سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

خودخواهان متعصب اهل گفت‌وگو نیستند

شنبه 86 شهریور 31 ساعت 4:14 عصر
9 سال پیش مجمع عمومی‌‌سازمان ملل متحد، در 30 شهریور ماه پیشنهاد حجت الاسلام و المسلمین سید محمّد خاتمی‌‌را مبنی بر نامگذاری سال 2001 میلادی به عنوان سال گفت و گو تمدن‌ها به اتفاق آرا تصویب کرد؛ از آن پس این روز نام «روز گفت و گو ی تمدن‌ها» را در تقویم ایرانیان به خود گرفت. امسال فرصتی دست داد تا با سید محمّد خاتمی‌‌که اکنون ریاست مؤسسه غیر دولتی و غیر انتفاعی بین المللی گفت و گوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها را بر عهده دارد، گفت و گوی کوتاهی درباره تعاریف و تجربه‌های ویژه ایشان در مسیر پیشبرد این نظریه داشته باشم. آنچه در پی می‌‌آید حاصل این گفت و گوست:

خودخواهان متعصب اهل گفت‌وگو نیستند

______________________________________
آقای خاتمی، 30 شهریور ماه روز گفت و گوی تمدنهاست. به نظر می‌‌رسد امروز گفت و گو در دنیای ما موضوعیت خاصی دارد. شما این مسئله را چگونه می‌‌بینید؟ آیا می‌‌توان بین ضرورت گفت و گو و ایده گفت و گوی تمدن‌ها که شما بر آن تأکید داشته اید رابطه خاصی قائل بود؟
باید میان گفت و گو و مذاکره تفکیک قائل شد. در مذاکره هدف اقناع طرف است و یا بدست آوردن سود مادی یا معنوی، مذاکره بیشتر در عرصه روابط سیاسی و تجاری مطرح است ولی گفت و گو هدفش تعارف و شناخت یکدیگر و تلاش مشترک برای نزدیکی به حقیقت است و کاری است شدیداً انسانی و مبتنی بر خرد و اندیشه . گفت و گو که بهتر است آن را گفت و شنود بنامیم هنگامی‌‌تحقق می‌‌یابد که گفتن با شنیدن تؤام باشد. شنیدن سخن دیگری شرط مهم تفاهم و نزدیکی طرفین است. خودخواهان متعصب اهل گفت و گو نیستند، تواضع شرط گفت و گو است و این امر در صورتی حاصل می‌‌شود که هر انسانی با تعلق به هر مرامی‌‌به محدودیت‌های ذهنی، عقلانی، عاطفی و اجتماعی خود واقف باشد و در نتیجه ادعای تملک انحصاری حقیقت نکند. انسان ذاتاً در جستجوی حقیقتی است که واقعاً وجود دارد و یکی و مطلق است. ولی آدمیان تحت شرایط اجتماعی و تاریخی و محدودیت‌های ذهنی و عینی نسبت‌های متفاوتی با حقیقت برقرار می‌‌کنند.

در گفت و گو نوعی همراهی و همکاری و همدلی برای نزدیکتر شدن به حقیقت پدید می‌‌آید. طرفهای گفت و گو، متفکران، هنرمندان و صاحبان فکر و ذکرند و اگر مجال گفت و شنود فراهم آید و نزدیکی جان متفکران نوعی در جامعه بسط یابد سیاست نیز لطیف و انسانی می‌‌شود به شرط اینکه سیاست مداران در واقع و نه در ادعا نماینده واقعی مردم جامعه باشند.
جنگ و ستیز نتیجه وهم انگاری و ره افسانه زدن انسانها است و اگر نگاه به حقیقت و نیز تذکر به محدودیت‌های آدمی‌‌در برقراری نسبت با این حقیقت وجود داشته باشد گفت و گو تحقق می‌‌یابد و در نتیجه زندگی به سوی صلح و امنیت میل می‌‌کند.

در عمق جهان سیاست زده که متاسفانه در آن تحکم و آشوب غلبه دارد، خوشبختانه نوعی نگرانی و دغدغه نیز وجود دارد . نگرانی از واقعیت جاری در همه جا و در متن خستگی بشر از این سیاست زدگی و حاصل آن یعنی تحقیر انسان . در واقع ناامنی و خشونت پدید آمده بشریت را وجداناً به چاره جویی برای صلح و عدالت و آرامش و اخلاق نزدیکتر کرده است.

به رغم هیاهوی جنگ و ترور و خشونت، به نظر من هیچگاه چون امروز بشر، بخصوص نخبگان روشن بین جوامع آماده رهایی از این وضعیت ناگوار نبوده اند و در نتیجه زمینه گفت و گو بیش از هر زمان فراهم است و به همین دلیل نظریه گفت و گوی تمدن‌ها و فرهنگ‌ها اینچنین در جهان آشوب زده ما مورد استقبال قرار گرفته است و در کمتر محفل و مجمعی است که سخن از گفت و گو به میان آید و بر ضرورت آن تأکید نشود.

از نخستین روزی که پیشنهاد شما در مجمع عمومی‌‌سازمان ملل متحد در شهریور ماه 1377 به تصویب رسید تا امروز این ایده، حوادث و وقایع مهمی‌‌را در جهان پشت سر گذاشته است. به نظر شما دایره گفت و گوی تمدن‌ها در چه زمینه‌هایی تنگ تر و در چه زمینه‌هایی فراخ تر شده است؟
در سال گفت و گوی تمدن‌ها (2001 میلادی) شاهد عملیات وحشتناک تروریستی 11 سپتامبر و در پی آن امنیتی شدن صحنه مناسبات بین المللی و به کار گیری راهبرد زور و خشونت و اشغال به بهانه مبارزه با تروریسم از سوی قدرتمندان بودیم که می‌‌توان آن را عکس العملی از سوی خشونت گرایان واپس گرای متعصب در هر دو اردوی مقابل یکدیگر در برابر اقبال جامعه جهانی به سوی گفت و گوی تمدن‌ها بدانیم. وضعیت پیش آمده فضای جهانی را به شدت ناامن و نگرانی را همه جاگیر کرده است، اما از سوی دیگر ضرورت گذار از دنیای تبعیض و خشونت و ترور به حهان عدالت و برابری و محبت و همدلی از طریق گفت و گو بیشتر آشکار شده است.

گفت و گوی تمدن‌ها در برابر برخورد تمدن‌ها تفسیر شده است. شما چقدر با این طرز تلقی موافق هستید؟
برخورد تمدن‌ها بیشتر یک پندار و وهم است . زیرا تمدن‌ها و به خصوص فرهنگ‌ها همواره در حال بده بستان و تعامل و تبادل بوده اند و حتی آنگاه که میان یک قوم یا یک امت جنگ در می‌‌گرفته است در زیر لایه سطحی خشونت و ستیز، تمدن‌ها و فرهنگ‌ها فرصت را برای تأثیر بر یکدیگر و تأثر از یکدیگر پیدا می‌‌کردند.
جنگها انگیزه سیاسی ( و عمدتاً استیلا طلبی) و یا اقتصادی داشته اند. هیتلر در جست و جوی فراخ کردن فضای حیاتی برای آلمان بشر را با فاجعه روبرو کرد و درگیری او با کسانی بود که با او از یک تمدن بودند و فضای حیاتی دقیقاً یعنی مناطق نفوذی که استعمار گران دیگر آن را اشغال کرده بودند و سهم رقیب یا رفیق خود را نادیده انگاشته بودند. البته در جنگها و ستیز‌ها از دین، فلسفه، هنر و فرهنگ و تعصبات قومی‌‌و ملی نیز از سوی سیاست مداران قدرت طلب و جنگ افروز سوء استفاده شده است.

اما این اصل نیز واقعیت دارد که میان تمدن‌ها و فرهنگ‌ها نوعی تبادل فعال (دیالکتیک) به صورت نا خود آگاه برقرار بوده است. ایده گفت و گوی تمدن‌ها در صدد خود آگاه کردن این دیالکتیک به صورت دیالوگ است.

در دوسال گذشته شما بیشتر به عنوان یک صاحب نظر علمی‌‌و فرهنگی در مجامع و مراکز دانشگاهی و بین المللی حضور داشته اید. تجربه خاص شما در قیاس با گذشته که به عنوان یک دولتمرد در این قبیل مراکز حضور می‌‌یافتید، چیست؟
واکنش‌ها نسبت به ایده گفت و گوی تمدن‌ها میزان آمادگی‌ها، حمایت‌ها و همراهی‌ها با این برنامه و این زمینه در عرصه بین المللی تدوین و نشر خواهد شد.

در سفر سال گذشته شما به آمریکا به خصوص از این نظر که همزمان با سالگرد حادثه 11 سپتامبر در آمریکا و نیز بحران روابط میان ایران و آمریکا بر سر مسئله هسته ای بود، گفت و گوی فرهنگ‌ها چگونه و در چه زمینه‌هایی توانست پیش برود؟
در این سفر چه در مجامع دینی ( اعم از اسلامی‌‌و مسیحی) چه مجامع علمی، دانشگاهی و فرهنگی و چه در سطح نخبگان کوشیدم تا صدای صلح و منطق و عدالت و انسانیت را که از عمق آیین اسلام و ژرفای جان ملت با فرهنگ ایران بر می‌‌خیزد روشن و رسا به گوش آنان که قدرت شنوایی را از دست نداده اند، برسانم و خوشبختانه این صدا نوعاً شنیده شد چنانکه من نیز از نزدیک توانستم صدا‌های خوش آهنگی را بشنوم که از خشونت و خود پرستی و تحقیر انسان بیزار است و من فکر می‌‌کنم که این سفر با همه محدودیت‌هایی که داشت به طور آشکار در فضای ذهنی نخبگان و نیز افکار عمومی‌‌اثر گذاشت. می‌‌توان با مقایسه جو روانی و تبلیغاتی حاکم بر مجامع و وسائط ارتباط جمعی پیش و پس از سفر صحت این ادعا را دریافت و حتی لحن و طنین صدای سیاست مداران نیز تغییر کرد. هرچند که در ایران به هر دلیل در وسائط ارتباط جمعی فراگیر سعی در پوشیده نگه داشتن این تأثیر شد و حتی شاهد تحریف، دروغ پردازی و تحلیل‌های غلط نیز بودیم.

نوشته شده توسط : علی

نظرات ديگران [ نظر]