سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

ممنوعیت تبلیغ روحانیون در ادارات دولتی!

سه شنبه 86 شهریور 27 ساعت 12:0 عصر

به بهانه تعطیلی مراسم مذهبی در ادارات در ماه رمضان
کاهش ساعت کاری در ماه رمضان که در سال جاری به تصویب دولت محترم رسید، شاید از جهاتی قابل دفاع باشد و البته ایراداتی هم دارد؛ از جمله این که با این روش، میان کارمندان دولت با کارگران بخش خصوصی و یا حتی بخشی از این کارکنان با بخش‌های دیگر همچون افراد شیفت کار ادارات و نیروی انتظامی و... تبعیض پدید آمده است که اگر دولت محترم، خود را ملتزم به اجرای عدالت بداند، لازم است با راه‌هایی همچون پرداخت اضافه کار و تشویقات دیگر، این تبعیض را جبران کند، چرا که منطقی نیست در یازده ماه از سال، عدالت کاری در ادارات برقرار باشد، اما درست در ماهی که ماه رحمت و مغفرت و عدالت علی (ع) است، چنین بی‌عدالتی آشکاری رخ دهد‌! تبعیضی که حتی اگر کارکنان و کارگران مورد تبعیض واقع شده به آن راضی باشند، قطعا خانواده ایشان، چنین چیزی را نخواهند پذیرفت؛. امری که با توصیه‌های اخلاقی به مراعات حال این‌ گونه کارکنان از سوی کارفرما و امثال آن، جز احساس تبعیض بیشتر هیچ ارمغانی به همراه ندارد و قطعا دولت اسلامی، دولت تک تک افراد جامعه است، نه تنها دولت کارمندان خود.
صرف نظر از محاسن و معایب این تصمیم، ممنوعیت برگزاری مجالس مذهبی در وقت اداری، به ویژه «کلاس قرآن» در این ماه، موضوع دیگری است که در این یادداشت، به آن خواهیم پرداخت؛ امری که تقریبا از آغاز انقلاب تاکنون ـ دست‌کم در این ماه ـ اعمال نشده بود، اما در دولت نهم، حادث شد و یک روز مانده به آغاز ماه مبارک رمضان توسط سخنگوی دولت، این ممنوعیت از رسانه ملی به دستگاه‌های دولتی ابلاغ شد:
وی (الهام) با اشاره به این که در ماه مبارک رمضان، معمولا ادارات و نهادها در محل کار خود، برنامه‌های مذهبی اجرا می‌کنند، تصریح کرد: بنا بر تصمیم دولت، همه برنامه‌های مذهبی در ادارات، باید پیش از ساعت نه و آغاز کار برگزار شود و در ساعت کار، نباید هیچ برنامه‌ای اجرا شود. (فارس 21/6/86)
ماه رمضان ماه خودسازی و توشه‌گیری معنوی است و هر کس باید به تناسب حال خود از آن بهره‌ای ببرد.
بخش عمده‌ای از خوراک فکری و عقیدتی و سیاسی قشر عظیم کارمندان دولت و خانواده ایشان، در کلاس‌ها و مراسم‌های مذهبی، به ویژه در ماه مبارک رمضان توسط روحانیون تأمین می‌شد. از طرفی، این امری ثابت شده است که به هر میزان، فرد به آموزه‌های دینی آشنایی و تقید عملی داشته باشد، در احساس وظیفه و وجدان کاری او نیز مؤثرتر خواهد بود و به تعبیری، خروجی کیفی و کمی کارش بهتر خواهد شد.
پیشینه
بحث برگزاری مراسم و کلاس در وقت اداری، سال‌هاست که مطرح است و همواره مواضع متفاوتی دست‌کم در عمل در پی داشته است، اما آنچه معلوم و مشهود است، آن که عملا ادارات دولتی، بخشی از وقت اداری را صرف برگزاری کلاس و مراسم‌هایی می‌کردند که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌کنم:
1ـ حضور کارکنان محترم دولت در مراسم ترحیم همکاران یا بزرگان و مشابه آن در ساعات اداری؛
2ـ سخنرانی برخی از مدیران و مسئولان دولتی در مناسبت‌های مذهبی و مشابه آن در خارج از اداره متبوع؛
3ـ برگزاری مراسم ادعیه؛
4ـ برگزاری کلاس قرآن؛
5ـ برگزاری کلاس‌های اخلاق؛
6ـ نماز جماعت ظهر و عصر؛
7ـ سخنرانی یا احکام بین‌الصلاتین؛
8ـ حضور وزرا یا معاونان ایشان در استان‌ها و سخنرانی در جمع کارکنان در اوقات اداری؛

9ـ حضور مدیران استانی در اوقات اداری در شهرستان و ایراد سخنرانی و...؛
10ـ برگزاری جشنواره‌ها، جنگ‌ها و اعیاد؛
11ـ و دیگر موارد مشابه.
* صرف وقت اداری در غیر امور اداری از منظر شرع مقدس
به فتوای برخی مراجع عظام، از جمله رهبر انقلاب، تصرف در ساعات اداری و انجام امور غیر اداری، حرام و موجب ضمان شرعی است:
در فتوای رهبر انقلاب در استفتاء چگونگی برگزاری ادعیه و زیارت و کلاس قرآن در اوقات اداری آمده است:
«کارکنان در ساعات اداری باید آماده کار اداری باشند و جلسات مزبور را در غیر وقت اداری تشکیل دهند» (بازتاب 9/12/85 ).
* صرف وقت از منظر عرف و جامعه
کسانی که به دلایلی برای رفع مشکل خود به ادارات دولتی مراجعه می‌کنند، سقف کاری ادرات را دست‌کم هفت ساعت حساب و وقت خود را با آن تنظیم می‌کنند، اما بسیار دیده شده که ارباب رجوع از حضور یک مدیر برای کلاس‌داری یا سخنرانی یا شرکت وی و کارمندانش در مراسم یا نماز جماعت، در ساعت اداری گلایه و اظهار نارضایتی نموده‌اند.
* تصرف در وقت اداری از دیدگاه قانون
در بررسی قوانین موجود، هیچ اشاره‌ای به مجوز برگزاری این‌ گونه امور در وقت اداری دیده نمی‌شود، هرچند بعضا دستورالعمل‌هایی برای برگزاری آنها هست. از دیگر روی، در بسیاری از ادارات دولتی، بخش‌هایی هستند که متکفل ارتقای معنوی و دینی کارکنان شده‌اند و در بسیاری از همین ادارات، این امر خلاصه شده به تشکیل کلاس و مراسم و برگزای جلسه و نماز و امثال آن و برای این امور بودجه‌هایی زیادی هم در نظر گرفته‌اند؛ بخش‌هایی چون دفاتر نمایندگی ولی فقیه در ادارات، همچون کمیته امداد، جهاد سازندگی، مسکن و شهر سازی و یا بخش‌های فرهنگی وابسته به دولت همچون واحدها و معاونت‌های فرهنگی، آموزش عقیدتی... و معمولا مسئولان این بخش‌ها نیز روحانی‌اند.
با این مقدمات برگزاری مراسم‌های در وضعیت کنونی، وجهه شرعی و قانونی ندارد و در این که باید زودتر از این به این موضوع توجه می‌شد، بحثی نیست، اما با توجه به شعارهای متشرعانه دولت و رویه جاری تا پیش از ماه مبارک رمضان و عدم برنامه‌ریزی قبلی توسط مسئولان فرهنگی برای برنامه‌های جایگزین، اقدام ناگهانی دولت در تعطیلی مراسم‌های مذهبی در ماه مبارک، باعث تعجب بسیاری از مسئولان فرهنگی و کارکنان متشرع ادارات شده است، چرا که ناباورانه دیدند دولت اصولگرا به جای آن که کاری کنند که آن منع شرعی و قانونی برداشته شود، به رغم آن که در ماه مبارک رمضان معمولا مراجعات مردم به ادارت و نهادهای دولتی کمتر است و کارکنان فراغت بیشتری برای این‌ گونه جلسات دارند؛ منعی که در یازده ماه از سال و با حجم کاری بالای ادارات اجرایی نشده بود، اینک به یک باره لازم‌الاجرا شد و مراسم‌های مذهبی که از مهمترین آنها، کلاس قرآن و تفسیر آن بود، در ادارات ممنوع شد و عجیب آن‌که این تصمیم هنگامی گرفته شد که بیش از دو ساعت از وقت اداری کارکنان حذف و عجیبتر آن که اعلام شد: کاهش ساعات کاری در ماه رمضان، به دلیل ایجاد فضای معنوی در این ماه صورت می‌گیرد و حال آن که اگر واقعا قصد ایجاد روحیه معنوی در جامعه بود، راه‌های دیگری برای عملی شدن آن وجود داشت؛ از آن جمله:
1ـ می‌توانست از آغاز به جای دو ساعت و نیم کاهش کار، نیم ساعت کمتر تقلیل داده و این نیم ساعت را ویژه امورات دینی و کلاس‌های قرآن می‌کردند که در آن صورت هم مردم و هم کارکنان، با جان و دل می‌پذیرفتند و عوض این که ممنون دولت شوند، ممنون ماه مبارک رمضان و مراسم مذهبی می‌شدند و فضای معنوی نیز در جامعه ایجاد می‌شد؛ کاری که اگر اکنون بخواهد انجام دهد، دیگر پذیرشی میان کارکنان و مردم نخواهد داشت.
2ـ دولت محترم می‌توانست از پیش برنامه‌ریزی کند و به جای توصیه اخلاقی به برگزاری جلسات پیش از ساعت اداری، با اعلام این مطلب، تشویق‌های خوبی نیز برای کسانی که در این برنامه‌ها شرکت می‌کنند، در نظر بگیرد.
3ـ نیز می‌توانست به جای توصیه صداوسیما به پخش برنامه‌های مذهبی و شاد، با یکی از شبکه‌ها هماهنگ شود و برنامه‌های ویژه‌ای را برای کارمندان که به گفته سخنگوی دولت، قشر عظیمی از جامعه را در بر می‌گیرند، تدارک ببیند و سپس با استفاده از همان اهرم تشویق هم کارمندان و هم خانواده ایشان را پای تلویزیون بنشاند تا فضای واقعی ـ نه شعاری ـ معنوی در جامعه سایه اندازد.
به هر حال، دولت اسلامی همان گونه که به گفته آقای الهام (با استناد به قانون اساسی) برای ایجاد زمینه رشد مذهبی، چنین کاری را انجام داده، قطعا با همین استناد، وظیفه دارد کارمندان خود را نیز در امور دینی و مذهبی رشد دهد و قطعا بالا بردن بینش سیاسی و اعتقادی این تعداد کارمند، نقش بسزایی در ارتقای معنویت در جامعه و هم تقویت وجدان کاری آنان دارد.
* لزوم اقدام عاجل دولت در «ساماندهی امور مذهبی ادارات»
جامعه ما و به دبنال آن، جامعه کارمندی، یک جامعه متشرع و مذهبی است و از آغاز انقلاب تاکنون نیز عادت کرده‌اند به مناسبت‌های گوناگون به احیای مناسبت‌ها اقدام کنند و همواره روحانیت در این امور پیشقدم بوده است.
ـ کدام مسلمانی می‌پذیرد محرم بیاید و در اداره متبوعش به یاد امام حسین (ع) دستی بر سینه نزند؟!
ـ کدام کارمندی می‌پذیرد ولادت علی و فاطمه و حسین و مهدی (عج و علیهم صلوات‌الله) بیاید و او صدای مولودی خوانی و ذکری از مناقب ایشان را نشنود و به شادی دستی بر دست نزند؟!
ـ کدام کارمندی می‌پذیرد ماه رمضان بیاید و با صوت خوش قرآن و صدای دلنشین واعظی خوش سخن، دل خود را صیقلی ندهد؟!
ـ و چه کسی است که انکار کند برگزاری این‌ گونه مراسم‌های در اداره، به کارمندان روحیه دوچندان برای کار و شور و نشاط بهتر خواهد بخشید؟!
دست‌کم ماه مبارک رمضان که خمیر مایه معنویت و همچنین مایه وحدت میان امت اسلام، به ویژه شیعه و سنی، از جمله در ادارات است، باید به نحو مطلوب و از منظر بهره‌گیری حداکثر معنوی مورد توجه دولت و مسئولان قرار گیرد.
متأسفانه، به نام دین مظلوم، همواره افراط و تفریط‌ها بوده است؛ در دولت اصلاحات با این استدلال که هر معلمی باید خودش یک معلم پرورشی باشد، با استدلال ایجاد انگیزه مذهبی در همه معلمان، معاونت پرورشی حذف می‌شود و در حاکمیت اصولگرایان نیز با این استدلال که وقت ارباب رجوع در ماه مبارک رمضان نباید گرفته شود و به بهانه ایجاد زمینه ارتقای معنوی، به یک باره همه برنامه‌های مذهبی تعطیل و قصد هر دو تفکر نیز رونق اعلام می‌شود.
با این وصف، به دلیل وجود مراکز فرهنگی متعدد در ادارات و نهادهای دولتی ـ که در بالا به آنها اشاره شد ـ و عطش طبیعی که میان کارکنان دولت برای این‌ گونه امور وجود دارد، بهتر است به همراه حذف برنامه‌های غیرضرور و نظارت جدی بر عمل به آن، دولت محترم به بررسی پیش‌نیازهای فرهنگی دینی سیاسی و عقیدتی کارکنان خود همت گمارد و همان گونه که برای دیگر مهارت‌های کاری و اداری، کلاس‌ها و جلساتی را رسما منظور می‌دارد، به ساماندهی و قانونی کردن این امور در ادارات نیز مبادرت کند و به صورت شفاف و روشن؛ مثلا نیم ساعت در هر روز یا در چند روز کاری هفته را به این امر اختصاص دهد و برای مقبولیت عمومی و عدم تأثیر منفی بر جامعه، این ساعات را جزو ساعات کار رسمی به شمار نیاورند.
اگر دولت محترم به عنوان کارفرما، مجاز باشد دو ساعت و نیم از کار را در ماه مبارک کاهش دهد و شبهه شرعی نداشته باشد، قطعا می‌تواند رسما دقایقی از روز را به آموزه‌های مذهبی در طول سال اختصاص دهد و شبهه شرعی نیز پیدا نخواهد کرد. در غیر این صورت، بیم ان است، همان گونه که در سال‌های اخیر به بهانه‌های گوناگون، برخی از چهره‌های روحانی ـ از مجرای غیر قانونی و اخلاقی ـ مورد حمله و توهین و طرد جناح‌های گوناگون سیاسی واقع شده‌اند، این‌ گونه اقدامات نیز بهانه دست برخی شده و از فردا موضوع حذف روحانیت از ادارات و نهادها مطرح شود؛ روحانیتی که بزرگترین وسیله تبلیغی‌اش، همین جلسات انس با قرآن و تفسیر آن و بیان احکام و عقاید و اخلاق و... در میان جامعه از جمله ادارات است و بدون روحانیت اصیل و متعهد، تبلیغ اسلام دیگر ممکن نخواهد بود، همان‌گونه که امام راحل (ره) بارها تز «اسلام منهای روحانیت» را باطل اعلام کردند.
با گفتن این جمله معترضه، به هیچ روی در صدد تقدیس روحانیت نبوده و منکر آن نیستیم که چه بسا برخی از روحانیون، دچار لغزش‌هایی باشند، اما تأکید حضرت امام (ره) بر آن بود که با این انحرافات نه با دید اغماض، بلکه اتفاقا با شدت و حدت، باید از مجرایی به نام «دادگاه ویژه» برخورد شود، ولی متأسفانه، به تازگی برخی به نام دین‌مداری هم خود تفهیم اتهام می‌کنند، هم حکم صادر می‌کنند و شاید اگر مجال یا توان آن را داشتند، خود نیز حکم را اجرا می‌کردند و به تازگی نیز دولت محترم با ممنوعیت برگزاری جلسات در ادارات، توسط این قشر معنوی، برخوردی نرم و توجیه‌ناپذیر با اقدامات فرهنگی این صنف را در پیش گرفته است. یقینا روحانیت بدون ابزار تبلیغی؛ یعنی روحانیت منهای روحانیت و اسلام منهای روحانیت نیز اقداماتی از این دست و موارد مشابه همچون اعلام مجوز به حضور در ورزشگاه‌ها برای بانوان و سپس پس گرفتن آن با مایه گذاشتن از علما و مراجع، همچنین تخریب بزرگان نظام و مرجعیت، مواردی است که جز تخریب جایگاه روحانیت و سپس تخریب باورهای دینی، دستاوردی در پی نخواهد داشت، هر چند به نیت خیرخواهانه‌! صورت گیرد.
به هر حال، به نظر می‌رسد آنچه در شعارها و رویه مذهبی جناب رئیس‌جمهور دیده‌ایم، با آنچه برخی از منسوبان به دولت یا مشاوران فرهنگی و رسانه‌ای و تبلیغی در پیش گرفته‌اند، کاملا متفاوت، بلکه متضاد باشد، به ویژه که دولت کنونی، مدعی اصولگرایی و تشرع است و این‌ گونه اقداماتش، تأثیر مستقیمی در ریزش یا رویش یاران انقلاب و اسلام در پی خواهد داشت.


نوشته شده توسط : علی

نظرات ديگران [ نظر]