: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :
: موسيقي وبلاگ :
: جستجو در وبلاگ :
هفته نامه اکونومیست چاپ لندن در شماره 8 سپتامبر خود در مقالهای به بررسی روند تشدید اختلافات ایران و آمریکا پرداخته است.
این مقاله که با عنوان «مناقشه دیگر در خلیج (فارس)» انتشار یافته با این سئوال آغاز میشود که: سایر کشورهای جهان برای جلوگیری از کشانده شدن لفاظیهای آمریکا و ایران به جنگ چه میتوانند بکنند؟
نویسنده مقاله با یادآوری اینکه توجه جهانیان بر گزارش فرمانده نیروهای آمریکایی در هفته آینده متمرکز است، مینویسد که در همانحال، به نظر میرسد که روابط آمریکا با ایران از بد به بدتر تبدیل میشود.
به نوشته اکونومیست، ایران و آمریکا به مبادله ناسزا علیه یکدیگر عادت دارند اما اخیرا این ناسزاها ماهیتی انفجار آمیز به خود گرفته است و به نظر میرسد که هرچه اوضاع جورج بوش در عراق دشوارتر میشود، بیشتر گرفتار وسوسه مقصر جلوه دادن ایران میشود.
اکونومیست یادآور میشود که رئیس جمهور آمریکا در سخنانی در روز 28 اوت ایران را حامی اصلی تروریسم در جهان خواند، ادعا کرد که برنامه هستهای این کشور باعث شده است تا «یک فاجعه هستهای بر خاورمیانه سایه افکن شود» و افزود که به فرماندهان خود اجازه داده است با «اقدامات جنایتکارانه ایران» مقابله کنند.
این هفته نامه مینویسد که در همان حال، به نظر میرسد که محمود احمدی نژاد، رییس جمهور ایران، عمدا در صدد است جورج بوش را به حمله به این کشور تحریک کند و گفته است که بر اساس محاسبات او، دشمنان جمهوری اسلامی جرات حمله ندارند.
اظهارات تحریک آمیز
اکونومیست مینویسد که هر محاسبهای که این استاد محاسبات ممکن است کرده باشد، این خطر وجود دارد که آمریکا به مرحلهای برسد که جرات حمله به ایران را یا به عنوان بخشی از مبارزه با شبه نظامیان شیعه تحت حمایت ایران در داخل عراق یا برای از کار انداختن تاسیسات هستهای بیابد.
این هفته نامه بریتانیایی میافزاید که در مورد برنامه هستهای ایران هم آقای احمدی نژاد کمکی به بهبود شرایط نکرده است و هنوز مرکب این گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی در این مورد خشک نشده بود که ایران میخواهد فعالیت خود در غنی سازی اورانیوم را کاهش دهد که آقای احمدی نژاد اعلام داشت که جمهوری اسلامی به هدف خود در راهاندازی سه هزار دستگاه سانتریفوژ دست یافته است و هر هفته هم چند آبشار جدید سانتریفوژ را به این مجموعه خواهد افزود.
به نوشته اکونومیست، البته اگر ایران و آمریکا واقعا قصد داشته باشند با لفاظیهای خود زمینه جنگ را فراهم سازند، از جهانیان برای جلوگیری از چنین جنگی، کار چندانی ساخته نیست اما برای کاهش خطر آغاز جنگ در اثر بروز اشتباه راههایی وجود دارد.
اکونومیست مینویسد که یکی از این راهها تفهیم این موضوع به آمریکاست که قرارنیست برای مقابله با آشوبگری هستهای ایران به تنهایی وارد عمل شود زیرا از ژوئیه سال 2006، شورای امنیت سه قطعنامه الزام آور علیه ایران صادر کرده که از حمایت روسیه و چین نیز برخوردار بوده است هرچند، همانطور که آقای احمدی نژاد با مباهات گفته، ایران این قطعنامهها را نادیده گرفته است.
این هفته نامه مینویسد که اگر روسیه و چین واقعا درصدد جلوگیری از گسترش جنگ افزارهای اتمی هستند لازم است به آمریکا و اروپاییان کمک کنند تا قطعنامه شدیدتری را علیه ایران به تصویب برسانند در حالیکه سایر کشورهای جهان نیز میتوانند موضع آژانس بین المللی انرژی اتمی را محکم تر سازند.
به نوشته اکونومیست، محمد البرادعی، مدیرکل آژانس، میکوشد ایران را به ادامه عمل به تعهدات هستهای خود وادار کند و مانع از حمله نظامی آمریکا به این کشور شود اما اگرچه هدفهای وی قابل احترام است، اما نباید به ایران امکان آن را بدهد تا موفق به کسب تاییدیه آژانس برای فعالیتهای مشکوک خود شود.
«تفاهم نامناسب» با آژانس
اکونومیست تفاهم اخیر ایران و آژانس بینالمللی را نامناسب توصیف کرده و توضیح میدهد که اگرچه بر اساس این توافق، ایران به بازرسان آژانس اجازه بازرسی از برخی مراکز هستهای سئوال برانگیز خود را میدهد، اما این امکان را هم مییابد که اطلاعات لازم را قطره قطره در اختیار آژانس قرار دهد و ضرب الاجل مشخصی هم برای تکمیل روند اطلاع رسانی ایران پیش بینی نشده است.
در ادامه مقاله، آمده است نکته اصلی درباره قطعنامههای متعدد آژانس و شورای امنیت این بوده است که با توجه به سابقه پنهانکاری و دروغگویی ایران در زمینه برنامههای اتمی، لازم است این کشور تمامی فعالیتهای خود در ارتباط با اورانیوم و پلوتونیوم را متوقف کند.
اکونومیست مینویسد که مدیرکل آژانس گفته است از آنجا که ایران به فن آوری غنی سازی اورانیوم دست یافته است، نمیتوان از این کشور خواست تا فعالیت در این زمینه را متوقف کند و باید به ایرانیان اجازه داد به طور محدود و تحت نظارت آژانس به کار خود ادامه دهند.
این هفته نامه میافزاید که کشورهای دیگری هم هستند که به فن آوری غنی سازی اورانیوم دست یافتهاند اما از آن استفاده نمیکنند و مساله دیگر در مورد ایران این است که آژانس بین المللی واقعا نمیداند این کشور چه فعالیتهای هستهای دیگری را دنبال میکند و فن آوری به دست آمده را در کجا به کار میگیرد.
اکونومیست مینویسد که مدتهاست که برخورد آقای بوش با ایران دارای اشکال بوده است و تهدید رژیم ایران پس از سرنگونی طالبان ممکن است باعث تقویت خصومت این رژیم و عزم آن برای دستیابی به بمب اتمی شده باشد.
به نوشته اکونومیست، پس از سقوط صدام حسین در عراق، ایران و آمریکا یکدیگر را رقیبانی برای مسلط شدن بر منطقه خلیج فارس تلقی میکنند در حالیکه تلاش آنها برای رسیدن به نوعی توافق میتواند منافع هر دو کشور، و منافع منطقه خاورمیانه، را بهتر تامین کند.
در عین حال، این هفته نامه اظهار میدارد که اگر ایرانیان واقعا فکر کنند که راهشان برای دستیابی به بمب اتمی هموار است، امکان توافق آنان با آمریکا وجود ندارد اما اگر سایر کشورها تلاش بیشتری به خرج دهند تا ایران را از چنین توهمی بیرون آورند، آنگاه خاورمیانه منطقه امن تری خواهد شد.
نوشته شده توسط : علی