سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
سایت «تابناک» که در محافل سیاسی وابسته به «محسن رضایی» شناخته می‌شود، در مقاله‌ای به ارزیابی نحوه برخورد مقام رهبری با احمدی‌نژاد و دولت وی پرداخته است. «نوروز» بدون آنکه مبانی و اطلاعات این مقاله را تائید یا رد کند، جهت اطلاع کاربران خود به بازنشر آن اقدام می‌کند. ضمن آنکه پنهان نمی‌دارد که انتشار چنین مطالبی از سوی طیفی از نیروهای جناح حاکم (که گفته می‌شود حول مثلث توکلی-قالیباف و محسن رضایی شکل گرفته‌اند و چهره‌هایی چون علی لاریجانی در حال نزدیک شدن به آن هستند)، می‌تواند مبنای تحلیل‌هایی از تحولات تازه در این جناح قرار گیرد.

تابناک: با گذشت بیش از نیمی از عمر دولت نهم، بی‌تردید یکی از مهم‌ترین عوامل در پایداری و بقای این دولت را می‌توان حمایت‌های بی‌سابقه و سرشار رهبری از ششمین رئیس‌جمهور و نهمین دولت جمهوری اسلامی برشمرد. این حمایت‌ها که از سوی آیت‌الله خامنه‌ای نیز به حمایت‌های خاص تعبیر شده است،‌ نه تنها حوزه کاری دولت را شامل می‌شود، بلکه به رابطه قوه مجریه با دیگر قوا، نیروهای مسلح و دیگر دستگاه‌های کشور تسری یافته است، به گونه‌ای که تا امروز بیشتر چالش‌های جدی دولت در داخل کشور با حمایت و نظر رهبری حل شده است و این در حالی است که احمدی‌نژاد، سومین رئیس‌جمهوری است که آیت‌الله خامنه‌ای در هجده سال رهبری خود تجربه کرده‌اند. بنابراین کشف و فهم مدل رفتاری رهبری درباره دولت نهم و احمدی‌نژاد، یکی از مقدمات انجام تحلیلی جامع در برابر چشم‌انداز پیش روی جمهوری اسلامی و طبیعتا دولت نهم و رئیس آن است.

تاکنون مدل‌های متفاوتی برای رفتارشناسی رهبری ارایه شده است که نشان دادن تفاوت‌ها و مقایسه آنها می‌تواند به گزینش مدل سازگارتر با واقعیات کمک کند، هرچند پدیدآورندگان هر مدل برای صحت نوع رفتارشناسی خود از موضع رهبری در برابر دولت نهم، می‌توانند شواهد و قرائن متعددی ارایه کنند، اما قدر مسلم آن است که کارآمدی یک مدل رفتارشناسی، با دقت پیش‌بینی آن از رفتارهای آتی سنجیده می‌شود و در کنار روایی مدل که وابسته به صحت و اعتبار فرضیات و اطلاعات به کار گرفته شده برای تدوین آن است، پایایی مدل رفتارشناسی، بر توان آن در پیش‌بینی رخدادهای آینده و تحلیل آنها پس از وقوع، نهفته است.

ـ مدل نخست: که بر اعتقاد و اعتماد کامل رهبر انقلاب به محمود احمدی‌نژاد به عنوان ششمین رئیس‌جمهور ایران استوار است، تفاوت میزان حمایت و همراهی رهبری با دولت نهم را نتیجه تفاوت رابطه رؤسای جمهور پیشین با رهبری می‌داند. در این مدل تصویر احمدی‌نژاد در ذهن رهبری، فردی کاملا ارزشی، کوشا، دارای سلامت نفس، با شجاعت و دارای ابتکار و توانمندی‌های ویژه است که مجموعه این صفات در رؤسای جمهور قبل در این حد وجود نداشت و به همین دلیل حمایت رهبری از دولت نهم قابل مقایسه با دولت‌های پیشین نیست.

بنا بر این مدل، شناخت رهبری از رئیس‌جمهور به صورت فزاینده‌ای افزایش می‌یابد و به همین نسبت میزان حمایت رهبری از احمدی‌نژاد روندی رو به صعود است، در چهارچوب این مدل، این روند صعودی در حمایت‌ها در زمان باقی مانده دور نخست ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد تداوم خواهد یافت و طبیعی است که رابطه منحصر به فرد آیت‌الله خامنه‌ای و احمدی‌نژاد، زمینه‌ساز حضور و پیروزی احتمالی وی در انتخابات دور دوم ریاست‌جمهوری خواهد شد. در چارچوب این مدل رفتارهای خاص ماه‌های اخیر احمدی‌نژاد در کنار گذاشتن چهره‌های نزدیک به رهبری یا معتمدین به ایشان ناشی از عمیق شدن رابطه احمدی‌نژاد و آیت‌الله خامنه‌ای و بی‌نیازی رهبری از حضور این چهره‌ها و واگذاری هر نوع تصمیم‌گیری به رئیس‌جمهور است.

شیبانی، رئیس کل بانک مرکزی، محمدباقر ذوالقدر، قائم‌مقام وزارت کشور، محمدجواد ظریف، نماینده ایران در سازمان ملل و علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی از جمله چهره‌هایی بودند که نزدیک به رهبری محسوب شده و طی شش ماهه اخیر برکنار شده‌اند و بنا بر مدل نخست، این روند یکدست‌سازی کابینه و جایگزینی چهره‌های نزدیک‌تر به رئیس‌جمهور با حمایت ویژه رهبری ادامه خواهد یافت.

ـ مدل دوم: در این مدل ریشه حمایت رهبری از دولت نهم مانند دولت‌های گذشته فرض می‌شود و دلیل افزونی حجم این حمایت‌ها، در تفاوت‌های این دولت با دولت‌های گذشته جستجو می‌شود.

بنا بر مدل مذکور، رهبری در جمهوری اسلامی به طور ساختاری ناگزیر از حمایت از دولت‌هاست که این حمایت‌ها را می‌توان در حمایت امام خمینی(ره) از دولت بنی‌صدر، دولت شهید رجایی و دولت مهندس موسوی دید و در دوران رهبری آیت‌الله خامنه‌ای نیز این حمایت‌ها را می‌توان در حمایت از دولت سازندگی هاشمی رفسنجانی و دولت اصلاحات خاتمی، دست کم در دور نخست آنها، کاملا مشاهده کرد.

بنابراین، اصل حمایت رهبری از دولت نهم و رئیس آن امری طبیعی و قابل پیش‌بینی است، اما حجم و کیفیت آن وابسته به شرایط زمانی و خصوصیات دولت مورد حمایت می‌باشد. به گونه‌ای که دو پدیده تشدید تهدیدات امنیتی و ضعف حامیان و یا به تعبیر دیگر، قدرت منتقدان دولت، از عوامل تقویت روند حمایت‌های رهبری از دولت برای جلوگیری از سقوط آن است.

در دولت نهم نیز این دو عامل تقویت کننده حمایت‌ها هم‌زمان به وقوع پیوسته است. از سویی با ارجاع پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی به شورای امنیت و تصویب سه قطعنامه پیاپی علیه ایران در طول هشت ماه، تهدیدات امنیتی علیه نظام به طرزی بی‌سابقه تشدید شده است و از سوی دیگر، با پایگاه ضعیف حامیان دولت در مجلس، رسانه‌های گروهی،‌محافل اقتصادی، دانشگاه‌ها، حوزه‌های علمیه و ... موجب شد تا این ذهنیت در نخبگان شکل بگیرد که دولت نهم، دولتی مستقل است و به همین دلیل، کابینه احمدی‌نژاد شکنندگی بیشتری نسبت به دولت‌های قبل در برابر منتقدان داشت، طبق مدل دوم، با استناد به این دو روند یعنی تشدید تهدیدات امنیتی و شکنندگی در برابر منتقدان، دولت به سطحی بالاتر از حمایت‌های رهبری برای تداوم پایداری و فعالیت نیاز داشت و به همین دلیل آیت‌الله خامنه‌ای حمایت‌های بی‌سابقه‌ای از دولت را از زمان آشکار شدن نشانه‌های افول آن در انتخابات دوره سوم شوراها در سال دوم مسئولیت احمدی‌نژاد در مقایسه با دولت‌های هاشمی و خاتمی که نخستین نشانه‌های افول در سال‌های چهارم و پنجم آنها پدیدار شده بود، آغاز کردند و در صورتی که این حمایت‌ها انجام نمی‌شد، دولت احمدی‌نژاد به سرعت در برابر تهدیدات خارجی و انتقادات داخلی فرو می‌شکست.

ـ مدل سوم: اما این مدل، رفتارشناسی متفاوتی را نسبت به دو مدل نخست ارایه می‌کند و بر پیچیده بودن رفتار رهبری در برابر دولت نهم تأکید دارد. در این مدل با اتکا به ویژگی‌های شخصیتی آیت‌الله خامنه‌ای، نشان داده می‌شود آیت‌الله خامنه‌ای مدیریت عالیه کشور را از وظایف و اختیارات رهبری می‌دانند و بنابراین نقش دولت مطلوب رهبری در افزایش سطح کارآمدی نظام تعیین‌کننده خواهد بود.

در چهارچوب این مدل، آیت‌الله خامنه‌ای در دوره دوم دولت هاشمی با برقراری ارتباط مستقیم با وزرا، روند کارآمدسازی دولت را آغاز کردند که این مسیر در هفتمین انتخابات ریاست‌جمهوری و شکست علی‌اکبر ناطق نوری که قصد تحقق دولت مطلوب رهبری را داشت، با مانع برخورد کرد.

شرایط پرالتهاب دوره اول ریاست‌جمهوری خاتمی، امکان نقش‌آفرینی رهبری در روند مدیریتی کشور را با اخلال روبه‌رو ساخت، اما نزدیک شدن ارتباط آیت‌الله خامنه‌ای و کابینه سیدمحمد خاتمی در دور دوم، شرایطی مشابه دوره دوم هاشمی در سطوحی پایین‌تر پدید آمد. در نهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، زمینه برای به قدرت رسیدن رئیس‌جمهوری که دولت مطلوب رهبری را ایجاد کند، کاملا آماده بود، اما روند انتخابات به گونه‌ای پیش رفت که قالیباف و لاریجانی که دو گزینه اصلی دولت مطلوب بودند، در رقابت چندگانه 27 خرداد از رده خارج شدند، با این حال هرچند احمدی‌نژاد گزینه نخست ریاست‌جمهوری مطلوب رهبری نبود، اما می‌توان آن را نسبت به دیگر گزینه‌ها چون اصلاح‌طلبان و حتی دولت هاشمی، برای رهبری مطلوب‌تر دانست.

از نگاه مدل سوم، شرایط پس از انتخابات ریاست‌جمهوری به گونه‌ای رقم خورد که تصمیم رهبری در وهله نخست، تثبیت پیروزی به دست آمده و اولویت دوم کارآمد کردن دولت نهم بود و به همین دلیل طیفی از نیروهای منتسب و مورد حمایت دفتر رهبری که داود دانش جعفری، مصطفی پورمحمدی، فرهاد رهبر، محمد سعیدی‌کیا، غلامحسین محسنی اژه‌ای، حسین صفار هرندی و غلامحسین الهام را در بر می‌گیرد، حدود یک‌سوم کابینه احمدی‌نژاد را تشکیل دادند و در مقابل رئیس‌جمهور در انتصاب نزدیکان خود همچون علی سعیدلو، علیرضا علی احمدی، علی‌اکبر اشعری و مهدی هاشمی به سمت‌های کلیدی در کابینه ناکام ماند، تقویت هم‌زمان مجلس و دولت که هر دو برخاسته از جناح اصولگرا و نزدیک به رهبری بودند، در این مدل به عنوان استراتژی رهبری در سال نخست فعالیت دولت نهم اجرا شد.

در انتخابات تأثیرگذار دوره سوم شوراها، نفی صریح و علنی حضور دولت در انتخابات و عدم همراهی رهبری با روند حذفی فهرست حامیان دولت در انتخابات مجلس خبرگان، شکست بی‌سابقه را برای دولت نهم به ارمغان آورد، به گونه‌ای که مشاور جوان رئیس‌جمهور و دبیر هیأت دولت، نتوانستند جایی در میان اعضای اصلی و علی‌البدل شورای شهر تهران بیابند و خواهر رئیس‌جمهور و برادر استاندار تهران نیز در میان برگزیدگان نخست قرار نداشتند، در مقابل، فهرست مورد حمایت قالیباف و اصولگرایان خارج از دولت در مقابل فهرست اصلاح‌طلبان و حامیان دولت، پیروزی نسبی به دست آوردند.

پس از انتخابات شوراها و خبرگان، دوره جدیدی در مناسبات رهبری و دولت نهم شکل گرفت که در مدل سوم، ناشی از چشم‌انداز تصویرشده از شکست دولت در این انتخابات تحلیل شده است، چراکه با شکست دولت در انتخابات شوراها، اصلاح‌طلبان نخستین پیروزی نسبی را پس از سه شکست پیاپی تجربه کردند و در انتخابات خبرگان نیز هاشمی و هواداران وی از بار ناکامی بزرگ در سوم تیر رها شده و موفق به بازسازی خود شدند. پس چشم‌اندازی که در سقوط و شکست دولت احمدی‌نژاد، فاتح اصلی را هاشمی و خاتمی را تصویر می‌کرد، این پیام را در بطن خود داشت که ممکن است دولت پس از دولت نهم فاصله بیشتری با دولت مطلوب رهبری داشته باشد و به همین دلیل، مسیر حمایت‌های رهبری پس از انتخابات شوراها و خبرگان با وقفه‌ای یک ماهه به دلیل بیماری آیت‌الله خامنه‌ای، مسیر فزاینده و بی‌سابقه‌ای به خود گرفت و پس از سخنرانی ایشان در جمع اعضای جدید مجلس خبرگان، سخنرانی‌های ابتدای سال در مشهد و سخنرانی در جمع نمایندگان مجلس هفتم و دست‌اندرکاران قوه قضائیه و مدیران اجرایی، حمایت‌های فراگیر و قاطع مشهودی از رئیس‌جمهور و دولت از سوی رهبری اعمال شد که پیامدهای این حمایت‌ها در تذکر به مجلس درباره کاستن از دوره ریاست‌جمهوری به بهانه تجمیع انتخابات، دخالت در حوزه اجرایی تحت عنوان تغییر ساعت، توصیه به دستگاه قضائی در همراهی با دولت، تغییر در فرماندهی سپاه و تقویت فرماندهان همراه با دولت نهم، تغییر رویه صداوسیما و تبدیل شدن رسانه ملی به رسانه دولت و سرانجام برنامه‌ریزی برای تبدیل برنامه دانشگاه کلمبیا به یک پیروزی برای رئیس‌جمهور که با اعزام بی‌سابقه رؤسای قوا و فرماندهان نیروهای مسلح به استقبال از رئیس‌جمهور تکمیل شد، بخشی از این حمایت‌های بی‌سابقه در فاصله هشت ماهه اسفند 1385 تا مهر 1386 به شمار می‌آید.

اما آیا این حمایت‌ها با همین روند ادامه می‌یابد؟ پاسخ مدل سوم به این پرسش منفی است. در این مدل، تقویت دولت طی مدت مذکور در جهت تثبیت احمدی‌نژاد در برابر اصلاح‌طلبان و هواداران هاشمی انجام شده است و بدیهی است همچنان دولت نهم با دولت مطلوب رهبری فاصله دارد. اما این فاصله باید به گونه‌ای طی شود که در طول این مسیر، بار دیگر فرصت به قدرت رسیدن جریان ناهمراه با رهبری ایجاد نشود و به همین دلیل به صورت تدریجی زاویه‌ای که میان دولت و رهبری پس از واقعه دانشگاه کلمبیا پدید آمد و در سخنان رهبری در افطاری دانشجویان و دیدار با هیأت وزیرات نشانه‌های آن دیده شد، همچنان ادامه خواهد یافت.

وقایعی نظیر بی‌اعتنایی به توصیه رهبری در ابقای علی لاریجانی در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و زیاده‌روی در بزرگنمایی دستاوردهای دولت نظیر فتح‌الفتوح نامیدن وقایع دانشگاه کلمبیا می‌تواند به واکنش‌هایی از سوی آیت‌الله خامنه‌ای و نزدیکان ایشان منجر شود که در روند ایجاد فاصله دولت و رهبری، تسریع می‌کند.

در این مدل، کاهش محسوس روند حمایت‌های ویژه رهبری از دولت پس از انتخابات مجلس هشتم در صورت پیروزی اصولگرایان در این انتخابات پیش‌بینی شده است. در صورت شکست مجدد اصلاح‌طلبان و هواداران هاشمی در انتخابات مجلس هشتم، امکان به قدرت رسیدن آنان با سقوط دولت احمدی‌نژاد تضعیف خواهد شد و به همین دلیل امکان کاستن از حمایت‌های رهبری از دولت نهم و فراهم آوردن زمینه برای به قدرت رسیدن دولت مطلوب فراهم می‌گردد.

اما نکته مهم در این میان، سرعت باز شدن زاویه رهبری و دولت است که به پارامترهای گوناگونی نظیر میزان وفاداری و پایبندی رئیس‌جمهور به توصیه‌های رهبری، سطح کارآمدی دولت و توان مدیریت بحران‌های داخلی و خارجی، عملکرد رقبای دولت در درون اصولگرایان و دیگر گروه‌های سیاسی بستگی دارد.اما اینکه کدام یک از سه مدل رفتارشناسی در تشخیص انگیزه و صحت روند حمایت‌های خاص رهبری از دولت نهم و پیش‌بینی رفتارهای آینده به واقعیت نزدیک‌تر است، امری است که قضاوت درباره آن، نیازمند گذر زمان است.


نوشته شده توسط : علی

نظرات ديگران [ نظر]