: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :
: موسيقي وبلاگ :
: جستجو در وبلاگ :
وبلاگ درنگ با اشاره به پشتصحنه لغو سخنرانی چاوز در دانشگاه نوشت:
۱) امروز کلیپی را که دوستان برای برنامه آماده کرده بودند می دیدم. از تصور این که چه برنامه ای می توانست باشد و نشد، آزرده شدم و از فکر این که چه کسانی می توانستند (بخوانید وظیفه داشتند) کمک کنند و نکردند، بسیار عصبانی شدم.۲) رفته بودیم دفتر یکی از وزرا که دعوتش کنیم قبل از چاوز سخنرانی کند. وارد حوزه وزارتی شدیم. مدیر کل حوزه وزارتی به همراه یکی از معاونین بانفوذ مجموعه در حال صحبت بودند. معاون مورد نظر، که مرا به اسم (نه به چهره) خوب می شناخت، با وزیر قرار ملاقات داشت.
می خواستم خودم را معرفی کنم و قضیه را با او در میان بگذارم. قبل از من، دوستم، که کارمند همان وزارت خانه است، صحبت را شروع کرد و موضوع را به رییس دفتر وزیر گفت. طرف شروع کرد مسخره کردن ما که «بگوییم وزیر مملکت بیاید برای چاوز مجلس گرمی کند و...».
قطعا می دانید که در عرف دیپلماتیک، این کار تحویل گرفتن وزیر مربوطه است. در ضمن، چنین برنامه ای دقیقا در حوزه فعالیت وی قرار داشت. یعنی وظیفه اش بود.
۳) برنامه هایی از این قبیل برد تبلیغاتی زیادی برای جمهوری اسلامی دارد. کسی مخالفه؟ و البته برنامه هایی از این دست برای برگزار کننده ها به غیر از زحمت و دردسر، چیز دیگری ندارد. کسی شک داره؟
۴) نمی دانم کدام یک از شما روز سخنرانی دانیل اورتگا در دانشگاه تهران حاضر بودید. همه جور آدمی در جلسه بود. یک قسمت برنامه پخش کلیپی بود در مورد جنبش های استعمارستیز جهان. من ردیف سوم نشسته بودم، پشت سر سفرای خارجی و کنار خبرنگاران. وقتی که تصویر اورتگا نشان داده شد، جماعت تشویق کردند. تصویر فیدل، چه گوارا، چاوز، مورالس و... همینطور. وقتی نوبت به احمدی نژاد وسید حسن نصرالله رسید، همه ایستاده بودیم و تشویق می کردیم. وقتی آقا را نشان داد، سالن به مرز انفجار رسید. انتهای کلیپ، تصویر و جمله ای از امام(ره) بود. بلافاصله همه سفرای خارجی از جای خود بلند شدند و مانند دانشجویان شروع کردند به کف زدن. تجسم جمله ای از رهبر انقلاب بود که «این انقلاب بی نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست.» من فقط سایت چهار خبرگزاری خارجی رادیدم. هر چهار تا این جریان را تقریبا کامل نوشته بودند.
۵) از زمانی که اعلام شد سفر چاوز و سخنرانی او در دانشگاه قطعی است، تقریبا یک هفته وقت داشتیم. من فقط یک روز در جریان فعالیت های درون دانشگاه بودم. تقریبا نصف روز همه کارها معطل این بود که کدام گروه باید کار را انجام دهد. آخر بحث هم به این جا رسید که اسم فلان گروه نباید در پوستر بیاید ! (که البته ختم به خیر شد). خدا به همه ما ظرفیت بدهد.
۶) «بربرها و کسانی هستند که بمب اتم را در هیروشیما و ناکازاکی پرتاب کردند. بربرها کسانی هستند که به عراق تجاوز و چنین وضعیتی را ایجاد کردهاند. بربرها همان کسانی هستند که علیه مردم مظلوم فلسطین جنگ به راه انداختهاند. بربرها همان کسانی هستند که از اروپا به آمریکا آمدند و فرهنگ و تمدن ما را نابود کردند. بربرها کسانی هستند که تمدن سرخپوستان در آمریکای لاتین را نابود کردند». به نظر شما، تاثیر این حرف ها در دانشگاه ما بیشتر بود یا در کنفرانس خبری؟ آن هم در عسلویه!
۷) شنبه بعد از ظهر، معاون وزیر خارجه ونزوئلا پس از ملاقات با متکی به ما گفت: «رئیس خسته است». از تشریفات ریاست جمهوری به ما گفتند که آقای چاوز خسته است. اما نکته جالب این جاست؛ صبح یک شنبه دبیر دوم سفارت ونزوئلا پشت تلفن گفت: این برنامه اصلا به ما اعلام نشده است.
نوشته شده توسط : علی