سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

کلید باز شدن بخت دولت!

یکشنبه 86 خرداد 13 ساعت 12:0 صبح
در حالی که دولت نهم، به تدریج، نیمی از عمر خود را پشت سر گذاشته، یکی از مواردی که شخص رئیس‌جمهور و دیگر مقامات این دولت مدام از آن گلایه کرده‌اند، بی‌مهری رسانه‌ها به خدمات دولت و وجود ضعف در اطلاع‌رسانی کارهای انجام‌شده توسط دولت است...

بررسی اظهارات اکبر جوانفکر، مشاور رسانه‌ای رئیس‌جمهور و حسین صفار هرندی، وزیر ارشاد، نیز این را تأیید می‌کند تا آنجا که وزیر فرهنگ در تازه‌ترین اظهارات خود، از آنچه «یقه‌درانی» و‌ «لجن‌پراکنی» مطبوعات می‌خواند، به شدت انتقاد کرد...

این دغدغه چندان بی‌مورد هم نیست، چراکه وقتی به بیشتر رسانه‌های اینترنتی و مطبوعات کاغذی ـ به استثنای رسانه‌های دولتی و صداوسیما ـ بنگریم، درمی‌یابیم هیچ دولتی به این اندازه تحت نقد نبوده است...

بسیاری از مسئولان دولت کنونی، خود روزنامه‌نگار بوده‌اند و وزیر ارشاد، مشاور مطبوعاتی رئیس‌جمهور، دبیر شورای اطلاع‌رسانی دولت، هر یک در رسانه‌هایی چون روزنامه «کیهان»، «ایرنا» و خبرگزاری فارس کار کرده‌اند و حتی شخص رئیس‌جمهور نیز در سمت مدیرمسئولی روزنامه «همشهری» تا اندازه‌ای تجربه فضای رسانه را داشته‌اند و حتی تا مدتها کسی مسئولیت دفتر رئیس‌جمهور را بر عهده گرفت که سال‌ها در سمت سخنگوی شورای نگهبان و دستگاه قضائی، در ارتباط و تعامل جدی با رسانه‌ها بود.
از همین رو، نمی‌توان گفت که مسئولان دولت با رسانه‌ها بیگانه‌اند یا درک درستی از آن ندارند...

چگونه است که هم‌اکنون نقد بی سابقه دولت ، در رسانه‌‌ها جلوه‌گر می‌شود؟ و به رغم مطبوعاتی بودن بسیاری از مسئولان دولت و ثابت ماندن فضای عناصر مطبوعاتی، تا این اندازه بین رسانه‌ها و دولت تنش وجود دارد که فضایی غیرطبیعی را بین آن دو به تصویر می‌کشد؟ این معمایی است که تداوم آن، پیامدهای مناسبی برای کشور به همراه نخواهد داشت.
به نظر می‌رسد آنچه در سخنان گذشته رهبر انقلاب در دیدار با نمایندگان مجلس ـ به عنوان بخش دیگر جامعه برای نظارت بر دولت ـ مطرح کردند، شاه‌کلید این معما نهفته است.

رهبر انقلاب در بیانات خود، از یک‌سو بر «دلسوزانه بودن انتقاد» و از سوی دیگر، بر لزوم طرح انتقاد دلسوزانه از سوی منتقدان تأکید کردند که می‌تواند زمینه‌ساز پذیرش آن از سوی مسئولان و دولتمردان شود.
شاید تاکنون دو عامل اساسی، مانع ایجاد یک فضای صمیمانه و تعاملی و رو به رشد بین دولت و رسانه‌ها بوده است: یکی این‌که بسیاری از انتقادات دلسوزانه نبوده و دیگر آن‌که مسئولان حتی بسیاری از انتقادات دلسوزانه منتقدان را نپذیرفته‌اند!
بارها دیده‌ایم که وقتی حتی از سوی حامیان رئیس‌جمهور، انتقادی دلسوزانه و کارشناسی مطرح شده، مسئولان و به ویژه هواداران داغ‌تر از آش آنان، نه تنها با فرافکنی اصل انتقاد رد شده و با واکنش شدید روبه‌رو می‌شوند، بلکه شخص انتقادکننده و حتی خاستگاه وی نیز کاملا زیر سؤال می‌رود...

این‌گونه ابراز واکنش نسبت به انتقادات دلسوزانه، باعث می‌شود انگیزه‌ای برای نقد دلسوزانه باقی نماند و در عوض، جریان انتقاد مخرب که صرفا از روی بغض و غرض‌ورزی یا منافع سیاسی و جناحی به نقد مسئولان می‌پردازد، میدان پیدا کند...

ادامه این روند، منجر به دور باطلی می‌شود که نه تنها خیری برای جامعه ندارد، بلکه باعث به وجود آمدن فضایی آکنده از کینه و اتهام و خشونت می‌شود، چراکه فرد یا رسانه‌ای که با چنین برخوردی به خاطر انتقاد دلسوزانه خود روبه‌رو می‌شود، دیگر انگیزه‌ای برای اعلام نقاط مثبت دولت پیدا نمی‌کند و به این ترتیب، از هر دو طرف، ندایی جز تخریب طرف مقابل به گوش نمی‌رسد و کارکرد اصلی انتقاد هم که افزایش کارآمدی و رفع مشکل مردم است، محقق نمی‌شود...

نوشته شده توسط : علی

نظرات ديگران [ نظر]