله حجاب شروع میشود تا موضوعات دیگر مربوط به حضور زنان در ورزش و سیاست و اجتماع و....
از مسایلی چون نقاشی و مجسمهسازی گرفته تا موسیقی و ورزش و... که به طور کامل پذیرش آنها خلاف اصل است و با ادا و اصولهای مذهبی در این برنامهها نمیتوان آنها را از این وضع خارج کرد.
5ـ ولایت فقیه
تدوین اصل ولایت فقیه به شکل حاضر نیز خلاف اصل است. چون اگر فقیه واجد شرایطی از سوی خدوند صاحب ولایت بر مومنین باشد، تعیین چنین فردی از طریق رأیگیری با واسطه از سوی مردم خلاف اصل است و بیشتر متناسب با مقتضیات اجتماعی است.
6ـ مصحلت
تأسیس رکنی که مصلحت را در برابر احکام اولیه اسلام تشخیص دهد و آنها را دور زند، تیر خلاص بر اصولگرایی موردنظر است.
آنچه که گفته شد بدین معنا نبود که موارد انجام شده نامفید و خلاف است، به نظر نویسنده بخش اعظم آنها درست و مطابق واقع است و باید هم صورت میگرفت و باید بیشتر هم ادامه یابد، اما اگر اصولگرایی ناظر به حفظ این گزارهها باشد پس در هیچ یک موفق نبوده است و پس از این هم موفق نخواهد بود. اگر از نظر آنان اسلام تا این حد متغیر است که میتواند هر شکلی را به خود بگیرد، پس دیگر چرا گزارهای را تحت عنوان اصولگرایی برگزیدهاند؟ برای فهم این مسأله تنها میتوان به اصل دیگر آنان رجوع کرد، یعنی قدرت. اصولگرایی یعنی التزام تام و تمام به عنصر قدرت. متغیر اصلی و مستقل از نظر آنان همین است و همه امور دیگر از جمله اسلام، اخلاقیات، انقلاب و خط امام در همین چارچوب تعبیر و تفسیر میشود. و البته این ایده ای است که با برخی از آموزههای سنتی تطابق دارد، گرچه با روح اسلام و جمله مشهور امیرالمومنین (ع) در جنگ جمل ناسازگار است. بنابراین اصولگرایی در ایران را فقط در پرتو این تفسیر میتوان درک و تحلیل کرد.
نوشته شده توسط : علی
"حسن کاظمی قمی" سفیر جمهوری اسلامی ایران در عراق عصر شنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا از برپایی دور سوم مذاکرات ایران و آمریکا به میزبانی عراق خبر داد.
به گزارش ایرنا، وی زمان این گفت وگو را دوشنبه هفته جاری ذکر کرد و افزود: بر اساس توافق انجام شده روز دوشنبه دو طرف در خصوص جزییات کمیته امنیتی سه جانبه به تبادل نظر خواهند پرداخت.
قمی گفت: در جلسه آتی انتظار میرود در خصوص ترکیب و دستور کار کمیته امنیتی میان نمایندگان سه کشور ایران ، آمریکا و عراق بحثهای کارشناسی انجام شود.
سفیر ایران افزود: مقامات عراق در خصوص نتیجه مذاکرات دورهای قبلی بسیار خوشبین بوده و از ما خواستهاند تا در دور سوم مذاکرات نیز حضور فعال داشته باشیم.
به گفته وی، جمهوری اسلامی ایران به عنوان اولین کشور حامی حکومت منتخب مردمی عراق آماده هرگونه همکاری با دولت قانونی این کشور است.
نوشته شده توسط : علی
در حالی که بیش از دو ماه از زمان استفاده از کارت هوشمند سوخت میگذرد، مشکلات فنی و از جمله بنزیندزدی مقطعی در استفاده از این کارتها هنوز حل نشده است.
در بسیاری موارد مقداری بین ۲ ـ ۳ لیتر تا 20 لیتر بیش از مقدار بنزین مصرفی که در باک خودروها جای میگیرد، از کارتهای هوشمند کسر میشود.
ایستگاه عرضه بنزین واقع ... تبریز مدتی است دست به ابتکار جالبی زده! شما در این پمپ بنزین قادرید به باک خودرویی که ظرفیت آن 60 لیتر است، بین 70 تا 80 لیتر بنزین بزنید! در یک مورد که خود شاهد آن بودهام، به همراه دوستم به این پمپ بنزین مراجعه کردیم و به پیکان وانت وی که ظرفیتش 40 لیتر است، 45 لیتر بنزین زدیم (بماند که مقداری هم از قبل در باک وجود داشت)، موقعی که مسئله را با تعجب با یکی از مأموران تحویل پول در پمپ بنزین در میان گذاشتیم، درحالی که هول شده بود، لبخندی زد و گفت به دفتر مراجعه کنید و به آنها بگویید. متاسفانه به دلیل تنگی وقت در آن زمان این کار را نکردیم.
مورد دیگر که باز هم خودم شاهد آن بودهام، بنزین زدن به ماشین مادرم بوده که به باک دقیقا 8 لیتر بیشتر از ظرفیتش بنزین زدیم، درحالی که چهار ـ پنج لیتر نیز در آن از قبل بنزین وجود داشت. از آن زمان تا کنون حداقل 5 مورد دیگر نیز از دوست و آشنا مربوط به همان پمپ بنزین شنیدهام. حال نمی دانم صاحبان این جایگاه عرضه سوخت، به بنزین خود هوا یا چیز دیگری اضافه میکنند یا با دستکاری کارتخوانها اینگونه تخلفی را مرتکب میشوند یا مشکل از کارتهای سوخت است؟ ولی هر چه که هست، حال خیلیها در این شهر میدانند که اگر به این پمپ بنزین مراجعه کنند، حداقل 5 لیتر بنزین سرشان کلاه رفته است! یعنی اگر 20 لیتر در عمل بنزین بزنند، میبایست پول حداقل 25 لیتر را پرداخت کنند.
در ضمن مأموران و کارکنان این جایگاه (حداقل تعدادی از آنها) در عملی جالب دست به سرقت کارتهای سوخت وسایط نقلیه با سهمیه سوخت بالا چون وانت، نیسان و ... کرده و سپس با آن کارتها و همچنین با کارتهای مفقودشده، اقدام به فروش آزاد بنزین میکنند.
نوشته شده توسط : علی
نیروی دریایی آمریکا روز چهارشنبه، ۱ اوت، اعلام کرد که ناو هواپیمابر اینترپرایز که در تاریخ دهم ژوئیه عازم خلیج فارس شده بود، به منطقه عملیاتی پایگاه پنجم نیروی دریایی آمریکا رسیده است.
ناو هواپیمابر اینترپرایز، که مجهز به هواپیماهای جنگی، زیردریایی، موشک های هدایت شونده و کشتی های جنگی است، از کانال سوئز گذشته و به دریای سرخ رسیده است. این ناو هم اکنون به سمت آب های خلیج فارس در حرکت است.
با آنکه گفته می شود اعزام این ناو هواپیمابر به منطقه بخشی از قدرت نمایی آمریکا در منطقه خلیج فارس است، اما جان گِی افسر نیروی دریایی آمریکا از پایگاه پنجم نیروی دریایی این کشور در بحرین، اعزام این ناو را یک روند عادی نامیده است.
خبرگزاری رویتر به نقل از آقای گی گزارش داده که اینترپرایز، «در این لحظه، تنها ناو هواپیمابر در سراسر منطقه زیر مسئولیت پایگاه پنجم نیروی دریایی آمریکا است.»
نوشته شده توسط : علی
در حالی که به اعتراف عمده کارشناسان اطلاعاتی و نظامی، یکی از دلایل اصلی پیروزی رزمندگان حزبالله بر اسرائیل در جنگ 33 روزه، برتری اطلاعاتی بوده است، منابع اسرائیلی تلاش میکنند این برتریها را به ایران نسبت دهند.
به گزارش سرویس بینالملل «بازتاب» به نقل از «عربتایمز»، جنگ اطلاعاتی بین ایران و اسرائیل در شرایطی در حال نزدیک شدن به اوج است که هر دو تلاشهایشان را برای جذب نیروهای عبری زبان و فارسیزبان افزایش دادهاند.
روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارنوت» نوشت: مقامات ایران نیاز به عبریزبانانی دارند تا به عنوان مترجم برای آنها کار کرده و در تلاشهای تبلیغاتی خود علیه اسرائیل، آنان را به مأموران اطلاعاتی تبدیل کند. مهمترین منبع تأمین این عبریزبانان، دانشجویان فلسطینی هستند که در خارج از فلسطین تحصیل میکنند و یا فعالان مقاومت فلسطین که برای آموزشهای نظامی به ایران یا لبنان فرستاده میشوند.
این روزنامه مدعی شد: مهمترین مرکز آموزش عبری، سفارت ایران در بیروت است که اعضای حزبالله در مرکز فرهنگ آموزش اسلامی این سفارت، آموزش میبینند.
این سفارت یک کتابخانه بزرگ از روزنامهها و کتابهای عبری دارد که حتی کتابهای کودکان هم در آن یافت میشود. در همینجا بود که حزبالله با کمک فلسطین تعداد زیادی از رزمندگان خود را آموزش داد تا در جریان و پیش از جنگ تابستان گذشته با اسرائیل به جمعآوری اطلاعات بپردازند.
به گفته «شین بت»، آژانس اطلاعاتی اسرائیل، دانشجویان عرب فلسطینی که در خارج تحصیل میکنند، یک هدف مناسب برای حزبالله هستند چرا که جذب و آموزش آنان، آسانتر است.
نوشته شده توسط : علی
در حالی که اصلاحطلبان پس از کسب پیروزی نسبی در انتخابات شوراهای سوم پس از سه شکست پیاپی، به شدت در حال تلاش برای حضور مقتدرانه در انتخابات مجلس هشتم هستند، با عملکرد انحصارطلبانه و ضعیف محافظهکارانی که خود را پدرخوانده گروههای اصولگرا میدانند، احتمال پیروزی اصلاحطلبان در روزهای پایانی سال افزایش یافته است.
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، تکیه گروههای پدرخوانده بر آرای سنتی محافظهکاران در حالی صورت میگیرد که این میزان آرا در شرایط مشارکت گسترده مردم در انتخابات مجلس هشتم، موجب پیروزی آنها نخواهد شد.
بررسی تطبیقی آرای مجالس ششم و هفتم نشان میدهد که رأی غلامعلی حداد عادل که نفر اول مجلس هفتم از تهران بود، با رأی نفر آخر تهران در مجلس ششم برابر است که این امر نشاندهنده ناتوانی در جذب آرای ریزش کرده اصلاحطلبان در مجلس هفتم است.
هرچند بسیاری از تحلیلگران به دستگیری همزمان شورای شهر، مجلس و دولت توسط اصولگرایان و تشدید مشکلات معیشتی، فرهنگی و دیپلماتیک را موجب ریزش بخشی از آرای اصولگرایان در انتخابات مجلس هشتم میدانند، اما حتی اگر این ریزش نیز اتفاق نیفتد، متوسط رأی کمتر از ششصد هزار نفر برای کاندیداهای اصولگرا در تهران و به همین نسبت در دیگر نقاط کشور، در صورت مشارکت طبیعی، موجب شکست اصولگرایان در برابر اصلاحطلبان خواهد شد.
با این حال، تلاشهای برخی از چهرههای اصولگرا برای بازسازی وجهه این جبهه برای جلوگیری از شکست احتمالی در برابر اصلاحطلبان، با خشم گروههای پدرخوانده روبهرو شده است.
عدم پیوند زدن سرنوشت جبهه اصولگرایان با دولت و حامیان انتخاباتی آن که به دلیل مشکلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی از وضعیت مناسبی در جامعه برخوردار نیست، وسیعتر کردن دایره اصولگرایی و ارایه نگرش و ادبیاتی جدید و کارآمد از اصولگرایی که قادر به جذب آرای ریزشیافته اصلاحطلبان باشد، اقداماتی است که تعدادی از بزرگان اصولگرا در صدد تحقق آن هستند، اما گروههای پدرخوانده محافظهکاران در برابر آن مقاومت میکنند.
در صورت موفقیت گروههای پدرخوانده در ایجاد انحصار و مصادره اصولگرایی، احتمال تکرار شکستهای زنجیرهای اصولگرایان در انتخابات دوم خرداد، شورای اول، مجلس ششم و ریاستجمهوری هشتم وجود دارد که آسیبی جبرانناشدنی را به اصولگرایان وارد خواهد کرد.
نوشته شده توسط : علی
ارائه آمارهای عجیب و غریب از سوی وزیر ارشاد که با ادعای ناراحتی وی از برخورد مطبوعات، روز گذشته از سیما پخش شد، موجب شگفتی شده است!
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، اظهارات غیر واقعی و کذب محمدحسین صفار هرندی که از خانوادهای مذهبی و متدین و دارای سوابق مبارزاتی بوده، موجب طرح پرسشهای فراوانی در جامعه، از جمله برای برخی دوستان و همراهان سابق او شده است.روز گذشته، صفار هرندی در پاسخ به پرسش خبرنگاری که درباره توقیف مطبوعات میپرسید، با چشمپوشی بر توقیف کمسابقه سه روزنامه «ایران»، «شرق» و «سیاست روز» توسط دولت که سال گذشته روی داد و با تدبیر قوه قضائیه از آنها رفع توقیف شد، اظهار داشت: در سال جاری تنها یک روزنامه و یک خبرگزاری توقیف شدهاند.
وی توقیف بیسابقه یک خبرگزاری و نیز یک روزنامه پس از پنجاه شماره را به گردن دستگاه قضائی انداخت، حال آنکه این اقدام پس از شکایات متعدد دولت و اعمال فشار بر دستگاه قضائی انجام شده است.
وزیر «فرهنگ» و «ارشاد» همچنین برای کم جلوه دادن این دو اقدام، آمار عجیبی از تعداد روزنامهها و خبرگزاریها داد و از فعال بودن صدها روزنامه و دهها خبرگزاری در کشور خبر داد. این در حالی است که بنا بر اعلام مراجع مسئول، تنها یازده خبرگزاری از دولت مجوز فعالیت گرفتهاند و تعداد کل روزنامهها نیز با احتساب ملی و محلی، حداکثر تنها به حدود یکصد روزنامه میرسد.
صفار هرندی که وزارتخانه متبوعش، در بهمن ماه گذشته در اقدامی غیر قانونی و بدون دلیل، خواستار فیلترینگ سایت «بازتاب» شد، در گفتوگو با برخی مسئولان، علت فیلترینگ را دستور مقامات عالیرتبه نظام خواند و هنگام احضار به کمیسیون مجلس، برای تحریک نمایندگان، اتهام «بازتاب» را انتشار تصاویر طنز نمایندگان اعلام کرد.
هرچند مسئولان دفتر مقامات ارشد کشور، چنین مواردی را تکذیب کردند، روز گذشته، وزیر «فرهنگ» کشور در یک اظهارنظر دیگر، مدعی شکایت شورای امنیت ملی از «بازتاب» شد. این در حالی است که شکایت شورای امنیت ملی از «بازتاب»، در سال ۸۴ و توسط حسن روحانی، چهره محبوب و مورد علاقه رسانههای نزدیک به صفار انجام شد و شورای عالی امنیت ملی در دوره جدید، نه تنها هیچ شکایتی از سایت «بازتاب» نکرده، بلکه با ارایه نامه رسمی به دستگاه قضائی، خواستار لغو شکایت حسن روحانی، دبیر سابق این شورا شد.
در حالی که وزیر ارشاد در آغاز ناشناخته بودن مسئولان سایت «بازتاب»، در مقابل نمایندگان مجلس انتشار تصاویر طنز نمایندگان، در جای دیگر عدم ثبت و اکنون شکایت شورای عالی امنیت ملی را منشأ فیلترینگ سایت «بازتاب» عنوان کرده است، بررسی مصوبه شورای فیلترینگ دولت، نشان میدهد هیچ یک از چهار موضوع یادشده علت انسداد «بازتاب» نبوده، بلکه در فیلترینگ این سایت، تنها به انتشار خلاصه مصاحبه یکی از مسئولان کشور در رسانه ملی اشاره شده است.
برخی علاقمندان سابق صفار هرندی که زمانی به وی در هیبت یک بسیجی و پاسدار و زمانی در هیبت یک روزنامهنگار منتقد و ارزشی، ابراز علاقه میکردند، پس از دیدن چرخشهای صفار در مسئولیت کنونی، از آینده وی ابراز نگرانی میکنند.
نوشته شده توسط : علی
در حالی که جهان اسلام و علمای شیعه و سنی از فتاوای چند مفتی متعصب وهابی در لزوم تخریب ضریح امامان معصوم در کربلا و نجف به شدت متأثرند، خبرنگار «بازتاب»، بخش دیگری از فتاوای خارج از عقل مفتیان رده نخست سعودی را منتشر کرد.
یکی از مهمترین مفتیان سعودی، شخصی مشهور به «بنباز» بود که برخی از او به عنوان پدر همسر ملکفهد یاد میکردند که نزدیک به بیست سال مفتی عربستان سعودی بود.امروزه روی کره زمین، تقریبا هیچ کسی نیست که به کرویت و دوران بودن آن باور نداشته باشد، اما «عبدالعزیز بن عبدالله بنباز»، مفتی پیشین عربستان سعودی، از معدود افرادی بود که هرگز چرخش و کرویت زمین را نپذیرفت، و حتی فیلم مستندی را که فضانوردان در این زمینه تهیه کرده بودند، نیز ندید.
انتشار جدید تعدادی از فتواهای عجیب در اینترنت مانند فتوای شیر خوردن بزرگسالان برای محرمیت (در محیط کاری) و فتوای تخریب اماکن مقدسه شیعیان که موجب شگفتی بسیاری از مردم جهان، از جمله اهل سنت شد، در واقع، تنها فتواهای عجیب برخی از علما در کشورهای عربی نیست، بلکه صدور اینگونه فتواها، سابقه طولانی به ویژه در سلفیها دارد.
اکنون نیز این چند فتوای تازه یک بار دیگر خاطره فتواهای عجیب این عده از مفتیان را در کشورهای همسایه ایران ـ در نیم قرن اخیر ـ زنده کرد؛ مانند فتوای حرام بودن خرید و فروش گل، حرام بودن تقدیم گل به دوستان و یا بردن آن برای عیادت از بیماران، حرام بودن رانندگی زنان، حرام بودن تصویربرداری، حرام بودن عکس یادگاری، حرام بودن شکل و تصویر، مجسمه و پیکره، حرام بودن وسایل تزیینی و دکوربندی، حرام بودن اینترنت و چت، حرام بودن بازی فوتبال، حرام بودن شناسنامه و کارت شناسایی برای زنان، حرام بودن آب یخ و بستنی و... و کافر دانستن هر کس که به میخکوب بودن و سکون زمین باور نداشته باشد و کافر دانستن شیعه در فتواهای شماره 7308 و شماره 1661 از سوی کمیته دایمی پژوهشهای علمی و فتواهای عربستان و ... .
از میان فتاوی این کمیته برای نمونه، فتوای میخکوب بودن زمین از سوی کسی که به کفر شیعه فتوا داده، چنین است:
مفتی اعظم (سابق) عربستان «عبدالعزیز بن عبدالله بنباز»:
«اعتقاد به دوران یا چرخش زمین باطل است و کسی که به این فرضیه باور داشته باشد، کافر است، برای اینکه این فرضیه با قرآن کریم «والجبال أوتادا» و قوله جل و علا «والى الأرض کیف سطحت» منافات دارد.
تفسیر روشن آیه این است که زمین کروی نیست و نمیچرخد و این روشن است، اما البته تنها در صورت غضب خداوند، میتواند چرخش یا حرکت داشته باشد، کما فی قوله سبحانه: «أَأَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمُ الْأَرْضَ فَإِذَا هِیَ تَمُورُ أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ أَنْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حَاصِبًا فَسَتَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ ». و وَقَوْله «وَجَعَلْنَا فِی الْأَرْض رَوَاسِی »؛ یعنی زمین را با کوهها، میخکوب کردهایم تا به حرکت درنیاید و آرامش مردم برهم نخورد».
«وقد ذکر الله سبحانه أن الشمس والقمر یجریان فی فلک»؛ یعنی خداوند از حرکت خورشید و ماه خبر داده است و اگر زمین نیز بر محور خود میچرخید، خداوند از آن خبر میداد، اما خداوند از حرکت کردن زمین خبری نداده است. بسیاری از علمای دانش ستارهشناسی گفتهاند: زمین میچرخد و خورشید ثابت است، این اقوال کفرگویی و انکار کتاب و سنت سلف صالح است.
بنباز همچنین گفته است:
هنگامی که جوان بودم و چشمان قدرتمندی داشتم با چشمان خودم به خورشید نگاه میکردم و حرکت خورشید را میدیدم. پس اگر زمین در حال حرکت باشد، چگونه ما آن را حس نمیکنیم و در آرامش هستیم؟ پس چگونه کشتیهای بزرگ در دریاها حرکت میکنند و چپ نمیشوند؟
عبدالکریم بن صالح الحمید نیز در کتابش «هدایة الحیران فی مسألة الدوران»، (ص 12ـ 32 ) با دفاع از این فتوا به نقض نظریه چرخش زمین پرداخته و نوشته است:
برخی علوم و فرضیهها فاسد و تباهگر و ملحدانه است؛ از جمله این اعتقادات، باور به کروی بودن و چرخش زمین است... و باور به دوران زمین، خطایی بسیار بزرگتر از نظریه جهش و تکامل انسان از میمون است ». ص 33: «کل دلیل من الکتاب والسنة على دوران الأرض فهو تأویل باطل».
همچنین «ابن عثیمین» در کتاب «مجموع فتاوى و رسائل محمدبن صالح العثیمین»: (ج / 3 الفتوى شماره 428 صفحه 153)، به معلمان اخطار میدهد که از تدریس آن بخش از درس علوم و جغرافیا که از حرکت زمین سخن گفته میشود، خودداری کنند، چون این مطلب باعث مفسده و گمراهی دانشآموزان است.
محمد عجم
نوشته شده توسط : علی
نوشته شده توسط : علی
نوشته شده توسط : علی