تحریم یا حمله؟ سهل‌انگاری در ارزیابی خطر

یکشنبه 86 مرداد 28 ساعت 4:0 صبح
...تاریخ تحریم‌های آمریکا علیه ایران به شش دوره تقسیم می‌شود:
دوره نخست: دوره گروگانگیری از 1979 تا 1981؛ در این دوره، دوازده میلیارد دلار دارایی ایران مصادره و فروش تجهیزات نظامی به ایران لغو شد.

دوره دوم: دوره جنگ با عراق از 1981 تا 1988؛ قطع کمک بانک جهانی، قرار دادن ایران در لیست کشورهای تروریستی و کنترل مبادلات نظامی با ایران.
دوره سوم: دوره بازسازی از 1989 تا 1992؛ که وقفه‌ای کوتاه در تحریم پدید آمد و 287 میلیون دلار دارایی بلوکه شده ایران پرداخت شد.

دوره چهارم: دوره کلینتون از 1993 تا 2001؛ در این دوره، بیشترین تحریم‌ها علیه ایران اعمال شد که هدف اصلی آن، مهار دوجانبه ایران و عراق و جلوگیری از برتری یافتن ایران پس از شکست عراق در کویت بود. تحریم‌ها در این دوره بیشتر به صنعت نفت و سرمایه‌گذاری در آن مربوط می‌شود که بسیار موفق بوده و صنعت نفت ایران در این دوره هزینه بالایی را می‌پردازد.
در اواخر دهه نود، به دلیل رشد اصلاحات در دوره خاتمی، بهبود نسبی در این زمینه پدید آمد، اما این دوره کوتاه بود.

دوره پنجم: دوره پس از حادثه یازده سپتامبر 2001 و تشدید تحریم‌ها و رادیکالیزه شدن سیاست آمریکا.
دوره ششم: دوره پس از بحران هسته‌ای و تصویب قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل و تحریم‌های مالی و اقتصادی علیه ایران که اوج تحریم‌ها علیه ایران بوده است. تفاوت اصلی این دوره با دوره‌های پیش، در این است که آمریکا با همکاری اتحادیه اروپا این تحریم‌ها را آغاز کرده و پیش می‌برد.

کارآیی سیاست تحریم علیه ایران
هزینه تقریبی تحمیل شده به خاطر تحریم بر ایران در 27 سال گذشته، به میزان 2% نرخ رشد ناخالص ملی و نزدیک به 100 میلیارد دلار بوده و همین طور نرخ رشد اقتصادی ایران از 9% در سال 1979 به 3% رسیده و 6% کاهش رشد داشته و در مقابل، هزینه تحمیل تحریم بر آمریکا، نزدیک به بیست میلیارد دلار بوده است.

درباره میزان تأثیر این تحریم‌ها و موفقیت آمریکا در رسیدن به اهداف خود، می‌توان گفت که موفقیت این تحریم‌ها در مهار کردن رژیم نسبی بوده، اما در تغییر رفتار رژیم و یا تغییر آن ناموفق بوده است.
ساختار اقتصادی ایران بسته و شدیدا دولتی است و تجربه جهانی، نشان می‌دهد که در این نوع ساختارها، توانایی تحریم و میزان تاثیر آن اندک است. به علاوه، ساختار سیاسی ایران، وجود جو انقلابی و سلطه ایدئولوژی مذهبی، باعث شده است که هزینه اقتصادی، به هزینه سیاسی تبدیل نشود.

هزینه این تحریم‌ها تا پیش از بحران هسته‌ای، 2% رشد ناخالص ملی بود، اما پس از بحران هسته‌ای، به 4% رسیده و دامنه آن تا 20% رشد ناخالص ملی خواهد رسید. با این حال، افزایش این هزینه‌ها، دلیل قطعی برای موفقیت تحریم‌ها نیست؛ هزینه تحریم علیه عراق تا 80% رشد ناخالص ملی بوده و تولید اقتصادی این کشور را از 60 میلیارد دلار در سال، به 10 میلیارد دلار رساند، اما باعث تغییر رژیم عراق نشد، بلکه برعکس، بیش از یک میلیون نفر ضایعات انسانی داشته است.
بنابراین، فاجعه‌ها و تراژدی‌ها پشت این تحریم‌ها خوابیده است و نباید از آن غافل بود.

احتمال تحریم نفتی کامل ایران منتفی نیست و باید گفت که هدف عمده این تحریم‌ها، صنعت نفت ایران بوده است. تأسیسات نفتی ایران، بسیار فرسوده است و سالانه 5 تا 10 درصد از ظرفیت تولید کشور کاسته می‌شود. این در حالی است که کارآیی تحریم‌ها در بخش نفت، بیشتر از بخش نظامی بوده است.

احتمال حمله نظامی علیه ایران
اگر انگیزه ایران درباره دستیابی به سلاح هسته‌ای برای غرب محرز شود، احتمال تهاجم نظامی علیه ایران هست و شدت و ضعف آن در این‌ باره، به هدف آمریکا بستگی دارد که آیا خواهان تغییر رفتار رژیم است یا خواهان تغییر کامل آن؛ بنابراین، چنانچه برای آمریکا و غرب ثابت شود فعالیت هسته‌ای ایران صلح‌آمیز است، احتمال حمله نظامی ضعیفتر خواهد شد، اما از بین نخواهد رفت، چرا که در این میان، بسیاری از عوامل محاسبه نشده وجود دارد، چون رابطه طرفین پرتنش و بحرانی است.

در اوضاع کنونی، درباره انگیزه ایران در میان دولت‌های غربی و همینطور سیاست‌ها و اهداف آمریکا، توافق‌نظری وجود ندارد؛ بنابراین، ما می‌توانیم به خاطر خطای محاسبه به سمت وضعیت قرمز و خطرناک حرکت کنیم.
جامعه ما دچار یک سهل‌انگاری در ارزیابی خطر شده و به این نتیجه رسیده که چون آمریکا در عراق در گل گیر کرده، دیگر هیچ‌گاه به ایران حمله نخواهد کرد و چون فرض می‌کند هزینه تحریم نفت بسیار سنگین است و قیمت نفت بالاست، دچار خوش‌بینی شده که غرب به این سمت حرکت نمی‌کند. ما در خواب غفلتیم و این مهلکترین سم برای ایران است...

نوشته شده توسط : علی

نظرات ديگران [ نظر]