اگر بپذیریم که همواره داشتن یک تحلیل درست و منطقی از محیط، پیش فرض اتخاذ تصمیمات و واکنش متناسب و مؤثر از سوی مسئولان است، میتوانیم نسبت به تفاوت نظر آقای هاشمی رفسنجانی و آقای احمدینژاد در خصوص پرونده هستهای ایران و تهدیدات امریکا داوری کنیم.
واقعیت این است که پس از ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل طی دو قطعنامه 1737 و 1747 ضمن تصویب تحریم هایی علیه جمهوری اسلامی ایران، ضرب الاجلی برای تعلیق فعالیت های هستهای ایران اعلام شد و به آژانس اتمی مأموریت دادهشد تا چگونگی اجرای این قطعنامهها توسط ایران را به شورای امنیت گزارش نماید و چون در این مدت ایران زمینه مصاحبه با افراد و بازدید از اماکن مختلف را برای آژانس فراهم کرد و در حال همکاری با آژانس میباشد البرادعی از شورای امنیت خواست تا پایان ماه نوامبر از تصویب قطعنامه سوم بر علیه ایران خودداری نمایند ولی مرتباً تأکید میکنند که جمهوری اسلامی ایران ضمن همکاری با آژانس در مورد شفاف سازی فعالیت های خود، باید نسبت به تعلیق اقدام نماید.
اما در امریکا بر خلاف توافق با چهار کشور دیگر در مجموعه 1+5 در 25 اکتبر برابر سوم آبان ماه رایس وزیر امور خارجه و پالسون وزیر خزانه داری این کشور در یک بیانیه مشترک، تحریم های تازهای را علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، وزارت دفاع و سه بانک دولتی ملی، ملت و صادرات اعلام کردند که نشان از اجرایی شدن تهدیدهای امریکا فراتر از طرح دوماتو و قانون ایلسا I.L.S.A علیه منافع و امنیت جمهوری اسلامی ایران دارد.
حال اگر آقای هاشمی رفسنجانی، با توجه به سوابق مبارزاتی با استبداد داخلی و استکبار خارجی از پیش از انقلاب و مسئولیت در مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام که طبعاً کنش های دشمنان انقلاب را زیر نظر دارند بی سابقه بودن این تهدیدات را بر حسب وظیفه توجه بدهند باید آن را نوعی نگرانی ناشی از تحلیل های شاذ به جامعه تلقی کنیم؟!
یا اینکه باید از اظهارات آقای احمدی نژاد متعجب بود که با وجود ارجاع پرونده هسته ای ایران از سوی آژانس به شورای امنیت و صدور دو قطعنامه 1737 و 1747 مرتباً تکرار میکنند که پرونده هسته ای ایران به آژانس برگشته و موضوع خاتمه یافته و دیگر قطعنامه ای علیه ایران صادر نخواهدشد در حالی که امریکا نه تنها کشورهای عضو شورای امنیت به ویژه چهار کشور صاحب حق وتو را برای صدور قطعنامه دیگر علیه جمهوری اسلامی ایران تحت فشار قرار دادهاست خود نیز یک جانبه شروع به تحریم بر علیه ایران نمودهاست؟
سخنان احمدینژاد در پارس جنوبی (خبرگزاری فارس10/8/86)یادآور میشود قبلاً هم که گفته میشد آژانس در حال ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت است، عده ای میگفتند که این فقط یک تهدید است و بعد پرونده که به آژانس ارجاع شد گفتند این ارجاع نیست بلکه فقط یک گزارش است و قطعنامه ای در کار نیست... چرا با مردم اینطور صحبت میشود؟
اگر فکر میکنیم که این شیوه اطلاع رسانی برای روحیه دادن به مردم و جلوگیری از ایجاد نگرانی در آنهاست باید بدانیم که ایران جامعه ای نیست که به مردم آن فقط با رادیو یک موج اطلاع رسانی میشود، چون مردم از طریق رسانههای الکترونیکی در جریان آخرین اخبار و اطلاعات جهان هستند.
آیا بهتر نیست به جای اینطور روحیه دادن، واقعیت ها را با مردم مطرح کنیم و از آنها بخواهیم برای استیفای حقوق خود در برخورداری از انرژی هسته ای که البته حق مسلم ما است باید خود را آماده نمایند؟!
حال اگر مجدداً بر خلاف این اظهارات، شورای امنیت قطعنامه دیگری بر علیه جمهوری اسلامی ایران صادر کند آیا اعتماد مردم نسبت به این مسئولین سست نخواهدشد؟
بدون تردید آقای هاشمی رفسنجانی همانطور که بارها تأکید داشته و اساساً اقدامات مؤثری در دوره ریاستجمهوری ایشان در برخورداری ملت بزرگ ایران از دانش هستهای و استفاده صلح آمیز از آن صورت گرفته، باید با قاطعیت برای بهره مندی از چرخه کامل سوخت هسته ای تلاش کنیم، لذا شایسته است مردم را آماده نمائیم و همواره مراقب کید و تهدیدهای دشمن بزرگ امریکا و اسرائیل باشیم، مراقب دشمن بودن به معنی مرعوب بودن نیست زیرا مغفول بودن ناشی از غرگی می تواند زحمات بیش از دو دهه از فرزندان دانشمند انقلاب در این مورد را به هدر دهد و کشور را با بحرانهای جدی مواجه سازد. بنابراین هدف همه ما مشترک است و آن برخورداری صلح آمیز از چرخه کامل هستهای است، اما اختلاف در راهکارهاست.
همانطور که رهبر معظم انقلاب هم متذکر شدند باید دشمن را دست کم نگرفت بنابراین مراقبت نسبت به تهدیدهای امریکا نشانه ای از عقلانیت و تدبیر است.
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]