سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اعتراف‌هاى تکان دهنده پدر سنگدل

دوشنبه 86 شهریور 26 ساعت 8:0 عصر

فرمانده انتظامى استان تهران ادامه داد: در حالى که تحقیقات براى دستگیرى پدر سنگدل ادامه داشت، روز جمعه ستایش نیز پس از چند روز جدال با مرگ و زندگى روى تخت بیمارستان جان سپرد.
پدر سنگدل که در اقدامى جنون آمیز ۲ دختر خردسالش را به قتل رسانده دستگیر شد.
سردار رضا زارعى فرمانده انتظامى استان تهران ضمن اعلام این خبر افزود: ساعت ۴ بعدازظهر یکشنبه - ۱۸ شهریور - وقوع قتلى در هشتگرد شهرستان ساوجبلاغ به مأموران پلیس اطلاع داده شد. بلافاصله پس از این تماس گروهى از مأموران در محل جنایت حضور یافته و در نخستین بررسى ها پى بردند، ۲ دختر ۸ و یک و نیم ساله خانواده از سوى پدرشان حلق آویز شده اند.بلافاصله ۲ دختر بچه به بیمارستان منتقل شدند اما پزشکان پس از انجام معاینه هاى لازم اعلام کردند فاطمه ۸ ساله جان سپرده است. ستایش یک و نیم ساله نیز در حالت اغما بود.
مادر ۲ کودک در بازجویى ها به کارآگاهان گفت: چندى قبل همسرم از من خواست سند زمینى که با فروش طلاهایم و کمک پدرشوهرم خریده بودیم را به او بدهم. اما من مخالفت کردم. بنابراین او با عصبانیت ما را تهدید به مرگ کرد. امروز - روز حادثه - براى کمک به یکى از همسایه ها که سرگرم تدارک غذاى نذرى بود از خانه خارج شدم اما پس از بازگشت به خانه با پیکر دخترانم که از نرده ها آویزان بودند روبه رو شدم. شوهرم عبدالله نیز پس از این جنایت متوارى شده بود.
فرمانده انتظامى استان تهران ادامه داد: در حالى که تحقیقات براى دستگیرى پدر سنگدل ادامه داشت، روز جمعه ستایش نیز پس از چند روز جدال با مرگ و زندگى روى تخت بیمارستان جان سپرد.
سرانجام پس ازچند روز کارآگاهان جنایى سحرگاه دیروز پس از شناسایى مخفیگاه متهم او را دستگیر کردند.مرد جوان در بازجویى ها با اعتراف به قتل ۲ دخترش اظهار داشت: روز حادثه بعد از این که همسرم از خانه رفت فاطمه به آغوشم پرید و از من خواست شب او و ستایش را براى گردش به پارک ببرم. اما در یک لحظه به خاطر اختلاف هاى مالى با همسرم عصبانى شده و تصمیم به قتل دخترانم و خودکشى گرفتم.همان موقع دهان فاطمه را با دست گرفتم. وقتى به خود آمدم متوجه شدم او دیگر نفس نمى کشد. سپس جسدش را با روسرى به نرده ها آویزان کردم. بعد به سراغ ستایش که در خواب بود رفتم و او را نیز حلق آویز کردم. پس از قتل فرزندانم قصد خودکشى داشتم که همسرم وارد خانه شد. من هم از در دیگر فرار کردم، در این مدت در پارک هاى تهران و کرج مى خوابیدم.


نوشته شده توسط : علی

نظرات ديگران [ نظر]