: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :
: موسيقي وبلاگ :
: جستجو در وبلاگ :
اظهارنظر در این مورد که دیپلماسی اخم تاکنون چه دستاوردهایی برای کشورمان داشته است، خود میتواند موضوع بحث کارشناسان و سیاستمداران قرار گیرد و نتایج آن با دیپلماسی لبخند دولت گذشته، مقایسه گردد. اما در هفتهها و روزهای اخیر اتفاقاتی افتاده است که اصولاً وجود دیپلماسی اخم را زیر سوال میبرد.
نخستین موضوع، اظهارات خودخواهانه رئیس جمهور قزاقستان در حاشیه کنفرانس سران خزر بود که به صراحت از دفن تاریخی قرارداد 1940 بین ایران و شوروی خبر میداد. در آن زمان، برخورد <اخم ا~لود> همراه با پاسخگویی قاطع، حداقل توقع از مردان دیپلماسی دولت نهم بود. اما این اخم به جای رئیس جمهور قزاقستان، شامل حال عدهای از سیاستمداران و کارشناسان داخلی شد که براساس برداشت حقوقی خود از قراردادهای دو طرفه ایران و شوروی، سهم ایران از خزر را معادل 50 درصد میدانند. به طوری که رئیس دستگاه دیپلماسی خارجی ایرانمدعیان سهم 50 درصدی کشورمان را <دشمنان ملت ایران> نامید!
پس از آن، رئیس جمهور فعلی عراق که دو دهه میهمان جمهوری اسلامیایران بوده است از عدم پذیرش قـرارداد 1975 تـوسط دولـت جـدیـد عراق خبر داد. اما دیپلماتهای ایرانی ترجیح دادند <اخم> خود را تا آنجا به عقب بیندازند که توضیحاتی از دفتر رئیس جمهور عراق و بعضی دیپلماتهای آن کشور واصل شود و همان توضیحات را بهانه <لبخند> به رئیس جمهور عراق قرار دهند. مقاماتی که در برابر خبر اولیه سکوت کرده بودند، مواضع بعدی اعلام شده توسط عراقیها را <مبنای مستحکم برای توسعه روابط دو کشور> دانستند. در حالی که موضع گیری ثانویه مقامهای عراقی نیز بر وجود برخی اشکالات در قرارداد الجزایر تأکید داشت. ناگفته نماند که روز گذشته سفیر عراق در ایران با تأکید بر درخواست مقامهای عراقی برای اعزام هیأت 20 نفره و گفتگو در مورد مفاد قرارداد الجزایر و نیز وضعیت اروندرود، گلا یه محترمانه خود را اعلام کرده است که <دولت عراق با توجه به پایان مهلت اعلام شده از سوی مقامات عراقی برای زمان گفتگو در باره قرارداد الجزایر، منتظر دریافت پاسخ رسمی دولت ایران است.> این اظهارات نشان میدهد که شاید مقامهای عـراقـی بـه دنبـال شنـاسـایـی میـزان حسـاسیـت برخی سیـاستمـداران ایـرانی در برابر زیاده خواهیهای عراق نسبت به قرارداد الجزایر بودهاند و پس از آنکه هیچ گونه <اخم> از طرف ایران به آنها نشان داده نشد، تثبیت ادعاهای خود برای تغییر در مفاد قرارداد الجزایر را به بهانه مذاکره در مورد آن قرارداد، تعقیب میکنند و حتی برای ایران، مهلت تعییـن مـینمایند! قاعدتاً تردیدی وجود ندارد که این تغییرات نه در راستای اعطای امتیاز به ایران بلکه به منظور افزایش حقوق و امتیازاتی برای طرف عراقی خواهد بود.
ظاهراً روسها نیز در دو سه سال گذشته، آسوده خاطر شدهاند که بدقولیهای مکرر و بهانه جوییهای مبتذل آنها در مـوضـوع راهاندازی نیروگاه بوشهر، موجب <اخـم> ایـرانـیهـا نخـواهـد شد. زیرا حتی پس از آنکه مقامهای روسی به صراحت اعلا م کردند <حداقل تا پایان سال 2008 نیروگاه بوشهر راهاندازی نخواهد شد> این پاسخ را از مقام ایرانی دریافت کردند که <به دوستان روس خود اعتماد داریم.> نمونه فراوان است و هند و ترکمنستان دو نمونه دیگر در این زمینه هستند. مثلا ً در شرایطی که ترکمنستان همزمان باقطع گاز صادراتی به ایران، به دروغ ایران را به بدحسابی در پرداخت به آن کشور متهم میکند، وزیر نیرو در ایران ضمن تاکید بر همکاری مثبت ترکمنستان و ایران موافقت ایران را با تسویه بدهی 170 میلیون دلاری ترکمنستان از طریق غیرپولی اعلا م مینماید.
هند هم علیرغم تاخیرهای مکرر در تعیین تکلیف خط لوله صلح و نیز راCی مثبت به قطعنامههای ضد ایرانی شورای حکام انرژی اتمی، به جای مواجهه با <دیپلماسی اخـم> از ایـن امتیـاز برخوردار میشود که به قول عضو اصولگرای کمیسیون امنیت ملی مجلس، گاز ایران را به قیمتی کمتر از قیمتهای متعارف جهانی خریداری نماید.
اما از همه اینها مهم تر، حوادثی است که پس از اظهارات خودخواهانه بوش و سکوت معنادار مقامات کشورهای خلیج فارس در برابر این اظهارات، اتفاق افتاد. البتـه بـرخـی روزنـامههای فرامنطقهای از قول مقامات ناشناس در امارات– که لابد نخواستهاند نامشان فاش شود– اعلام کردهاند <سخنان بوش، الزاما مواضع امارات نیست.> اما اگر قرار بر بکارگیری <دیپلماسی اخم> در ایران بود، چه زمان و چه موضوعی مهمتر از این وجود داشت که بـه بـرخـی خـودبـاختگـان منطقه یادآوری کنیم <ایران قدرتمند، کف زدنهای ممتد آنها پس از سخنرانی بوش را بی پاسخ نخواهد گذاشت.>
اما در این مورد هم نه تنها نشانهای از <اخم> مشاهده نـشــد، بلـکـه هـم زمـان بـا سخنـرانـی بـی سـابقـه بـوش،رئیس جمهور ایران طی نامهای به سران عرب خلیج فارس – از جـملـه امـارات– آمـادگی کشورمان را برای توسعه هـمکاریها در قالب پیشنهادهای ارائه شده در اجلاس دوحـه– از جملـه تـامیـن گـاز و آب بـرای آن کشـورهـا– اعلام نمود!
اکنون میتوان از آقای باهنر سوال کرد که آیا مقصود ایشان از <دیپلماسی اخم> همین اتفاقاتی است که نمونههایی از آن در این سرمقاله ذکر گردید؟
البته اگر بتوان <اعتراف به هزینه ساز بودن برخی تصمیمات دولت و در عین حال سکوت در برابر آنها به خاطر رئیس جمهور> را یک رفتار اصولگرایانه داخلی دانست، لابد اقدامات اخیر را نیز میتوان <اخم اصولگرایانه> در عرصه بینالمللی نامید و به آن افتخار کرد!
در پایان ذکر این نکته خالی از لطف نیست که نگارنده، شخصاً نامهنگاری اخیر برای سران نمکنشناس کشورهای خلیج فارس را افتخار آمیز نمیداند، اما بحث این یادداشت بیش از آنکه ارزیابی <محتوایی> دیپلماسی خارجی دولت نهم باشد، پاسخ به کسانی است که ضمن انتقاد به <شکل> رفتار دولت خاتمی در عرصه بینالمللی، دیپلماسی خارجی آن دولت را <دیپلماسی خنده> مینامیدند و به آن اعتراض میکردند. بعید است کسی بتواند آن دیپلماسی <خنده> را برای منافع ملت ایران، کم اثرتر از دیپلماسی <اخم> جدید بداند!
نوشته شده توسط : علی