چند روز پیش، جورج بوش در نطق رادیویی خود و پیش از سفر دورهای به خاورمیانه اعلام کرد: ما از دمکراتها و اصلاحطلبان از بیروت و بغداد تا دمشق و تهران، حمایت خواهیم کرد.
رهبر انقلاب نیز در آستانه انتخابات، تذکرات مهمی بیان کرده و ضمن ننگ دانستن حمایت آمریکا از هر گروهی، مردم و گروههای سیاسی را به هوشیاری توصیه کردند.
...این مسئله در حیات سیاسی ایرانیان و در تقویم ایام انتخاباتی، زمانی رخ میدهد که آیتالله خامنهای در سفر خود به یزد و در جمع مسئولان اجرایی با اشاره به حساس بودن شرایط و نشانههای آن پس از پیروزی انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: «همواره باید مراقب خطر بازگشت استبداد و سلطه بیگانگان بود و شاید دهها سال دیگر ملت ایران باید مراقبت کند تا جریان مردمسالاری دینی که هم ضد استبداد و هم ضد سلطه است، به یک فرهنگ عمیق و ماندگار در میان مردم تبدیل شود».
...یکی از مکانیزمهایی که در مردمسالاری دینی نیز بر آن تأکید شده و میتواند جنبه استبدادگریزی و استبدادستیزی را تقویت نماید، انتخابات پرشور، سالم و در عین حال آزاد است که مشارکت حداکثری را به دنبال داشته است. طبیعی است که غیبت متغیر اصلی ثبات سیاسی، یعنی «مردم» در آزمون دمکراسی و یا نبود حضور علایق و سلایق گوناگون، میتواند آن را به مخاطره اندازد. انتظار میرود ابزارهای حضور مردم به ویژه از سوی شورای نگهبان به گونهای مطلوب در همه لایههای جامعه کنونی ایران فراهم شود. این ابزارها را قانونگذار نیز جزو وظایف ذاتی آن شورا دانسته است. به نظر میرسد برخورد تنگنظرانه با این مسئله به مصلحت نظام و مردم نیست.
بوش در سخنرانی دو روز پیش خود در ابوظبی با ایراد دوباره اتهامات به ایران، سخن از آزادی و عدالت برای همه مردم جهان به ویژه مردم منطقه و ایران به میان آورد. جالب آن که عدالت و آزادی یکی شعار اصلی دولت کنونی و دیگری شعار محوری اصلاح طلبان است.
این مطلب از دو منظر حایز اهمیت است؛ نخست اینکه مکان و محلی که بوش صدای خود را به جهانیان میرساند، خود بیش از همه جای چالش و ایراد دارد و صداقت! بوش در «ارسال پیام به ملت ایران!» را روشن میکند. وضعیت کشورهای عربی خاورمیانه به ویژه در بحث آزادی و دمکراسی بر همه آشکار و مبرهن است. در برخی از این کشورها، زنان به تازگی حق رأی پیدا کردهاند و یا حتی اجازه گرفتن گواهینامه رانندگی به آنها داده میشود؛ از لحاظ نظام انتخاباتی نیز یا فاقد آن هستند و یا اگر انتخاباتی هم برگزار می شود، نمایشی و محدود به آریستوکراسی است.
...به همین پرسش اگر در مورد اصلاحطلبی هم برخوردی عمیق داشته باشیم، درمییابیم که گفتمان اصلاحطلبانه بوش و آنچه مدنظر وی از اصلاحطلبی در ایران است (براندازی) با آنچه در ذهن نیروهای فعال سیاسی موسوم به اصلاحطلب در ایران وجود دارد، بسیار متفاوت است.
قصد و هدف نگارنده، دفاع یا توجیه فعالیتهای حزب یا نیروی خاصی نیست، بلکه از این فراتر هدف ما دایر بر درک تفاوتها و اختلافات در تعابیر است. مخاطبان داخلی، خود بهتر میتوانند دریابند که آیا مصداق اصلاحطلبی مدنظر بوش قرار میگیرند یا خیر، اما برچسب زدن و تخریب کردن عدهای با هدف بیرون راندن از چرخه انتخابات سیاسی کشور، نتیجهای جز تهدیدزایی و امنیتزدایی برای کشور ما ندارد.
...اگر یک جمعبندی از دو نکته پیش داشته باشیم، درمییابیم که مسئله سلطه بیگانگان که به عنوان یک تهدید از سوی رهبر انقلاب اسلامی از آن یاد شده، دایر و ناظر بر نحوه فعالیتهای نیروهای داخلی در یک روند میانمدت و بلندمدت است (دست کم از لحاظ کوتاهمدت سلطه جز با حمله مستقیم نظامی توسط بیگانگان امکانپذیر نیست که این رخداد نیز با توجه به مسائلی که در صحنه بینالملل وجود دارد، چندان محتمل نیست). تاریخ نیز در کشور ما مؤید این نکته است که سلطه بر ما جز از طریق ما امکانپذیر نبوده است؛ وارفتگی و برخورد منفعلانه از یک سو و تعمیق اختلاف مابین نیروهای داخلی از سوی دیگر، این سلطه را تسریع میبخشیدند...
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]