: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :
: موسيقي وبلاگ :
: جستجو در وبلاگ :
با ربابه صدر قرار گفت وگویی در یکی از سفرهای کوتاهش به ایران گذاشتم، می خواستم در لابه لای گفته ها و خاطرات خواهر پی به اندیشه برادر در خصوص نقش و جایگاه زنان در اجتماع ببرم. امام موسی صدر از جمله روحانیونی بود که نظرات مترقی در خصوص مسائل اجتماعی ارائه می داد. او با منش و رفتار خاص خود باعث انقلاب عظیم فرهنگی و فکری در جنوب لبنان شد. هنگامی که پا به لبنان گذاشت، اکثر جوانان شیعه آن دیار پیرو اندیشه های مارکسیستی بودند اما امروز همین دیار به یکی از کانون ها و قطب های تشیع و اسلامگرایی اما با ویژگی های خاص خود بدل شده است. شاید اگر امروزه موسی صدر در میان ما بود، اندیشه های او راهگشا بر دردهای روزگار ما بود.
با مسافر تازه از لبنان رسیده از هر دری سخن گفتیم؛ از نقش حزب الله در تحولات لبنان تا مسائل و دغدغه های روز زن ایرانی و مسلمان. ربابه صدر هنگامی که از سیدحسن نصرالله می گوید، می توان به وضوح برق خوشحالی و رضایت و در عین حال دل نگرانی خواهرانه او را نسبت به رهبر حزب الله در نگاه او یافت.
ربابه صدر گرچه متولد «قم» است، اما امروز و از پس سال های طولانی زندگی در جنوب لبنان نه تنها واژه هایی از زبان فارسی را به فراموشی سپرده که برخی از دردها و دغدغه های اجتماعی سرزمین پدری را نیز از یاد برده است. گرچه شاید بتوان سرعت بالای تحولات و رخدادهای بزرگ لبنان این سرزمین کوچک اما تاثیرگذار را دلیلی برای آن دانست. در این گفت وگو ربابه صدر ترجیح می دهد کمتر در خصوص دغدغه های جاری اجتماعی اظهارنظر کند و تنها گاهی در برابر اصرار چند کلمه ای در این باب سخن می گفت.
خانم صدر با شناختی که شما از امام موسی صدر دارید، اگر امروز ایشان رهبری شیعیان لبنان را برعهده داشتند، آیا همین راه را می رفتند که اکنون در جنوب لبنان شاهد آن هستیم؟ آیا شاهد جاری شدن همین ارزش ها در جامعه شیعیان لبنان بودیم؟
شکی نیست که هر فرد الگوی رفتاری خاصی برای راه خود در نظر می گیرد، اما من فکر می کنم اگر امام موسی صدر نیز هم اینک در میان ما بود، همین کاری را انجام می داد که اکنون حزب الله در پیش گرفته است. ایشان 40 سال پیش اسرائیل را شر مطلق معرفی کرده بودند و این نشان از یگانگی دیدگاه های ایشان با رهبران حزب الله دارد. هنگامی که امام موسی اعتصاب می کنند و در مسجد متحصن می شوند، تنها خواسته ایشان این است که دولتی باید بر لبنان حاکم باشد که عادلانه باشد و در آن حقوق همه افراد رعایت شود. اکنون هم اگر تضاد و تقابلی در میان دولت لبنان و گروه های حامی حزب الله شاهد هستیم، بر همین اساس است.
تصور می کنید در زمینه اجتماعی چگونه عمل می کردند؟ آن فضای بازی که اکنون جامعه لبنان را احاطه کرده است، باز هم وجود داشت یا سمت و سوی ایشان به گونه ای متفاوت بود؟
ببینید، کلاً شخصیت امام موسی با دیگران فرق دارد، یا اصلاً جامعه لبنان بسیار متفاوت از جوامع دیگر مثلاً ایران است زیرا لبنان متشکل از طوایف مذهبی و قومی گوناگون و مختلف است، برای همین نمی توان همه را به یک شکل درآورد. هر گروه و مذهبی ارزش های خاص و متفاوت خود را دارد. بنابراین امام موسی نمی توانستند یک قانون کلی برای همه جامعه صادر کنند.
چرا شخصیت امام موسی متفاوت بود؟ این تفاوت را در چه می بینید؟
اما موسی بسیار متعادل بود و سرلوحه همه برنامه هایشان اعتدال بود، بامحبت و انسانیت روش های خود را اجرا می کرد. سال های ابتدایی که امام موسی به لبنان آمدند، اصلاً در بین شیعیان مساله حجاب وجود نداشت، نماز و روزه ای در کار نبود. اما اگر کسانی بی حجاب می آمدند نزد ایشان امام موسی هرگز آنها را وادار به داشتن حجاب نمی کردند، در سخنرانی هایشان اجبار نمی کردند که هر کس می آید الزاماً باید محجبه باشد. بارها از دختران جوان شنیدم که وجود امام موسی صدر در بین ما مثل سدی بود که جلوی انحراف ما را گرفت. امام موسی همچنین اولین مرد روحانی بودند که در دنیا گفت وگوی بین اسلام و مسیحیت را آغاز کردند. شواهدی در دست است که اخیراً عده ای می خواستند جنگ و اختلاف بین سنی ها و شیعیان را برانگیزند، اما اقدامات امام موسی آنقدر مهم و زیربنایی بود که این طرح با شکست روبه رو شد. به هر صورت اگر انسان بخواهد عرف و دینش و همچنین اخلاص خود را نسبت به دین حفظ کند، می تواند محبوب همگان باشد چون هرچه خوبی است در اسلام نهفته است.
اقدامات امام موسی چگونه بود که باعث رواج و گسترش ظواهر و اعمال اسلامی در جنوب لبنان شد؟
چون امر و نهی کردن در روش امام موسی نبود، رفتار و منش ایشان متفاوت بود. اکنون 90 درصد از شیعیان لبنان محجبه هستند که دقیقاً به خاطر همین عملکرد و تلاش های ایشان است. در خود موسساتی که ما اکنون در لبنان داریم نیز همین گونه است. یک لباس فرم را برای شاگردان انتخاب کرده ایم و به معلمان نیز گفته ایم که سرکلاس ها حجاب داشته باشند، چون آنها الگوی دانش آموزان هستند، اما اصلاً کاری نداریم که آنها بیرون از محوطه آموزشگاه ها چه می پوشند.
در ایران می بینیم که شیوه های تبلیغ حجاب متفاوت است. این شیوه برخورد موجب نتیجه عکس در جامعه و در میان مردم می شود. در موسسه ما با شاگردهای مدرسه بسیار با ظرافت و نرمی صحبت می کنیم و مراقبیم که رفتار های ما عکس العمل بدی برای آنها نداشته باشد. روش برای اجرای هر ایده ای بسیار مهم است. اگر روش صحیح نباشد، نتایج مورد انتظار هم به دست نخواهد آمد.
امروزه در ایران برخی ها عقیده دارند که کلاس های مختلط و دانشگاه ها محل و موجب فساد هستند، نظر شما در این خصوص چیست؟
ابداً و اصلاً موافق این نظر نیستم. در همین موسسه ما نیز هم زنان هستند و هم مردان. دختران شاگرد موسسات ما نیز وقتی دوران کودکستان و ابتدایی را به اتمام می رسانند به مدارس مختلط می روند، اتفاقاً من فکر می کنم آنها در کلاس های مختلط یاد می گیرند که چگونه از دین و شرف خود حمایت کنند و اینها بهترین دختران و مادران آینده خواهند شد.
پس ضعف و مشکل را در کجا می بینید که گاه این تصورات برای برخی پیش می آید؟
ضعف ما این است که اسلام را صد درصد پیاده نکرده ایم، اسلام را به شعار گرفتیم. به طور کلی می گویم، وقتی اسلام حقیقی و نه شعاری را در زندگی خود چه شخصی و چه به طور کلی پیاده نکنیم، خودمان به خودمان هم اعتماد نداریم.
چند وقت پیش در ایران جشنواره «زنان سرزمین من» برگزار شد. از این جشنواره اطلاع دارید؟
بله، خیلی جالب بود. لباس هایی که در این جشنواره به نمایش گذاشته شد بسیار زیبا بود. من در لبنان شنیده ام که ایران به گروه های طراح مد دنیا سفارش طراحی لباس های زیبا و در عین حال مطابق با موازین اسلامی را داده است. این بسیار خوب است.
البته بسیاری از همان لباس ها را اگر زنان و دختران بپوشند با ممانعت و اخطار پلیس در خیابا ن ها مواجه می شوند.
این را نمی دانستم، اما اسلام رنگ لباس و حجاب را تعیین نکرده است. من همیشه لباس آبی می پوشم و به نظرم رنگ های باز سنگین بسیار زیبا است. در خانواده هم همین گونه بودیم، یعنی زمانی که در قم زندگی می کردیم با اینکه پدر من از روحانیون برجسته عالم تشیع بود، هیچ گاه به یاد ندارم که لبا س های شیک و زیبا پوشیده باشم و پدرم مخالفتی کرده باشد. البته من با چادر بزرگ شده ام و همواره آن را به سر دارم، چادر را واقعاً دوست دارم.
می توانید در مورد نگاه آیت الله صدر، کمی بیشتر توضیح دهید؟ مثلاً دیدگاه ایشان نسبت به دختران خانواده چگونه بود؟
پدر من افق فکری بازی داشته، مثلاً برخلاف عرف آن زمان که در خانواده های مذهبی دختران معمولاً درس نمی خواندند یا سوادشان در سطح خواندن قرآن بود، اما ما همگی درس خواندیم، حتی مجلات هفتگی مختلف را پس از آن که پدرم مطالعه می کرد می خواندیم. من خودم تحصیلات دانشگاهی در ایتالیا و بیروت دارم، یا برادرانم تحصیلات همزمان دانشگاهی و حوزوی دارند و پدرم مشوق ما در این زمینه بود. در کل ایشان بسیار متفاوت با بسیاری از روحانیون هم عصر خود و دارای افق بسیار بازی بودند.
شما در ایتالیا هم تحصیل کرده اید؟
بله، من یک دوره فشرده در زمینه های هنری، طراحی لباس و نقاشی بر پرده و لباس در رم دیدم. این دوره آموزشی باعث شد در نگاه من تغییراتی به وجود آید. اکنون اگر موسسات ما را در لبنان ببینید متوجه می شوید که دکوراسیون، پرده ها، لباس بچه ها و... همگی زیبا و متناسب است.
دیدگاه امام موسی صدر درخصوص مشارکت زنان در مسوولیت ها و مدیریت های کلان چگونه بود؟
برای ایشان فعالیت و مشارکت زنان در عرصه های مختلف بسیار مهم بود و برای همین موسسات آموزشی ایشان متوجه دختران نیز بود. حتی در کلاس ها حضور پیدا می کردند و به نحوه آموزش های ارائه شده نظارت می کردند. امام موسی اعتقاد داشت که زنان 50 درصد از جامعه نیستند، بلکه 75 درصد از جامعه را تشکیل می دهند زیرا علاوه بر جمعیت 50 درصدی آنان در جامعه، تربیت فرزندان صالح نیز بر عهده آنان است، برای همین آنان نه 50 درصد جامعه که 75 درصد از جامعه را تشکیل می دهند. همچنین ایشان اعتقاد داشتند که چون خانم ها طبع آرام تر و اخلاص بیشتری در کارها از خود نشان می دهند، حضور آنان در مدیریت های کلان، به سود جامعه خواهد بود.
اکنون در بین برخی از روحانیون نظرات تازه ای در خصوص برابری حقوق زنان مطرح می شود. آیا امام موسی صدر نیز نظراتی در این خصوص داشتند؟
متاسفانه فرصتی نشد تا نظرات امام موسی در این زمینه بیان شود، اما با آشنایی ای که از تفکرات و اندیشه های امام موسی داریم، نسبت به این گونه موضوعات نگاه روشنی داشتند. گرچه من خیلی با آنچه در ایران می گذرد آشنا نیستم اما می دانم هم اکنون روحانیونی هستند که سعی دارند بسیاری از این موارد را برای جامعه تبیین کنند. اسلام یقیناً مذهبی پیشرفته در احقاق حقوق زنان و مردان است. مخاطب قرآن همیشه مردم بوده است نه زنان یا مردان. همان گونه با زنان سخن گفته است که با مردان. اگر امروزه ما با مشکلی مواجه هستیم، ناشی از این است که نتوانسته ایم دستورات و موازین اسلام را به درستی پیاده کنیم. البته هر مساله جدید و تازه ای که مطرح شود ابتدا سر و صدا ایجاد می شود، مقاومت هایی صورت می گیرد، اما اگر با مفاهیم قرآن تطابق داشته باشد، هم از سوی علما و هم از سوی جامعه پذیرفته می شود.
در میان جامعه شیعه لبنان چه؟ آیا آنجا هم همین دغدغه ها وجود دارد؟
ببینید، شرایط لبنان متفاوت از ایران است. در لبنان مردم بسیار آزاد هستند، به نظرم مسلمانان لبنان کمتر مرتکب گناه می شوند و این برای وجود همین آزادی است.
نوشته شده توسط : علی