سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

وقتی مریدان از مراد جلو می‌افتند

سه شنبه 86 شهریور 20 ساعت 12:0 صبح

احمد حسینی

وقتی بین دو شخصیت بزرگ، اختلاف و بحثی در می‌گیرد، به طور طبیعی، برخی از هواداران طرفین، شمشیرهای خود را برهنه کرده، در برابر هم صف‌آرایی می‌کنند و به گونه‌ای هماورد می‌طلبند و رجز می‌خوانند و کینه‌توزانه علیه هم می‌تازند که طرفین اصلی ماجرا هرگز بدان راضی نیستند، اما چه می‌توان کرد، وقتی اختیار حفظ دوستداران از کف می‌رود و مریدان از مراد جلوتر می‌افتند و آتش بیار معرکه می‌شوند و اختلافات عالی و با قاعده را با بداخلاقی‌های خود تا سطح تخریب یکدیگر تنزل می‌دهند!

ماجرای اختلاف‌نظر بین آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و آیت‌الله مصباح یزدی نیز رویکردی از این سنخ است. اینان به عنوان دو شخصیت بزرگ و ارزشمند نظام اسلامی در مباحثی دارای اختلاف‌نظر هستند که این اختلاف‌ آنان محترم، طبیعی، معمول و حتی موجب بالندگی و شکوفایی است، همان گونه که اعاظم علمای شیعه در تاریخ، همواره دیدگاه‌های گوناگونی داشته‌اند و با ارایه برداشت‌های متفاوت از موضاعات واحد، بر دامنه و ژرفای اندیشه اسلامی افزوده‌اند.

امام خمینی(ره) در نامه مبسوطی که به منشور برادری شهرت یافته است، در شرح این جدال‌ها و اختلافات طلبگی می‌فرماید: «کتاب‌های فقهای بزرگوار اسلام پر است از اختلاف‌نظرها و سلیقه‌ها و برداشت‌ها در زمینه‌های مختلف نظامی، فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و عبادی، تا آنجا که در مسائلی که ادعای اجماع شده است، قول و یا اقوال مخالف وجود دارد و حتی در مسائل اجماعی هم ممکن است قول خلاف پیدا شود، از اختلاف اخباری‌ها و اصولی‌ها بگذریم. از آنجا که در گذشته این اختلافات در محیط درس و بحث و مدرسه محصور بود و فقط در کتاب‌های علمی آن هم عربی ضبط می‌گردید، قهراً توده‌های مردم از آن بی‌خبر بودند و اگر با خبر هم می‌شدند، تعقیب این مسائل برایشان جاذبه‌ای نداشت.
حال آیا می‌توان تصور نمود که چون فقها با یکدیگر اختلاف‌نظر داشته‌اند ـ نعوذبالله‌ ـ خلاف حق و خلاف دین خدا عمل کرده اند؟ هرگز ... لذا در حکومت اسلامی باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا می‌کند که نظرات اجتهادی، فقهی در زمینه‌های مختلف، ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد... اختلاف اگر زیر بنایی و اصولی شد، موجب سستی نظام می‌شود و این مسئله روشن است که بین افراد و جناح‌های موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفاً سیاسی است، ولو این که شکل عقیدتی به آن داده شود، چرا که همه در اصول با هم مشترکند.» (1)
بنابراین، اختلاف‌نظر امری بدیهی و مایه رشد و شکوفایی است، البته اگر برخی مریدان تندرو و کاسه‌های داغتر از آش، مرزهای آن را نگاه دارند و به طرد و تکفیر هم نپردازند. در این باره با نقل دو خاطره، به نمونه‌ای از پیش گرفتن‌های طرفداران تندرو آقایان هاشمی و مصباح می‌پردازیم.
حجت‌الاسلام و المسلمین ناطق نوری در بخشی از خاطرات خود می‌گوید: «در زندان مناظره‌ای بین شهید محمد منتظری و بازرگان صورت گرفت. یک طرف مناظره، مهندس بازرگان و یک طرف آقای منتظری که کتاب راه طی شده بازرگان را نقد می‌کرد و مرحوم محمد اشکالات اساسی وارد می‌کرد. بنده هم در کنار محمد آقا بودم. احمد علی بابایی که ناظر این مناظره بود، خیلی عصبانی شد و به شهید محمد منتظری گفت: بچه چه می‌گویی؟ حضرت آیت‌الله طالقانی این جا نشسته و اشکال نمی‌کند، تو اشکال می‌کنی؟ محمد هم آدمی رک بود، یک دفعه برگشت و گفت: برو بابا دنبال کارت. مگر به هر کسی می‌شود گفت آیت‌الله؟ یک مرتبه فضا به هم ریخت و جلسه تعطیل شد.» (2)
خانم طاهره باقرزاده، عضو تائب سازمان منافقین نیز در خاطرات خود می‌نویسد: «وقتی که در سال 58، هنگامی که آقای خامنه‌ای مسئول سپاه پاسداران بودند، در حالی که همه مریدان ایشان، لقب حجت‌الاسلام را به ایشان اطلاق می‌کردند، ما که در واقع همیشه کاسه داغتر از آش بودیم، ایشان را در اعلامیه‌های مکرمان «آیت‌الله» خطاب می‌کردیم، اما پس از انقلاب نوین، تغییر موضعهایمان و پس از ده سال از این موضعگیری که منطقاً رشد علمی و سیاسی و معنوی ایشان کمال پذیرفته و فرصت کافی برای تقویت و وقتی که ایشان به رهبری جامعه بر اساس آرای اعضای خبرگان منصوب می‌شوند، ما موذیانه می‌پرسیم که چطور شد که یک شبه حجت‌الاسلام به آیت‌الله ارتقاء یافت؟» (3)

با کمک گرفتن از این خاطرات، به برخوردهای تأسف‌انگیز برخی پیروان آقایان هاشمی و مصباح در همین زمینه اشاره می‌کنیم. هفته‌نامه پرتو سخن، ارگان مؤسسه امام خمینی (ره) تحت ریاست آیت‌الله مصباح یزدی در یکی از شمارگان خود می‌نویسد: «روزنامه جمهوری اسلامی که سال‌هاست به تربیون آقای هاشمی تبدیل شده و اولین روزنامه‌ای است که پیشوند (آیت‌الله) به ایشان داده و می‌دهد.» (4)
و این در حالی است که خود این هفته‌نامه پیش از تیره شدن روابطش با آقای هاشمی، از ایشان با عنوان «آیت‌الل » نام می‌برده است.
همچنینن سایت انتخاب که دلبخواه خط حمایت از آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را دنبال می‌کند، چندی است که در نوشتجات خود، آیت‌الله مصباح یزدی را با عنوان «حجت‌الاسلام و المسلمین» خطاب می‌کند، در صورتی که پیشتر، از ایشان با عنوان «آیت‌الله» نام می‌برد.
حال این که اگر هواداران دو طرف مرجعیتی برای نظریات مقام معظم رهبری و مراجع عظام قایل باشند، خواهند دید که ایشان اجتهاد هر دو شخصیت را تأیید کرده‌اند، ولی با این حال، همچون شهید بزرگوار اسلام محمد منتظری، گاه اختیار از کف می‌دهند و حتی توثیقات رهبری و مراجع را نیز نادیده گرفته و به انکار جایگاه علمی طرفین می‌پردازند و بدین ترتیب بر بی‌ثباتی شخصیت سیاسی خود صحه می‌گذارند. البته وقتی آتش اختلاف روشن می‌شود، به طور طبیعی منافقین در صدد شعله ور کردن آن برمی‌آیند و از افراد ساده‌لوح و غیر متعادل برای پیشبرد امیال خود سود می‌جویند که طرفداران پاکباخته باید هشیار باشند و هیزم بیار آتش شبهات منافقین نشوند.
داستان اختلاف‌نظر بین آقایان هاشمی و مصباح، می‌تواند به شکوفایی و بسط اندیشه‌های اسلامی در موارد اختلافی منجر شود و به طرح و تدوین مباحث نو ظهوری بینجامد. اگر هواداران افراطی طرفین از مرادشان پیشی نگیرند و به نفی و انکار همدیگر نپرداخته و یکدیگر را متهم به خیانت، جنایت و آمریکایی بودن نکنند، بدون تردید، مریدان آقایان هاشمی و مصباح به تبع مرادشان، جزو مدافعان جدی نظام اسلامی هستند. از این رو، آنان که متشرعترند، باید التزام بیشتری به تقوی سیاسی از خود نشان داده و فضای شاداب جامعه را با عملکرد خود تلخ و ناگوار نکنند.
----------------------------
پی‌نوشت:
1ـ صحیفه امام (ره)، ج 21، ص 176- 178.
2ـ خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین ناطق نوری، ج 1، ص 81.
3ـ قدرت و دیگر هیچ (بیست سال با سازمان مجاهدین خلق)، انتشارات اطلاعات، ص 161، 162.
4ـ هفته‌نامه پرتو سخن، 16دی 1383، ص 3.


نوشته شده توسط : علی

نظرات ديگران [ نظر]