: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :
: موسيقي وبلاگ :
: جستجو در وبلاگ :
مجید اثباتی نواندیش: 1- برخوردهای ناشایست برخی از منتسبان به دولت با مجلس شورای اسلامی و نمایندگان ملت، چند وقتی است که آغاز شده و گویا قرار است این هجمه به یکی از ارکان نظام که جایگاه آن نه تنها در قانون اساسی، بلکه در نقطه نظرات امام راحل و مقام معظم رهبری به صراحت مورد تاکید قرار گرفته است، همچنان ادامه داشته باشد. زیاد دور نرویم، همین دو هفته پیش بود که یکی از مشاوران (که به گفته خود سالها از سیاست و گفتمان سیاسی دور بوده است) به نمایندگان مردم توهین کرد و سپس در شرایطی که با واکنشی جدی مواجه نشد، در مثلاً نامه عذرخواهی خویش، مجدداً به طرزی نامناسب به نمایندگان ملت حمله کرد و با استعارههایی بدیع به تشریح ابعاد و اندازههای خرقه سیاست پرداخت و با شرح کشاف تلاشهای بیدریغ برای اثبات بطلان مدعای گرانی کالاهای مصرفی مردم، سعی نمود تا به یادآوری وظایف نمایندگان بپردازد و از واکنشهای احتمالی جلوگیری نماید، چنین بود که به ریاست محترم مجلس متذکر شد: < نگذارید اصل مساله یعنی حقوق اساسی مردم از دقیقه دقیقه وقت باارزش مجلس... زیر امواج خشم و غضبها پایمال گردد.> جالب اینکه یک روز پیش از درج مثلاً نامه عذرخواهی شخص فوق در مطبوعات، مشاور مطبوعاتی رییسجمهور طی یادداشتی در روزنامه ایران که ارگان مطبوعاتی دولت محسوب میشود، در ادامه سیاستی که به نظر میرسد سناریویی مدون برای برخورد با نمایندگان منتقد دولت و مطبوعات مستقل باشد، اقدام به حملهای دیگر به نمایندگان ملت نمود؛ اقدامی که در سایه سکوت ریاست و هیات رییسه مجلس میرود تا بدل به سنتی مذموم و ناپسند شود. روندی که در صورت تداوم مماشات مجلس، نتیجهای جز مخدوش شدن شأن و جایگاه نمایندگان ملت و این نهاد ارزشمند نخواهد داشت. 2- همان طور که مشاور مطبوعاتی رییسجمهور، بزرگوارانه! نسبت به حق قانونی نمایندگان در خصوص نظارت بر عملکرد دستگاه اجرایی و ایراد تذکر قانونی اذعان نمودهاند، مسلماً نه فقط نمایندگان مجلس که همگان نیز برای ایشان حق انتقاد قایل هستند، حتی اگر بخواهند جای رییسجمهور و به نیابت از ایشان پاسخ تذکر قانونی نمایندگان ملت را بدهند. لیکن آنچه اهمیت دارد این است که آیا مطالب وی انتقاد است یا از جنس توهین و هجمه به شعور فردی و جمعی نمایندگان ملت و زیر سوال بردن طرز فکر و گرایشهای سیاسی دیگران؟ 3- در این یادداشت چارهای نیست جز پرهیز از بحث تئوریک پیرامون نقش، کارکرد و وظایف مطبوعات و یا طرح موضوعاتی در خصوص کارکرد دولتهای مدرن در جهان سوم (که با هدف فراهم آوردن بسترهای رشد و گسترش جامعه مدنی، نهادها و تشکلهای مردمی تدوین میشوند) چرا که به نظر میرسد این گونه موضوعات نه تنها در حدود محدود فکری این دوستان جایی ندارد، بلکه عملکرد ایشان بیانگر بیاعتقادی مطلق به طرح چنین مفاهیمی است. الف) نکته نخست در نوشته مشاور مطبوعاتی رییسجمهور، سعی در نشان دادن تنزل جایگاه تذکر قانونی نمایندگان مجلس، در حد و سطح یک بیانیه است. اتفاقی که به ایشان اجازه میدهد به جای مخاطب تذکر که شخص رییسجمهور است، وی و در مقام یک مشاور به طرح ایدهها و ایدهآلهای خود بپردازد. ایشان سپس و در ادامه به بیان صفاتی برای نمایندگان میپردازند و میگویند: <از آنجا که نمایندگان در زمره نخبگان و فرهیختگان به حساب میآیند، اصل و فرض بر این است که این نظارت و تذکر و هشدار باید منعکسکننده نگرش هوشمندانه، دوراندیشانه و مستدل آنان نسبت به مسایل کشور باشد> و بلافاصله به طرح موضوع حمایت نمایندگان از مطبوعات مستقل میپردازد و با اعلام جرم علیه برخی مطبوعات کشور که پدیداری آنها در دوران اصلاحات و خاتمی بوده و متهم به ارتزاق از منابع عمومی کشور از جانب ایشان هستند، رای به بطلان فرض خود ساخته خویش میدهد و قاعدتاً صفات فوق را نیز از نمایندگان مردم سلب مینماید. اگر از وجه توهینآمیز سخنان ایشان بگذریم، سستی تهمتهای مشاور مطبوعاتی رییسجمهور بر مطبوعات مستقل و منتقد کشور که ملت ایران در سالهای گذشته شاهد مظلومیت آنها بوده است، بر همگان عیان است. از سوی دیگر استدلال ایشان مغایر حداقل تمام موارد شکایاتی است که تاکنون بر علیه مطبوعات کشور اعلام شده است. هر چند که نزد ایشان و همفکرانشان تمام پدیدههای ماحصل دوران اصلاحات، به طور کل، زشت، مذموم و غیرحرفهای به شمار میآید، مگر آنکه نامی از اصلاحات بر خود نداشته باشد. ب) ایشان از عدم توجه مردم به مطبوعات اصلاحطلب و نتیجه انتخابات تیرماه 1384 گفتهاند و پیروزی همفکران خویش را نتیجه بیتوجهی مردم به مطالب نشریات به تعبیر ایشان وابسته به جریان دوم خرداد دانستهاند. در حالی که احتمالاً باید به خوبی مطلع باشند که به علت فشارهای موجود بر عرصه رسانهای و تجربه برخوردهای پیشین با مطبوعات، چه گسستی بین مطبوعات اصلاحطلب با بخشی از مخاطبان آنها پدید آمد. به ویژه آنکه حوزه تاثیرگذاری مطبوعات در برابر تبلیغات فراگیر رسانه ملی و ابزارهای تبلیغاتی دیگر که در خدمت به جریان محافظهکار یا همان اصولگرایان بعدی عمل میکردند تا چه حد کمرنگ و کم دامنه بوده است و در مقابل عملیات افکارسازی دوستان ایشان چه تاثیرات شگرفی بر افکار عمومی در آن مقطع داشت. ج) ایشان سوال نمودهاند، چرا نتوانستهایم رسانههای پرشمارگان، قابل اعتماد و اثرگذار داشته باشیم و حسنین هیکلهای ایران کجایند؟ در این خصوص باید گفت که مشاور مطبوعاتی رییسجمهور در ابتدا باید منظور خویش را از رسانههای پرشمارگان، قابل اعتماد و اثرگذار روشن نمایند، چرا که حداقل به گواهی تیراژ مطبوعات اصلاحطلب در سالهای پس از خرداد 86 ما شاهد شکوفایی عرصه مطبوعات و آشتی نسبی مردم با رسانههای داخلی بودیم، رویدادی که خود حکایتگر اعتماد مردم و اثرگذاری بالای آن نشریات و یا دیگر جریدههای اصلاحطلب منتشره پس از آن دوران بوده است، لیکن کمصبری و فقدان تساهل و مدارا در برخی از اصحاب قدرت، شانس و امکان ماندگاری آن رسانهها را از ایشان سلب نمود. اتفاقی که در سویه دیگر آن شاهد برآمدن و بالیدن نسلی از روزنامهنگاران و فعالین مطبوعاتی بودهایم که به جرات میتوان گفت نه تنها از حسنین هیکل موردنظر آقای مشاور چیزی کم ندارند، بلکه در حوزه ژورنالیسم ویژگیهای متمایزکننده افزونتری نیز نسبت به وی دارند. اما در همین جا لازم است به طور متقابل از مشاور مطبوعاتی رییسجمهور سوال شود که؛ چرا ویژگیهای مدنظرشان در نشریات متعدد منتسب به جریان فکری محافظهکاران و یا همان اصولگرایان دیده نشده است؟ چرا ایشان از خود در خصوص شمارگان محدود نشریات مدافع دولت که برخوردار از تمامی امکانات موجود هستند، سوال نمیکنند و یا موضوع اعتماد و اثرگذاری این نشریات؟ و آیا به این فکر کردهاند که به چه علت از درون این مطبوعات که همگی از تداوم و حمایتهای مختلف در تمام سالهای گذشته برخوردار بودهاند، کسانی همچون حسنین هیکل بیرون نیامدهاند؟ د) مشاور مطبوعاتی رییسجمهور هر چند تلاش میکند در پس الفاظی نسبتاً مقبول در خصوص نقصپذیری دولت نهم پنهان شود و اعلام میکند: <دولت آماده است که از سوی رسانههای ارتباط جمعی به دقت مورد نقد و ارزیابی کارشناسانه قرار گیرد.> اما بلادرنگ از رفتار غیرمنطقی و بیگانه با رسالت و ماموریت برخی از رسانهها و اتهام تحریف، دروغپردازی، جعل خبر، قلب واقعیت و توهین نسبت به افراد مختلف توسط مطبوعات منتقد خبر میدهد. در واقع ایشان بلافاصله موضع خود را در قبال رسانههای منتقد، تعیین و مشخص میکند و با این کار تکلیف انتقاد از عملکرد دولت را نیز یکسره مینماید؛ چرا که به زعم ایشان، مطبوعات منتقد، حرفی برای گفتن ندارند جز دروغپردازی و قلب واقعیت. مطالعه سخنان مشاور رییسجمهور، این سوال را پدید میآورد که شاید ایشان تصور کردهاند با مردمی کور و کر مواجه هستند که نه قدرت درست اندیشیدن را دارند، نه حافظهای قوی و نه توانایی یادآوری نحوه برخورد دولتیان با مطبوعات را. ایشان باید بدانند مردم میزان صبر، مدارا و متانت دولت و یا ضریب نقصپذیری آن را الزاماً نه از نحوه برخورد دولت با مطبوعات منتقد، بلکه از نحوه برخورد با کارشناسان اقتصادی کشور نیز متوجه شدهاند که حتی پس از آن نشست مثلاً صمیمانه، آخرین عضو دولتی منتقدان اقتصادی دولت، یعنی دکتر احمد میدری نیز از مسوولیت خود برکنار میشود، حال اگر نخواهیم نحوه برخورد با دانشگاهیان را مثال بزنیم. ه- - مشاور رییسجمهور، به طور آگاهانه چشم خود را بر یکی از واقعیتهای عرصه رسانهای میبندد و آن هم همراهی برخی مطبوعات با اندیشههای سیاسی و اقتصادی مغایر با نظرات دولت است. گویا ایشان فراموش کردهاند که احزاب و جریانات سیاسی، هر یک براساس باورهای خود مسیری را برای دستیابی به قدرت سیاسی طی مینمایند و با توجه به نسبت و نزدیکی فکری موجود در هر نشریه به یک جریان سیاسی، به طور طبیعی آن نشریه از فلان حزب یا جریان سیاسی حمایت مینمایند. همان طور که نشریات کیهان، سیاست روز، رسالت، جمهوری اسلامی، پرتو، جبهه و بسیاری دیگر از شیوه فکری محافظهکاران و یا همان اصولگرایان حمایت میکنند و برای دولتیان هورا میکشند.از سوی دیگر معدود مطبوعات منتقد باقیمانده نیز با اعتقاد به ضرورت پیشبرد فرآیند اصلاحات در کشور همچنان بر باورهای اصلاحطلبانه پافشاری مینمایند و در غیاب ارگانهای حزبی، به انتشار اخبار و انتقادات احزاب اصلاحطلب نیز میپردازند و یا براساس باورهای خویش، عملکرد دولت را مورد انتقاد قرار میدهند. حال با توجه به اینکه دولت هم از حمایت مطبوعات متعدد در سراسر کشور و ارگان خاص خود برخوردار است و هم حمایت مطلق رسانه ملی را همراه خویش دارد، چرا باید انتقادات صرفاً چند روزنامه و هفتهنامه اصلاحطلب تحمل نگردد؟ چرا باید مشاور رییسجمهور چشمان خود را بر انتقادات مستدل نشریات منتقد بسته و آنان را به طور یکجانبه متهم به قانونشکنی و هنجارشکنی نماید؟زمانی که ایشان ترجیح میدهد انتقادات مطبوعات بر عملکرد دولت را تعبیر به تحریف و قلب واقعیت نمایند، چگونه میتوان ادعای انتقادپذیری آقایان را باور نمود؟و چگونه میتوان تذکر و اعتراض نمایندگان منتقد دولت را وارد ندانست و بیپروا از چشمان باز مردم و مطبوعات منتقد ادعا کرد که اعتراض نمایندگان وارد نیست؟ با صراحت باید به ایشان متذکر شویم که آقای مشاور از نظر ما تذکر قانونی و اعتراض نمایندگان ملت به رییسجمهور در خصوص تهدید مطبوعات و آزادی بیان وارد است، به ویژه آنکه مطالبی همچون نوشته شما این دغدغهها را بیشتر مینماید؛ بنابراین شایسته است تا رییسجمهور، شخصاً و به طور مستدل پاسخ تذکر نمایندگان مردم را بدهد، نه اینکه مشاوری همچون شما بخواهد با نمایندگان رو در رو شود. |
نوشته شده توسط : علی