سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

از دودستگی در پرسپولیس تا چنددستگی در استقلال

یکشنبه 87 فروردین 25 ساعت 6:0 عصر
هرچند آغاز نه چندان مطلوب استقلال تهران در لیگ برتر فوتبال با ناصر حجازی، این احتمال را پدید آورد که آبی‌پوشان پایتخت نتوانند سال موفقی را پشت سر بگذارند، اما این حکایت برای پرسپولیس مصداق نداشت، چرا که افشین قطبی با شعار فوتبال بین‌المللی به تهران آمد و آغازی نسبتاً قدرتمند را با سرخ‌پوشان به نمایش گذاشت تا لقب امپراتور را از فوتبال‌نویسان این تیم دریافت و خود را در کنار علی پروین (سلطان)، امیر قلعه نوعی (ژنرال) و علی دایی (شهریار) احساس کند.
بحران سرخابی‌ها در آغاز سراغ استقلال آمد تا حجازی به صحنه نیامده، از صحنه بیرون رود و نیمکت این تیم از میان امیر قلعه‌نوعی و فیروز کریمی، دو گزینه پیش روی هیأت مدیره استقلال، به سرمربی شوخ طبع آبی‌پوشان اهواز برسد. فتح‌الل‌ زاده که در پی راهی برای برون رفت از بحران بود، توانست پس از کش و قوس‌های فراوان، کریمی را روی نیمکت استقلال تهران بنشاند. با این حال، زمان چندان طولانی نیاز نبود تا مشخص شود تنها حضور مربی صاحب سبکی همچون کریمی در رأس کادر فنی کارساز نیست و تیمی در آستانه بحران نیازمند برنامه‌ریزی اصولی‌تر به ویژه در لایه‌های مدیریتی و اجرایی و یکدست کردن نگرش اعضای این تیم از حاضران در هیأت مدیره تا بازیکنان ذخیره است؛ اقدامی که برخوردهای همراه با مماشات برخی مسئولان با این باشگاه، مانع از تحقق آن شده و در پایان، چندگانگی را در اردوگاه استقلال به روشنی به معرض نمایش گذاشته است.
اگر تا به حال برای بیان این چنددستگی تردیدی وجود داشت، با شعارهای روز جمعه هواداران و اظهارات برخی منتصبان پس از این دیدار، کاملاً مشخص شد چه رخدادهایی در استقلال تهران در حال روی دادن است. جمعی امیر قلعه‌نوعی، سرمربی سابق استقلال را تشویق کردند و دیگران را با بدترین الفاظ مورد خطاب قرار دادند. عده‌ای ناصر حجازی را حمایت کردند و گروه سوم از فیروز کریمی پشتیبانی کرده و ناصر حجازی را مورد حملات لفظی قرار دادند، اما واقعیت آن است که این اختلافات تنها به سکوهای تماشاچیان آزادی خلاصه نمی‌شود و رگه‌هایی از آن در ساختار مدیریتی استقلال نیز قابل شناسایی است؛ اختلافاتی که با مسائل مالی باشگاه می‌تواند شدت یابد و آثار خود را بر نتایج تیمی این باشگاه بیش از پیش مشخص کند.
شاید احوالات استقلال آنچنان برآشفته شده باشد که انتظار بررسی موضوع در نشست هیأت مدیره باشگاه را داشت و این بار تغییرات از بالا به پایین اتفاق بیفتد!
اوضاع پرسپولیس نیز هر چند تا پیش از این، پشت اسکوربرد نتایج و جایگاه صدرنشینی پنهان شده بود، اما با کسر شش امتیاز از سرخ‌پوشان پایتخت و تکمیل پازل ناکامی این تیم، تقریباً همه موضوعات آشکار شد تا همگان شدت اختلاف فاحش موجود میان افشین قطبی و حمید استیلی را دریابند، چرا که دیگر سپری برای پنهان کردن نتایج در پشت آن وجود خارجی نداشت. در این میان، استیلی که گمان می‌کرد دیر یا زود قطبی در رأس تیم ملی قرار می‌گیرد، با انتخاب دایی برای این مسئولیت، دریافت راهی جز برخورد علنی با قطبی پیش رو ندارد و بدین ترتیب، دودستگی در پرسپولیس جدی تر شد.
امروز کاملاً مشخص است، جمعی از بازیکنان بنا بر نظر سرمربی در میدان حاضر نمی‌شوند تا به نوعی با عدم کسب نتیجه پرسپولیس، شاهد پایان دوران حضور قطبی در این باشگاه پرطرفدار باشیم.
در زمین پرسپولیس هم حبیب کاشانی نتوانسته اعمال مدیریت و حاشیه‌های درونی تیم متبوعش را ساماندهی کند. البته او برای حل و فصل اختلافات، در روزهایی که سرخپوشان صدرنشینی را در اختیار داشتند، در حرکتی، تهدید به استعفا کرد تا آتش اختلافات به طور موقت فروکش کند، اما این تنها نسخه‌ای موقتی برای اختلافاتی ریشه‌دار بود و برای رهایی از حاشیه‌های این اختلاف، گویا تنها راه چاره که آثارش از پیش قابل پیش‌بینی است، برخورد حذفی است.

کاشانی باید احتیاط بیش از اندازه را از دایره ویژگی‌‌های مدیریتی‌اش خارج کند و به سرعت از میان قطبی و استیلی یکی را برگزیند و در صورت تعلل، انتظار هر جایگاهی جز قهرمانی لیگ برتر را داشته باشد. کاشانی باید دریابد پرسپولیس در این مقطع زمانی، به قاطعیت مدیریتی نیازمند است و با سلام و صلوات، نمی‌توان ریشه مشکلات اساسی را خشکاند. او برخلاف فتح‌الله زاده، هنوز فرصت‌هایی برای جبران دارد که باید هوشمندانه و در مقاطع زمانی مناسب، از این فرصت‌ها بهره‌برداری کند تا فرجام تلاش‌هایش برگزاری غیرمنتظره مراسم تودیعش و معارفه مدیرعامل جدید نباشد.
با این تفاسیر، می‌توان چنین نتیجه گرفت که سرخابی‌های پایتخت، بیش از آن‌که اسیر ضعف‌های تکنیکی و تاکتیکی باشند، از اختلافات دامنه‌دار داخلی و فضای روانی پدید آمده برای بازیکنان و کادر فنی دو تیم متمحل آسیب شده‌اند و در این جو مسموم، هیچ تاکتیکی نمی‌تواند کارساز شود.
با این حال، نباید همه شکست‌های این دو تیم را به سبب ضعف در ساختار و اختلاف‌های موجود میان سرخابی‌ها تلقی کرد و به طور حتم، رشد باشگاه‌های شهرستانی که برخی از آنها، کمترین تماشاچی و هوادار را دارند، در پذیرش شکست‌های سنگین، نقشی انکار‌ناشدنی داشته است.
در این موقعیت، نمی‌توان ردپای عوامل خارجی را در شدت یافتن این درگیری‌ها نادیده انگاشت؛ عناصری که همواره بر آتش این اختلافات افزوده‌اند و آثار تلاش‌هایشان را می‌توان در تیترهای 100درصد منفی برخی از روزنامه‌های ورزشی و حتی سیاسی دید.
همواره این شایبه بوده که برخی اشخاص برای پایان دادن به فوتبال دوقطبی و خروج قهرمانی از محدوده پایتخت‌نشینان، از هیچ تلاشی فروگذار نکرده‌اند، اما به واقع، هرگز این مسائل با شفافیت پیگیری نشده است.
باید دید از شکست و ناکامی پرسپولیس و استقلال در این شرایط ویژه، بیشترین منافع از آن کدام گروه خواهد شد و این بار سرخابی‌ها در کدامین پروسه قابل تعریف قربانی می‌شوند.
از سوی دیگر، محمد علی‌آبادی، صدرنشین دستگاه ورزش کشور به عنوان رئیس مجامع عمومی استقلال و پرسپولیس موظف است برخلاف بسیاری مسائل، در این اوضاع شخصاً ورود کند و تکلیف دو باشگاهی که عمده درآمدشان از بیت‌المال و کمک‌های سازمان تربیت بدنی تأمین می‌شود و هزاران ایرانی در سراسر کشور چشم به دیدارهای آنها می‌دوزند را مشخص کند.
بی شک، استقلال و پرسپولیس سرمایه‌های فوتبال ملی به شمار می‌آیند و تجارب نشان می‌دهد هرگاه این دو تیم از ترکیب قدرتمند و شرایط مساعدی برخوردار بوده‌اند، آثار مثبتش برای فوتبال ملی ماندگار بوده است و از این دید نیز تلاش برای برون رفت این دو باشگاه که به عنوان دو تیم فوتبال از بحران را می‌توان به نوعی برنامه‌ریزی برای تقویت تیم ملی تلقی کرد.
قطعاً با ناکامی این دو تیم در لیگ برتر و پس از آن جام حذفی، علاوه بر مسئولیتی که متوجه باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس است، انتخاب‌های علی‌آبادی برای اداره این باشگاه با علامت سؤال روبه‌رو خواهد شد و باید این حق را برای نگارنده و دیگر اهالی رسانه قایل شد که نقش معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان تربیت بدنی را به عنوان عامل اصلی در رقم خوردن وقایع تلخ برای این دو باشگاه، مورد بررسی قرار داد.
با همه این تفاسیر، امید نگارنده آن است پیش از آنچه انتظار می‌رود، قایله شکل گرفته در این باشگاه‌ها پایان یابد و شاهد بازگشت سرخابی‌ها به شرایط ایده‌آل باشیم.

نوشته شده توسط : علی

نظرات ديگران [ نظر]