دکتر رضا داوری اردکانی، در مقالهای که به تازگی به چاپ رسانده، از نگاه انحصاری و سطحی به ISI و تبدیل آن به ملاک تولید دانش و توسعه علمی به شدت انتقاد کرد.
این فیلسوف برجسته کشور که این مقاله را با کنایه بخشی از وصیتنامه خود به عنوان «یک پیر دانشگاهی» خوانده، ضمن پذیرش مفید بودن استفاده از فهرستنویسی ISI به عنوان یک ابزار، به رسمیت شناختن این ملاک به عنوان تنها معیار توسعه علمی را خطرناک خواند.

در بخشی از مقاله دکتر رضا داوری اردکانی آمده است: ISI سازمان خوبی است که در حدود پنجاه سال پیش تأسیس شده است. این سازمان مقالههایی را که در مجلههایی که خود به رسمیت شناخته و چاپ شده است، فهرست میکند و وسیلهای فراهم میکند که طالبان، به مقالههای مورد نظر خود به آسانی دست یابند و البته با رجوع به آن میتوان پیشرفت علم در جهان و در کشورها را با تقریب اندازه گرفت و سطح علم کشورها را سنجید. پیداست که فهرست ISI به عنوان میزان سنجش چندان دقیق نیست اما به هرحال یکی از موازینی است که باید با میزانهای دقیق تر تکمیل شود. دانشمندان ما هم از چندین سال پیش به اهمیت چاپ مقالهها در مجلههای ISI پی بردهاند و در این کار کم و بیش اهتمام کردهاند.
این اهتمام بویژه از جهت سیاسی و حفظ حیثیت کشور موجه است زیرا سرعت رشد پیشرفت علمی و تناسب یا بی تناسبی پژوهش در کشورها و رتبه علمی هر کشور را به تقریب معلوم میکند. تا اینجا نه فقط هیچ اشکالی بر ISI وارد نیست بلکه اقبال به آن شایسته و لازم به نظر میرسد. قضیه وقتی دشوار میشود که ISI نه فقط ملاک مطلق در رتبه بندی علمی کشورها و تعیین مقام و مرتبه دانشمندان میشود بلکه مقام بلندی پیدا میکند و به صورت هیکل مقدسی درمی آید که چون و چرا در مطلق بودن آن جهل و کفر به شمار میرود. در این صورت چه بسا که ISI به کلی بی فایده و حتی مضر شود. ISI را باید همان که هست بازشناخت و پذیرفت و از آن فایده برد. ISI مرکزی است که مقالهها را فهرست میکند و البته مقالههای همه مجلهها در فهرست آن نمیآید... .
ما از ابتدا تلقی صحیحی از ISI نداشتیم و چون تازه وارد راه علم سنجی شده بودیم و ملاک و میزان نداشتیم (و اگر هم داشتیم و داشته باشیم به طور معمول به ملاکهای خودی اعتماد نمیکنیم) ناگزیر ISI را ملاک مطلق علم و جهل فرض کردیم و به کسی که مقالاتش در فهرست ISI درج نشده است، نمره صفر دادیم و او را در علم بی صلاحیت دانستیم. این یک ظلم ساده نیست بلکه میتواند اقدامی در جهت سست کردن رشته ارتباط علم با جامعه علمی کشور و فراهم ساختن مجال برای ظاهرسازی و مقاله پردازی باشد. این ظلم ناشی از یک جابه جایی کوچک است. علاقه و اعتقاد پژوهندگان و متصدیان اداره علم کشور به ISI چندان هم بی وجه نیست... .
حرفی نیست، مقاله نویسی در مجلههای ISI را تشویق کنیم اما الزام دانشمندان به این کار و موکول کردن ارتقا در مراتب دانشگاهی به داشتن مقاله در ISI نشانه خوبی نیست و شاید با روح علم ناسازگار باشد. این الزامها که با نظر به بعضی ملاحظههای سیاسی توجیه میشود، تدبیری است که نه سیاست مداران بلکه دانشگاهیان نه چندان آشنا با سیاست اتخاذ کرده اند. اکنون هم چنان از ISI دفاع میکنند که گویی کعبه و مقصد نهایی علم است و اگر به آن رو کنیم، رستگار میشویم و بی اعتنایی به آن عین کفر و جهل است. نیت آنان به احتمال قوی نیت خیر است اما تدبیرشان یا بهتر بگویم تحکم شان هیچ سودی برای علم کشور ندارد. مهمترین حجتی که در دفاع از الزام به نوشتن مقاله در ISI دارند این است که ما ملاک دقیق دیگری نداریم. پاسخ این است که هرجا علم هست ملاک هم هست پس بگردیم و ملاک یا ملاکها را پیدا کنیم... .
وقتی نوشتن مقاله در ISI شرط لازم باشد و کسی که صد مقاله محققانه دارد اگر در فهرست ISI چیزی نداشته باشد، دانشمند شناخته نمیشود و ارتقا به درجات دانشیاری و استادی بر او حرام است، ISI دیگر در ردیف ملاکهای دیگر نیست بلکه ملاک قطعی و تعیین کننده و مطلق است... .
شنیدهام که گفتهاند اگر هر یک از اعضای هیأت علمی دانشگاهها یک مقاله در ISI داشته باشند ایران در عداد ده کشور برتر علمی جهان قرار میگیرد.
(من وقتی این را شنیدم گفتم چرا نوشتن دو مقاله را پیشنهاد نکنیم تا یکی از پنج کشور صاحب علم باشیم؟) این ظاهراً تدبیر خوبی است ولی بهتر آن است که عجالتاً آن را مخفی بداریم زیرا اگر کشورهایی که در ردیفهای بالاتر از ما قرار دارند مثل ما متوجه شوند که با ثبت مقاله بیشتر در فهرست ISI علمشان ترقی میکند، شاید به هریک از پژوهندگان و دانشمندانشان تکلیف کنند که هریک دو مقاله بنویسند. در آن صورت این خطر وجود دارد که ما رتبه فعلی را هم از دست بدهیم. من به علم کشورم و به دانشمندان آن جسارت نمیکنم. فقط میخواهم بدانم که آیا درد علم و آموزش و فرهنگ در کشور ما کمبود مقاله در فهرست ISI است و مؤسسات علمی وظیفهای جز این ندارند که به هر وسیلهای این کمبود را جبران کنند؟ به طور معمول مقالههایی که برای بالابردن ارقام و آمار نوشته میشود سطحی و بی مایه است. ما به جای این که به دانشمندان مجال بدهیم که تأمل و تحقیق کنند و آثار خوب پدید آورند، آنها را ملزم نکنیم که رفع تکلیف کنند و مقاله بی مایه برای مجلهها بفرستند و احیاناً نوشتههای خود را با پرداخت پول آگهی چاپ کنند... .
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]