به رغم انتقادات گسترده از تحرکات وهابیون در سرزمین وحی، سعودی‌ها با برخی اصلاحات ظاهری بر این تحرکات خود افزوده‌اند.حجت‌الاسلام رسول جعفریان با نگاه ریزبینانه به این تحرکات، نکاتی را در گزارش سفر اخیر خود به عمره متذکر شده است: مسجدالنبی خلوت بود، اما ما مجبور بودیم در مکانی بنشینیم که جای سجده سنگ باشد. در آنجا بسیاری از شیعیان قطیف و احساء هم بودند. پیرمردی در ویلچر نشسته بود که از من پرسید: از تهران هستید؟ پاسخ مثبت دادم. گفت: من از احساء هستم. بعد از شیعه سعودی دیگری نشسته بود. باز همین پرسش را کرد. او ملک عبدالله را «کلب» خطاب کرد و از مصیبت شیعیان در عراق یاد کرد و ادامه داد که همه شیعیان، اعتمادشان به ایران است؛ این جمله را دو بار تکرار کرد...عصر پس از استراحت،‌ به دیدن آقای ری شهری به هتل مونبیک رفتیم که در سمت قبله مسجدالنبی(ص) ورای اسواق الحرم بود. آقایان دیگری هم آمده بودند. ساعتی در آنجا بودیم و ضمن صحبت‌ها از کتاب‌‌های توزیعی سعودی‌ها سخن به میان آمد و این که هدف اصلی آنان، دانشجویان و دانش‌آموزان است. نقل شد که امروز صبح، دانش‌آموزی، در وقتی که کتابی به او داده شده، آن را گرفته و پاره کرده است. برای همین او را چند ساعتی نگه داشته‌اند. در میان منشورات فارسی آنان، یک جزوه تازه چند برگی درباره حدیث غدیر منتشر شده بود. قرار شد آقای سیدعلی میلانی که امسال در عمره آمده، پاسخ کوتاهی بنویسد تا در همین جا میان دانشجویان و دانش‌آموزان توزیع شود. با این که وضع اطراف بقیع در برخورد با زایران بهتر شده، همچنان بحث و جدل دینی در آنجا و یا اطراف احد ادامه دارد. آقای قاضی عسکر گفتند: دیروز در احد در حال خواندن زیارت، یک افغانی مرتب آمده و درباره شفاعت و «لذت بقبرک» اشکال و مجادله می‌کرد. خوب این بسیار راحت است که اجازه ورود هیچ کتابی به حجاج داده نمی‌شود، اما در اینجا با آزادی آنچه می‌خواهند میان زایران توزیع می‌کنند. این شرایط نابرابر است. باید به فکر چاپ برخی از جزوات و توزیع آنها در اینجا بود. در میان سخنان گفته شد که در هتل مریدین در مکه، به دلیل برگزاری مراسم شهادت حضرت فاطمه (س)، اختلاف پیش آمده و صاحب هتل به رغم آن که قرارداد داشته، زایران ایرانی را از آنجا بیرون کرده و شکایت زایران هم به جایی نرسیده است...

امروز خانواده گفتند به رغم آن که قرار است بعد از نماز ظهر، بخش روضه را برای زنان باز کنند، تا ساعت 2 زنان را معطل می‌کنند. شیوه جدید آن است که زنان هر کشوری را جدا کرده، زنانی از خودشان با بلندگو برای آنان سخنرانی کرده، سپس دسته دسته آنان داخل روضه می‌کنند. حدود یک ربع ساعت بعد آنان را روضه دور کرده دسته دیگری را داخل می‌کنند. در داخل مسجد هم نظارت روی آنها شدید بوده و مرتب برای نشستن و برخاستن اینجا و آنجا امر و نهی‌شان می‌کنند. این را هم بگویم از سال‌هایی که من یادم می‌آید در مسجدالحرام هم سال به سال نظارت بر جداسازی زن و مرد زیادتر شده و امسال تقریبا این طرح کامل شده بود، جز آن که در ساعاتی که خلوت است، عملا چنین کاری ناممکن است...

مکتبه الرشد کتابفروشی بزرگی است. در آنجا هم کتاب‌های خود دارالرشد را عرضه می‌کند و هم آثار دیگر ناشران را که البته بیشتر آنها به ویژه در بخش تاریخ کهنه بود. با این حال، کتاب‌های زیادی جدا کردم. متأسفانه پول کافی نیست. قرار شد فردا عصر برای حساب و کتاب برویم. در میان این آثار، چندین کتاب ضد شیعه هم بود. کتاب توحید و عبادت شریعت سنگلجی را هم به عربی ترجمه کرده بودند. دو نسخه برداشتم. معمولا این کتاب‌ها را در بخش عقاید می‌گذارند.

دارالمنهاج یکی از ناشران سلفی است که آثار بسیار فراوانی چاپ کرده است. البته کتاب‌های ناشران دیگر را هم داشت. من نزدیک به یک کارتن بزرگ با یک بسته اضافی کتاب خریدم. قیمت‌ها به نسبت متعادل بود. جمع آنچه من خریداری کردم نزدیک 1400 ریال سعودی بود. آثار این ناشر عمدتا افکار وهابی و سلفی است. یک جوان روسی هم مشغول خرید بود و وقتی فهمید من از ایران هستم، یک کتاب ضد شیعه را نشان داد و گفت: کتاب خوبی است! هم او و هم دو کتابفروش ابتدا گمان می‌کردند ما سنی هستیم. وقتی در این باره پرسید، به او گفتم: جعفری هستیم. گفت: خدا شما را به مذهب سنت هدایت کنم. گفتم: ان شاء الله خداوند شما را به مذهب اهل بیت هدایت کند. بعد هم گفتم که ما همه را مسلمان و برادر می‌دانیم. مجموعا خیلی دمغ شده بود.

اینجا مشخصه وهابی بودن، ریش فوق‌العاده بلند و پیراهن سفید کوتاه است. این جوان روسی که باید اجدادش از ترکان مغولی می‌بود و مثل همان تیره و طایفه موهای کمی در صورت داشت، همان چند مو را به امید آن که یک سلفی معتقد شناخته شود، بلند گذاشته بود تا وفاداریش را به مذهب سلفی ثابت نشان دهد.

در این کتابفروشی بیش از پانزده اثر ضد شیعه وجود داشت که عنوانش به روشنی ضد شیعه بود. باید گفت در بیشتر کتاب‌های سلفی، قافیه‌اش نعره‌کشی بر ضد شیعه است. مغرب به حرم رفته نماز خواندیم و باز به کتابفروشی برگشته، حساب کتاب‌هایمان را کردیم. از برخی از دوستان برای بعد از عشا ماند. حوالی ساعت یازده شب بود که به حرم مشرف شده طواف کرده و نماز خواندم. ساعتی بعد برای استراحت به هتل برگشتم...

یک شماره مجله «الحسبه» را از آنجا گرفتم که بسیار شیک و در قطع تبلیغاتی چاپ می‌شود. این شماره از سال 14 و شماره مسلسل آن 77 در 42 صفحه است. این مجله از سوی «هیأت امر به معروف و نهی از منکر» منتشر می‌شود؛ از جمله مقالات این شماره، اساسنامه هیأت امر به معروف و نهی از منکر در 37 ماده است. به نظر آمد که این اساسنامه بخش اجرایی امر به معروف و نهی از منکر و درباره دستگیری اشخاص، کیفیت ثبت گزارش مربوطه و دیگر قواعد و قوانینی است که به امر تحقیق و تفحص بر می‌گردد. در بخش نظارت بر بازار و اماکن عمومی، رعایت بر چند مورد تصریح شده و به عبارتی موارد خلاف شرع، شرح داده شده است:

اختلاط زنان و مردان، تشبه مرد به زن یا به عکس، تعرض مردان به زنان با قول یا فعل. به زبان آوردن کلمات زشت و مخل به حیا، بلند کردن صدای نوار یا تلویزیون نزدیک مسجد به طوری که مشکل برای نمازگزاران ایجاد کند، نامسلمان عقایدش را اظهار کند یا شعائر دینش را آشکار سازد، عرضه و فروش تصاویر مستهجن، عرضه تصاویر و مجسمه‌های ملل غیر مسلمان، ساخت مسکرات و فروش آنها، زنان و لواط و خانه‌های فساد، بدعت‌های آشکار مربوط به بزرگداشت روزهایی که جنبه شرعی ندارد یا مکان‌هایی که بزرگداشت آنها شرعیت ندارد، کارهای سحر و شعبده بازی، کم فروشی، نظارت بر مسلخ­ها برای ذبح شرعی، نظارت بر اماکن فروش لباس زنان.

رنگ و روی مقالات نشان می‌دهد که مخالفت با این هیأت در سعودی وجود دارد و برخی از مقالات آشکارا برای پاسخگویی به شبهاتی است که درباره رفتارهای این هیأت مطرح می‌شود. از جمله نمازهای اجباری جماعت که همیشه مورد انتقاد بوده است. درگیری میان مأموران امر به معروف و نهی از منکر با جوانان، گاه به ضرب و شتم مأموران می‌انجامید که در همین مجله، یک خبر در این باره در ص 29 آمده است. خبر دیگر که در همان صفحه آمده است این که در یکی از فروشگاه‌های لباس زنانه در جده، لباس‌هایی عرضه شده که کلمات زشتی روی آنها درباره حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ بوده است. اصل خبر در روزنامه المدینه بوده است. بحث دفاع از آبرو هم مطرح شده و این که جوانی، دختری را تهدید کرده است که عکس او را در اینترنت خواهد گذاشت.

نوشته شده توسط : علی

نظرات ديگران [ نظر]