با اظهارات تند و یکجانبه البرادعی علیه ایران در جلسه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بار دیگر تحلیلها نسبت به موضع واقعی مدیرکل آژانس در پرونده هستهای ایران دچار دگرگونی شده است!
گزارش ماه نوامبر البرادعی که در آن پاسخ دادن ایران به بسیاری پرسشها و رفع ابهامات در زمینه مسائل مهمی چون P1 و P2 و پروتونیوم با استقبال و تبلیغات گسترده جمهوری اسلامی روبهرو شد و تا اندازهای کار آمریکا را که میخواست با برگزاری نشست «1+5» در هفته جاری، گام سریعی را به سوی صدور قطعنامه جدید علیه ایران بردارد، مشکل ساخت.
با این حال همانگونه که احتمال میرفت، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در اظهارات روز پنجشنبه خود در نشست شورای حکام، در موضعی متفاوت با گزارش خود، مدعی وجود فضایی تاریک و ابهامآلود درباره پرونده هستهای ایران شد.
اکنون بررسی دقیق گزارش ماه نوامبر وی نشان میدهد، وی رگههای اصلی موارد سخنرانی روز پنجشنبه خود را در گزارش نیز گنجانده بود.
درباره اقدامات متفاوت البرادعی و نقش او در پرونده هستهای ایران، دو تحلیل وجود دارد:
برخی بر این باورند که محمد البرادعی، مدیر مصری آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به دنبال ایجاد یک نقش فنی و انسانی مشابه «هانس بلیکس»، بازرس سابق خلع سلاح است که در آستانه جنگ عراق، به رغم فشار آمریکا، بر نبود سلاح کشتارجمعی در عراق تأکید کرد و از مقام خود برکنار شد، اما همچنان در افکار عمومی جهان به عنوان یک چهره درستکار و منصف شناخته میشود.
این گروه به ویژه با استناد به چندین مصاحبه محمد البرداعی با رسانههای جهان و تصریح وی بر نبود گرایش نظامی در برنامه اتمی ایران و نیز انتقادات شدید «جان بولتون»، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل، رایس و مقامات اسرائیلی از البرادعی و به ویژه گزارش اخیرش، معتقد بودند شکاف به وجود آمده بین البرادعی و آمریکا واقعی است و البرادعی به هر دلیلی، به دنبال گزارش واقعیت صلحآمیز برنامه هستهای ایران به جهانیان است.
قاعدتا این گروه در توجیه چرخش یک هفتهای البرادعی، اظهار میکنند که ناشی از فشار کشورهای غربی به او بوده و وی در اینباره چارهای نداشته است، به ویژه که به نظر میرسد ارزش حقوقی گزارش ماه نوامبر برادعی، بیش از سخنان او در نشست شورای حکام است.
اما در همین حال، گروه دیگری از تحلیلگران بر این باورند، البرادعی در این مدت، آگاهانه به عنوان بخشی حسابشده از پازل فشار بر ایران مطرح بوده و حتی چند مصاحبه حمایتآمیز او از برنامه هستهای کشورمان نیز صرفا برای کشاندن ایران به ورطه ارایه اطلاعات بوده است.
به باور این دسته، مواردی چون ابراز نارضایتی البرادعی از روند بازرسی ایران پس از سال 2006، اعلام وجود فعالیتهای اعلامنشده، احتمال استفاده نظامی از سانتریفیوژهای ایران و سرانجام نبود همکاری فعالانه ایران برای بازرسی، تلاشهای دیگر مدیرکل آژانس برای اعمال بازرسیهای بیشتر و فراتر از پادمان است و به این ترتیب، البرادعی در نقش پلیس خوب، وظیفه محولشده به او در به دست آوردن همه اطلاعات برنامه اتمی ایران و قرار دادن آنها در اختیار غرب را به خوبی انجام داده است و اکنون میرود تا پس از ارایه یک پالس مثبت، برای گرفتن کلیه اطلاعات برنامه هستهای و نیز فعالیتهای موشکی و نظامی ایران که ارتباطی با برنامه هستهای و آژانس ندارد، فشارهای تازهای وارد کنند تا علاوه بر گسترش حیطه بازرسیهای فراقانونی آژانس، رنجش خاطر ظاهری مقامات غربی از خود را هم جبران کنند.
فارغ از صحیح بودن تحلیل اول یا دوم، مسئولان ایرانی به ویژه مذاکرهکنندگان ایرانی باید با تدبیر لازم حرکت کرده و از دادن هرگونه اطلاعات خارج از حیطه اختیارات آژانس، خودداری کنند و همکاریها با آژانس را در حد قانون و پادمان پذیرفته شده هستهای ادامه دهند.