: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :
: موسيقي وبلاگ :
: جستجو در وبلاگ :
آفتاب-صوفی جلالوندی: حدود هشتماه پیش بود که «غلامحسین الهام» سخنگوی دولت در نامهای به دادستان خواستار برخورد قضایی با مطبوعات منتقد دولت شد. اخیرا نیز برخی سایتهای حامی دولت به طرح مجدد این مساله پرداختهاند و جوانفکر مشاور مطبوعاتی احمدینژاد نیز انتقادات مطبوعات منتقد را «تخریبی» و «هتاکانه» خوانده است.
این در حالی است که همزمانی این حملات با استعفای «علیرضا مختاپور» معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد و نیز تشدید حملات به اعتماد ملی، تحلیلهایی را در محافل سیاسی درپی داشته است. «عیسی سحرخیز» روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی که در دولت اول خاتمی مسئولیت اداره کل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد را برعهده داشت در گفتوگو با خبرنگار سیاسی آفتاب این تحولات را بررسی کرده است.
آقای سحرخیز! از نظر شما موضع دولت در حوزه مطبوعات و برخورد با رسانههای منتقد چگونه بوده است؟
نگاه دولت احمدینژاد و به ویژه غلامحسین الهام، سخنگوی دولت و همچنین صفارهرندی وزیر ارشاد به مطبوعات، برآمده از نگاه مشکوک و همراه با توطئهای است که برخی به مطبوعات دارد. این نگاه را چه در زمینه برخورد با روزنامهنگاران و روزنامهها و چه در رابطه با برخورد با نهادهای صنفی و حمایتی مطبوعات شاهد آن هستیم. برخوردی مبتنی بر خودی و غیرخودی که جمعی اندک را همراه و همراز میداند و جمعی دیگر را به عنوان پایگاه دشمن و مجری براندازی نرم در ایران تلقی میکند.
بدیهی است که با وجود چنین نگاه مشکوکی به روزنامهنگاران و مطبوعات نمیتوان انتظار داشت دولت نهم چتر حمایتی و حفاظتی از روزنامهنگاران و مطبوعات داشته باشد. چنانکه از ظواهر امر هم برمیآید که دولت نهم وظیفه خود را تنها حمایت از «انجمن روزنامهنگاران مسلمان» و اعضای آن میداند و حتی در درون این جمع برخورد دوگانهای صورت میگیرد.
استراتژی دولت در قبال رسانهها عموما از سوی کدام بخشهای دولت پیگیری و اجرا شده؟
پیش از دوران احمدینژاد، در یک مقطعی که دولت و مجلس در اختیار اصلاحطلبان بود، برخورد با مطبوعات عموما از سوی بخشی از قوه قضاییه انجام میشد، اما با تغییراتی که در دولت و مجلس رخ داد، اغلب برخوردها توسط هیات نظارت بر مطبوعات انجام میشود.
در حال حاضر، ما شاهد دو کارکرد از سوی هیات نظارت هستیم، یکی اینکه به مطبوعات مجوز داده نمیشود و یا روند صدور مجوزها قطرهچکانی است. اصولا نگاه بر این است که ما روزنامه نیاز نداریم و حتی وعدهای که وزیر ارشاد در ابتدا داده بود که روزنامههای ارگان احزاب که توقیف شدهاند، رفع توقیف میشوند، به آن عمل نشد.
کار دیگر هیات نظارت براین است که به جای دادگاه که باید اصل 168 قانون اساسی را اجرا کند و دادگاه مطبوعات به صورت علنی و با حضور هیات منصفه برگزار شود، این وظیفه را از قوه قضاییه سلب کردند و منتقل کردند به یک جلسه غیرعلنی و بدون هیات منصفه و در آنجا در مورد سرنوشت مطبوعات و زندگی روزنامهنگاران تصمیم میگیرند.
علاوه بر این، در بخش حمایتی نیز میبینیم براساس ضوابط، کاغذ و فیلم و زینک داده نمیشود.
همزمان با استعفای مشاور مطبوعاتی وزیر ارشاد شایعات زیادی درباره دلایل این استعفا مطرح شده با توجه به شناختی که شما از عملکرد و سابقه آقای مختاپور دارید، فکر میکنید دلیل این استعفا چه بوده؟
در ارتباط با استعفای آقای مختاپور سه مساله مطرح شده است: یکی بیماری بود که به نظر من مسالهای نبوده که یکباره در یک سال اخیر اتفاق بیفتد و من احتمال این مساله را ضعیف میدانم.
احتمال دوم با توجه به پیشینه آقای مختاپور مطرح میشود. با توجه به اینکه ایشان در زمان حضور آقای «مصطفی میرسلیم» در وزارت ارشاد در اوایل دهه 70 وظیفه اصلی ممیزی را برعهده داشت و نتیجه آن در دوران اصلاحات کتابی شد به نام «ممیزی کتاب» (که من به همه توصیه میکنم همه حتما این کتاب را مطالعه کنند و ببینند چه کلمات و مسائلی سانسور میشد)، این مساله مطرح است که اگر قرار باشد آن دیدگاه در روزنامهها مورد توجه قرار گیرد، هیچکدام از مطبوعات منتقد حق انتشار نخواهند داشت. برهمین اساس، یک شایعه و احتمال مطرحشده این است که استعفای آقای مختاپور در واقع، اعتراضی است به قوه قضاییه مبنی بر اینکه «چرا وقتی ما تصمیم میگیریم و نشریاتی را توقیف میکنیم، شما حکم رفع توقیف میدهید؟».
بحث دیگر و احتمال سوم هم مربوط به تنشهایی است که میان کادر دولت وجود دارد و اختلافها و رقابتهای داخلی است. چون نگاه حاکم در دولت بر اساس کارشناسی نیست، طبیعتا سلیقههای شخصی باعث کدورت، برخورد و نوعی رقابت برای گرفتن پستها در آینده میشود و رفاقتهای گذشته را بههم میزند.
در روزهای اخیر شاهد مطرح شدن دوباره نامه آقای الهام به دادستان تهران در مورد ضرورت برخورد قضایی با روزنامههای منتقد از سوی برخی سایتهای حامی دولت هستیم. آیا به نظر شما این مساله با استعفای آقای مختاپور، معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد مرتبط است؟
اگر صحبتهای آقای الهام را نگاه کنیم، نشان میدهد که انتظارات آنها از قوه قضاییه در تبدیل کردن روزنامهها به ارگان دولت برآورده نشده است و طبیعتا کسی که در نوک حمله این برخورد است فکر میکند کارهایی که انجام میدهد، بلااثر میشود. در چنین شرایطی فردی مثل آقای مختاپور که متصدی حوزه مطبوعات در دولت بوده، هر روز نسبت به تصمیمات قوه قضائیه مسالهدارتر میشود و بنابراین، احتمال دارد که این دو موضوع به هم مرتبط باشد.
در روزهای اخیر روزنامه اعتماد ملی به عنوان یکی از موثرترین روزنامههای اصلاحطلبان مورد حمله رسانههای جریان مقابل قرار گرفتهاست و حتی مطالب توهینآمیزی علیه آقای کروبی منتشر شدهاست. تحلیل شما از این مساله چیست؟
ببینید! دولت در مقطعی سعی کرده که خودش سکان هدایت برخورد با مطبوعات را در دست بگیرد و مطبوعات را به خودسانسوری مجبور کند اما با تمام فشارها، بخشنامهها و تهدیدها به دلیل اینکه هر روز با بحرانهای متعددی مواجه میشود احساس عدم موفقیت میکند.
به همین دلیل، هم اکنون با جریانهای تبلیغاتی خود وارد صحنه شدهاند و میخواهند یک جنگ روانی علیه مطبوعات را هدایت کنند تا قوه قضاییه را زیرسوال ببرند و به این وسیله امکان برخورد با مطبوعات را فراهم کنند.
یک نگاه بدبینانه هم این است که قصد دارند از یک سو، جریان معتدل درون حاکمیت را ایزوله کنند و از سوی دیگر گروههای خودسر را به شعار دادن مقابل دفاتر روزنامهها بکشانند. همچنانکه در مورد روزنامه اعتماد ملی شاهد هر دو مورد بودهایم و حتی در اینمورد با چهرهای چون آقای کروبی هم برخورد میشود.
نوشته شده توسط : علی