: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :
: موسيقي وبلاگ :
: جستجو در وبلاگ :
روال اینگونه است که مرگ های مشکوک هر شب به بازپرس کشیک قتل تهران اعلام می شود. اما مرگ این چند نفر نه غیرطبیعی گزارش شد و نه مشکوک، بلکه آمار غافل گیر کننده آنها در آغاز زمستان ?? بازپرس ویژه کشیک شعبه ? دادسرای جنایی تهران را تحت تاثیر قرار داد تا با اعلام مرگ ده ها نفر کارتن خواب در تهران، خبرنگاران را نسبت به این مساله حساس کند.
اواخر روزهای آذر ???? با چاپ گزارشی مشروح مرگ ?? کارتن خواب در تهران در یکی از روزنامه های سراسری صبح، مرگ این چند نفر به سندیت رسید و مکتوب شد. از زمستان ?? تاکنون این چند نفر جنجال بسیاری آفریده اند. بهروز هنرمند بازپرس شعبه ? دادسرای جنایی تهران که اولین چهره اعلام کننده مرگ کارتن خواب ها در تهران محسوب می شود، بلافاصله پس از چاپ گزارش، خبر را تکذیب کرد و «مرگ ?? کارتن خواب در تهران» به رقمی بسیار پایین تر تقلیل
یافت. این مرگ طبیعی و غیرمشکوک در تهران، بازتاب گسترده یی در رسانه ها پیدا کرد. چنانچه شهرداری و شورای شهر تهران در جلسه یی اضطراری با نیروی انتظامی و بهزیستی وارد تعامل شدند. کمیسیون فرهنگی، اجتماعی شورای شهر در پی گردآوری اطلاعات مربوط به کارتن خواب های تهران از نیروی انتظامی درخواست کمک کرد و طی آن عملیات ویژه یی در تهران طراحی شد تا نسبت به شناسایی و جمع آوری متکدیان خیابان خواب اقدام شود. این یک امر حکومتی بود.
با آغاز طرح جمع آوری کارتن خواب ها مینی بوس هایی در سطح شهر به حرکت درآمدند که با همکاری نیروی انتظامی خیابان خواب ها را جمع آوری کنند و این آغاز شکل گیری بحران جدیدی برای مدیریت شهری تهران محسوب شد. با انتشار اخبار تهران، استان های دیگری هم از مرگ های خیابانی خبر مخابره کردند اما هیچ کدام از تهران پایتخت جلو نیفتادند.
در پی اخبار مخابره شده طی دو سال شورای شهر تهران ساختمان چند طبقه یی از شهرداری مطالبه کرد تا تجربه جدیدی در تهران عرضه شود که نام آن را «گرم خانه» بگذارند.
گرم خانه ها به نوبت در چند نقطه تهران انتخاب شدند و دو زمستان طول کشید تا برای ساماندهی خیابان خواب ها آماده شوند. زمستان سال بعد همزمان شد با به نتیجه نرسیدن وضعیت ساماندهی خیابان خواب ها. در نتیجه دانشجویان صبح یک روز کاری مقابل ساختمان شهرداری تهران تجمع کردند. تجمع اعتراض آمیز دانشجویان بار دیگر خبر سال گذشته روزنامه ها را تایید می کرد و نسبت به مرگ بیش از ?? نفر در پایتخت بهانه جویی داشت. اعتراض دانشجویان در زمستان ?? با ایجاد گرم خانه های موقتی در چند نقطه تهران خاموش شد. سال بعد هم وضعیت کارتن خواب ها شکل تکراری خود را گرفت تا اینکه با آغاز سرمای پاییزی در روز آخر آبان ماه ???? چند نماینده در جلسه علنی مجلس نسبت به لزوم ساماندهی کارتن خواب ها به وزیران کشور و بهداشت تذکر دادند. با اعتراض های مقطعی، نیروی انتظامی آماری از تعداد متکدیان جمع آوری شده تهران ارائه می کرد.
شکل ظاهری داستان جمع آوری متکدیان و کارتن خواب های تهران، نمایش همگرایی مدیران دولتی و شهری را داشت اما در میانه ماجرا آشوبی حکمفرما بود میان پذیرش مدیران بالایی و میانی برای ساماندهی کارتن خواب ها. نیروی انتظامی، سازمان بهزیستی و شهرداری تهران در ابتدا رویه متعادل همکاری را پیش گرفتند ولی با آغاز جمع آوری و گردآوری اطلاعات هر یک از دستگاه های مسوول اعلام برائتی غیرملموس داشتند مبنی بر اینکه دستگاه دیگری را مسوول جمع آوری و ساماندهی عنوان می کردند.
جمع آوری، رده بندی و ساماندهی خیابان خواب ها آماری همگن با چهره یک پایتخت نشان داد که بسیاری پذیرای قبول واقعیت آن نبودند.
وجود کارتن خواب ها در تهران اگرچه تاکنون بوده ولی نادیده گرفته شده است، گویی چشم مدیری یا شهروندی را اذیت نکرده است ولی با اعلام خبر مرگ شبانه کارتن خواب های سرمازده در تهران واقعیتی به مدیران شهری و مسوولان آسیب های اجتماعی در تهران گوشزد شد. کارتن خواب هایی که اغلب آنها «معتادان آخرخطی» لقب گرفته بودند، در پس یک سرمای ناغافل آذرماه شبانه مردند و جنازه های خشک شده آنها صبح زود روی دست شهر ماند.
به گفته عضو شورای دوم شهر تهران «خانواده یی ندارند تا خبر شوند.» آخر خطی ها چهره واقعی ابرشهر تهران بودند و هستند که ظاهراً با آغاز فصل سرما به یاد می آیند. یادآوری آنها که به انواع مواد مخدر معتادند و بدنشان هر نوع سوزنی را پس می زند، چهره واقعی تمام شهرهای بزرگ است.
معضل کارتن خواب ها با تمام جنجال های رسانه یی که پس از سال ها در آذر ???? گریبان تهران را گرفت، چهره عادی این شهر و بسیاری از شهرهای بزرگ دنیا است.
طی چهار سال گذشته که مدیران «خیابان خواب ها» را دیده اند، برنامه های بسیاری جهت ساماندهی این گروه از مردم ایران نوشته شده است. چه بسا آنها گروهی شکل گرفته از هر نقطه ایران معرفی شده اند. از متکدیان، معتادان، دانش آموزان و دانشجویان و حتی تحصیلکرده های کارشناسی ارشد و دکترا در میان آنها نام برده شده است و اکنون در آمار کارتن خواب های تهران شمرده می شوند. این چهره واقعی شهر بزرگی است که حریم آن به سختی معلوم می شود و طرح جامع آن به سختی نوشته می شود.
نکته اینجا است؛ یا به عنوان شهروندی که در کلان شهر زندگی می کند باید با مقوله خیابان خواب ها کنار بیاییم و بپذیریم که گروهی از مردم ایران روزها در کوچه ها می گردند و شب ها در خیابان ها می خوابند که اگر بخت با آنها یار باشد تا صبح دوام آورده روزهای بعدی را تجربه می کنند. یا اینکه به دنبال گونه دیگری از برنامه ریزی در این رابطه باشیم. طی چهار سال گذشته تمام نهادهای مسوول یا «ذی ربط» به گونه یی مقوله خیابان خواب ها را دنبال کرده و به گوشه یی از آن دست کشیده اند اما گونه گونی مدیران تصمیم ساز در این رابطه امکان اتخاذ تصمیم نهایی را از یک نهاد مشخص سلب کرده است؛ چنانچه معاون اجتماعی سازمان بهزیستی سال گذشته در مصاحبه با خبرگزاری فارس به صراحت عنوان کرد؛ «مساله کارتن خواب ها و متکدیان هر سال در فصل زمستان به موضوع داغ روز تبدیل می شود اما پس از آن فراموش می شود زیرا یازده دستگاه در این زمینه مسوولیت دارند و مدیریت واحدی برای ساماندهی کارتن خواب ها وجود ندارد.»
مهدی سیدمحمدی در همین مصاحبه از اعلام آمادگی سازمان بهزیستی برای ساماندهی این گروه از مردم خبر داد و از امکان همکاری ارگان هایی همچون شهرداری ها، نیروی انتظامی، قوه قضائیه، کمیته امداد و دانشگاه های علوم پزشکی در این مقوله سخن گفت.
البته حضور غیردولتی ها نیز در این مجموعه نادیده نیست ولی روال داستان خیلی ساده و تکراری است؛ تهران همچون سایر شهرهای بزرگ گریبانگیر مشکل تکدی گری و معتادان و بی خانمان هایی است که با شروع زمستان به دلیل ضعف جسمانی روی آسفالت ها و زیرپله ها دوام نمی آورند. معضلی که امریکا و اروپای یکپارچه نیز در حل آن ناکار آمد است. اروپا و امریکا پذیرفته اند که خیابان خوابی یکی از وجوه زندگی مدرن معاصر است و به جای تلاش جهت پاک کردن صورت مساله پیشنهادی دارند که طی دو سال گذشته در تهران نیز اجرا شده است. «گرم خانه های ایرانی» که از روی مدل اروپایی و امریکایی آنها ساخته شده اند، مصداق همین گفته خواهند بود. شاید زمان آن رسیده باشد که به جای اعلام آمار ?? هزار نفری یا ?? هزار نفری جمع آوری بی خانمان ها و متکدیان تهران توسط شهرداری یا نیروی انتظامی، بپذیریم این گروه یکی از گروه های متولد شده در زندگی انسان امروزند. زندگی می کنند، نفس می کشند، روز را می گذرانند اما نه در خانه بلکه در خیابان. تحصیلکرده هایی در میان آنها وجود دارند که زندگی مدرن را تف کرده اند و خیابان را انتخاب می کنند. شاید زمان آن رسیده است که قبول کنیم خیابان خوابی پدیده زندگی شهرنشینی قرن جدید است.
مرگ خیابان خواب های امسال به طور قطع تاثیر اخبار مرگ آنها در آذرماه ???? را نخواهد داشت. آخر آنها سال ها است که در خیابان ها می میرند و کم کم به عادت بصری ما تبدیل می شوند.
نوشته شده توسط : علی