: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :
: موسيقي وبلاگ :
: جستجو در وبلاگ :
الهم عجل لولیک الفرج.به تعبیرسه روز پیش ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۶آزادی حسین موسویان با وثیقه دویست میلیون تومانی و همزمان انتخاب محمدباقر قالیباف به شهرداری تهران، دو شوک سخت به حامیان دولت و طیف افراطی هواداران دکتر احمدینژاد وارد شد.
این دو رخدا در حالی بود که در هفته گذشته، سرمایهگذاری سنگین تبلیغاتی و سیاسی در این دو پروژه، از بخش رسانهای دولت در مطبوعات و سایتهای اینترنتی انجام شده بود.
صدور قرار نسبتا سبک دویست میلیون تومانی برای حسین موسویان، سخنگو و رئیس تیم مذاکرهکننده هستهای سابق، در حالی صورت گرفت که حامیان دولت، آشکارا و در چه محافل خصوصی، اتهامات سنگین امنیتی و اقتصادی را متوجه موسویان کرده بودند که در صورت درستی اتهامات امنیتی، آزادی موسویان ممکن نبود و صدور قرار نسبتا سبک وثیقه نشان میدهد که اتهامات بزرگ اقتصادی نیز از سوی بازپرس پرونده، وارد تشخیص داده نشده است.
تبدیل موضوع دستگیری موسویان از یک پرونده امنیتی به یک پروژه سیاسی و وارد کردن یکی از خبرگزاریها و تعدادی از سایتهای طرفدار دولت به این موضوع، نشان داد که تیم رسانهای دولت، قصد دارد از این موضوع بهرهبرداری تبلیغاتی کند، اما با گذشت یک هفته از جلب حسین موسویان و عدم صدور قرار بازداشت، وی با وثیقهای دویست میلیون تومانی آزاد و عملا این پروژه تبلیغاتی با شکست روبهرو شد.
در موضوع انتخاب شهردار تهران نیز تلاش گسترده و شبانهروزی طیف حامیان دولت برای برکناری قالیباف دستاوردی جز شکست نداشت، استفاده از اهرمهای سیاسی، تبلیغاتی و حتی ورزشی برای کسب موافقت اکثریت آرای شورای شهر تهران، هرچند منجر به جذب سه عضو دیگر و رساندن تعداد فهرست حامیان دولت از سه عضو به شش عضو شورا شد، اما این تلاش به جز تباه کردن وجهه و آینده سیاسی و طرد این سه عضو از مقبولیت اجتماعی آنان قبلی، نتیجه دیگری نداشت.
تلاش حامیان دولت برای برکناری قالیباف، این هدف را دنبال میکرد که به جای ناکامی انتخابات شوراها، تفسیری از موفقیت دولت در این انتخابات به جامعه ارایه کند، اما سرانجام، شکست دیگری برای این گروه تثبیت شد.
حال پرسش اینجاست که آیا این دو شوک، قادرند دولت را از رویای برتری مطلق و ستایش از خود، که موجب این حد از یکجانبهگرایی و سرکوب و منکوب کردن منتقدان و دیگر شخصیتها، گروهها و چهرههای سیاسی در جامعه شده، بیدار کند، به ویژه که البته شدیدترین برخوردها از این دست نیز با طیف اصولگرایان خارج از حلقه حامیان دولت صورت گرفته است. هرچند امیدواریم با مؤثر بودن شوکهای 19 اردیبهشت، فضا برای تصحیح عملکرد گذشته و تغییر رفتار سیاسی و تبلیغاتی دولت فراهم آید.
واقعیت آن است که یکی از عوامل اصلی پیروزی دکتر احمدینژاد در انتخابات سوم تیر، تلقی جامعه از مظلومیت وی در برابر تخریب و امکانات تبلیغات زیادتر دیگر رقبا بود، در صورتی که عملکرد دو سال گذشته در تخریب و حمله به رقبای کنونی و احتمالی و استفاده بیرویه از امکانات توسط طیف هواداران دولت باعث شده است، تا این عامل مؤثر، که موجب تقویت دکتر احمدینژاد بود، به عاملی در راستای تضعیف پایگاه اجتماعی وی تبدیل شود و حتی در هیأت مذهبی که مهمترین نقطه اتکای اجتماعی هواداران رئیسجمهور بود، استفاده ابزاری از امکانات و اختیارات دولتی برای حذف دیگران، موجب طرد چهرههایی شود که به رغم حذف شدن از فهرست حامیان دولت، موفق به کسب آرا در انتخابات شوراها شده بودند، اما با پیوند خوردن و معامله با این گروه، هم پایگاه اجتماعی خود را از دست دادند و هم موفق به تحقق خواسته حامیان دولت نشدند.
در عرصه رسانهها نیز آثار اینگونه رویکرد، هویداست. برخورد حذفی با رسانههای منتقد در اردوگاه اصولگرایان، نه تنها جایگاه این رسانهها را تضعیف نکرده است، بلکه بر اقبال و اثرگذاری آنها نیز افزوده به گونهای که مسئولان دولتی اظهار میدارند، به رغم حمایتهای بیسابقه صداوسیما و در اختیار داشتن دو روزنامه کثیرالانتشار، همچنان در راستای القای کارآمدی و موفقیت دولت به جامعه، ناتوانند و حضور همراه با محدودیت دیگر رسانهها، اثر بیشتری از حجم انبوه فعالیتهای تبلیغاتی دولت دارد.
اکنون که چند ماه تا انتخابات مجلس هشتم باقی مانده است، این پرسش مطرح است که آیا طیف هواداران دولت، در اندیشه تکرار یکجانبهگرایی، تخریب و هتک حرمت در رقابتهای انتخاباتی و استراتژی قدرت به هر قیمت است، یا آنکه با عبرتآموزی از حوادث شش ماهه اخیر، قصد ایجاد تحول در شیوه و منش مدیریتی و افزودن عمل اصولگرایانه علاوه بر شعار به کارنامه خود دارد.
برای دریافت پاسخ این پرسش، کمی انتظار کافی است.ب/ن.التماس دعا...
نوشته شده توسط : علی