با به قدرت رسیدن دکتر احمدینژاد در نهمین انتخابات ریاستجمهوری، واژه «مافیا» وارد ادبیات رسمی مسئولان جمهوری اسلامی شد...
سه فرضیه درباره فعالیت مافیا در کشور هست که هر یک از آنها، دارای هوادارانی در میان مسئولان، کارشناسان و مردم است و در این فرصت، به بررسی این فرضیات پرداخته میشود:
فرضیه نخست: وجود مافیا در کشور، توهمی است که آگاهانه یا ناآگاهانه در ذهن مردم شکل گرفته و مشکلات موجود کشور به این گروههای نامعلوم نسبت داده میشود، هرچند برخی مسئولان نیز با دامن زدن به این توهم، تلاش دارند مسئولیت معضلات و کاستیهای ناشی از عملکرد خود را با فرافکنی به این گروههای زیرزمینی نسبت دهند.
فرضیه دوم: وجود مافیا در ایران یک واقعیت است و گروههای مخالف نظام و دولت با استفاده از امکانات مالی محدود خود، میکوشند با استفاده از عوامل گسترده خود در داخل و با انجام اقدامات اقتصادی علیه کارآمدی دولت، توطئه کرده و منافع نامشروع نیز به دست آورند.
فرضیه سوم: وجود مافیا در ایران یک واقعیت است، اما با توجه به ساختار کاملا دولتی اقتصاد کشور و دخالت حکومت در همه ابعاد و تصمیمات مدیریتی و اقتصادی در جامعه، فعالیت مافیا بدون داشتن پایگاه قابل اتکا در داخل حاکمیت و دولت، غیرممکن خواهد بود و مافیایی که اراده حاکمیت، مبنی بر نابودی آن شکل بگیرد، هر اندازه از قدرت نیز برخوردار باشد، به سادگی از بین خواهد رفت...
در ایران باید در جستجوی مافیای ایرانی با ویژگیهای خاص آن از نظر فرهنگی، جامعهشناسی و حتی مذهبی گشت. از سوی دیگر، استدلال گروه دوم نیز درست به نظر میرسد؛ نتیجه فعالیت مافیا، ناکارآمدی اقتصادی و تحمیل هزینههای سنگین به مردم است و طبیعتا فعالیت مافیا در درازمدت، دولت و نظام را ناکارا و متزلزل جلوه میدهد و هیچ نظام سیاسی هوشمندی، عواملی را که در کلان مشروعیت و کارآمدی آن را زیر سؤال ببرد، تحمل نخواهد کرد؛ بنابراین، مافیا باید ریشه در اپوزیسیون نظام داشته باشد.
اما در مقابل، استدلال گروه سوم نیز علمی است، در همه زمینههای قابل تصور برای فعالیت مافیا؛ از بازرگانی خارجی گرفته تا تجارت داخلی و از عرصه تولید گرفته تا خردهفروشی، مجموعه حاکمیت، ابزارهای قدرتند و اختیارات نامحدودی دارندد که با استفاده تنها بخشی از آن، میتوان هر جریان قدرتمند و سازماندهیشدهای را به زانو درآورد...
واقعیت این است که اگر مافیا را شبکهای گسترده و سازماندهیشده بدانیم که با فعالیتهای غیرقانونی، به کسب منافع نامشروع میپردازد، برای اقتصاد ایران باید این تعریف را کمی تغییر دهیم و مافیا را شبکههای محدودی بدانیم که با استفاده از رانت و فعالیتهای ظاهرا قانونی و یا شبهقانونی، درآمدهای هنگفت به دست میآورند.
درواقع، تفاوت عملکرد مافیا در ایران و کشورهای پیشرفته، به شفاف نبودن قوانین و مرزهای اقتصادی بازمیگردد که باعث میشود فعالیتی که ظاهرا باید در چهارچوب مرزهای قانونی قرار داشته باشد، از ماهیتی تبعیضآمیز و خلاف عدالت برخوردار باشد؛ مانند دادن مجوز انحصاری یا محدود تجارت بسیاری از کالاها که هماکنون در اختیار یک یا چند گروه قرار دارد یا اطلاع گروههای نزدیک به مقامات و دستگاههای دولتی از تصمیمات مهم اقتصادی، بیش از اطلاع دیگر بخشهای بازار...
بسیاری از چهرههای به ظاهر موجه که با استفاده از رانت دولتی به ثروتهای کلان میرسند، حتی با اختصاص بخشی از منافع خود به عنوان وجوهات شرعی، در ساختار حوزههای علمیه و برخی بیوت نیز صاحب اعتبار میشوند و نتیجه آنکه مافیا در ایران برخلاف دیگر کشورهای دنیا، دستکم در برخی از لایههای بالا، ظاهری موجه دارد. هرچند منافع اقتصادی ناشی از این رانتها، تنها محدود به این چهرهها نمیشود و دیگر سودجویان اقتصادی نیز از این فضا استفاده خود را میکنند و در مجموع، میتوان گفت که مافیا در ایران به نام برخی چهرهها و به کام شمار بسیاری از فعالان و رابطههای اقتصادی عمل میکند...
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]