در پی مجادله مسئولان دولتی و منتقدان دولت بر سر نرخ واقعی تورم، برخی کارشناسان اجتماعی به درستی تأکید کردند، بیش از همه مردمند که معنای واقعی تورم را لمس میکنند.
در این گزارش آمده است: به نظر میرسد آشناترین واژه اقتصادی برای عموم جامعه، «تورم» باشد، هرچند پیامدهای تورم در شرایط مختلف متفاوت است، اما شاید بتوان گفت که «تورم رکودی» یعنی سطح بالای نرخ تورم در شرایط رکود اقتصادی، بدترین و مخربترین نوع تورم بر فضای اقتصادی و اجتماعی است. واژه «تورم» به معنای نرخ رشد قیمتها نسبت به یک شاخص ثابت میباشد، به عبارتی دیگر، با سنجش مداوم سطح قیمتهای سبدی از کالا که نماینده سبد مصرفی خانوار میباشد و مقایسه روند قیمتها با سطح قیمتها در یک مقطع مشخص یا سال پایه، میزان افزایش قیمتها مشخص گردیده و نرخ تورم که نمایشگر روند افزایش هزینه خانوارها میباشد، به دست میآید... .
در ایران، بانک مرکزی برای محاسبه شاخص سبد هزینه خانوار، بیش از 300 کالا و خدمت را به عنوان نماینده هزینهها انتخاب کرده که صحت و دقت این انتخاب، تأثیر مهمی بر اعتبار شاخص تورم دارد و در صورتی که کالاها و خدماتی که نماینده واقعی هزینههای خانوار نیستند، در این سبد قرار گرفته و به آنها وزنی بیشتر یا کمتر از سهم واقعی آنان در هزینه خانوار تعلق گیرد، طبیعتا شاخص قیمت محاسبهشده فاقد اعتبار لازم خواهد بود... .
در صورتی که هر سه خطای فوق به صورت برنامهریزیشده و در جهت پایین نشان دادن نرخ تورم اتفاق بیفتد، به صورت طبیعی نرخ تورم میتواند تا نصف میزان واقعی اعلام شود و به همین دلیل است که طی سالهای اخیر، در مواردی کاهش رسمی نرخ تورم که از سوی دولت رسما اعلام میشد، با واقعیتهای عینی جامعه همخوانی نداشت... .
در جامعه ایران در سبد هزینه اقشار پایینتر از متوسط، خوراک و اجاره مسکن مطابق با آمار رسمی، سهمی بیش از 70 درصد هزینه خانوار را به خود اختصاص میدهد، در حالی که در اقشار مرفه، مجموع سهم تفریحات، آموزش، بهداشت، پوشاک و حملونقل همین میزان است. بنابراین در شرایطی که قیمت دو عنصر اصلی هزینههای اقشار محروم یعنی اجاره مسکن و مواد خوراکی افزایش شدیدی مییابد، اما قیمت کالاهای مورد نیاز اقشار مرفه مانند خودرو، لوازم خانگی خارجی، بلیتهای هواپیما و ... به دلیل ثابت نگه داشتن نرخ ارز و کنترلهای دولتی افزایش نیافته و یا دستکم روند افزایش کندتری را نسبت به هزینههای اقشار متوسط به پایین تجربه میکند، اقشار پایینتر از متوسط پدیدهای به نام «گرانی» را تجربه میکنند، اما این پدیده در نرخ تورم که نشاندهنده سبد کل هزینه خانوار که مجموع اقشار جامعه را در بر میگیرد، به خوبی نشان داده نمیشود.
اکنون زمان طرح این پرسش است که افزایش قیمتها و تورمی که اینچنین جامعه به ویژه اقشار آسیبپذیر را تحت تأثیر قرار داده است، چه نوع تورمی است؟ آیا تورمی ناشی از دوران رونق اقتصادی است؟ آیا تورمی است که نتیجه برنامه آزادسازی اقتصادی و سیاستهای تعدیل است یا آنکه تورمی رکودی بوده و در کنار هزینهها و فشارهای سنگین کوتاهمدت به جامعه، دستاورد درازمدتی برای اقتصاد کشور ندارد... .
در این شرایط عدم افزایش کافی سطح حقوق و دستمزد توسط دولت موجب میشود تا قشر کارمند که اکثریت مطلق آن را فرهنگیان و نیروهای مسلح که عموما از سطح حقوق پایینتری نسبت به سایر کارمندان برخوردارند، تشکیل میدهند با فشارهای شدید معیشتی مواجه شوند. همزمان قشر کارگر نیز که با محدودیت افزایش دستمزد ناشی از شرایط نامساعد مالی واحدهای صنعتی و کشاوری روبهرو شده است، فشارهای مشابهی را تحمل میکند، وضعیت ناگوار تولید که ناشی از افزایش بیرویه واردات و پیامد آن، بحران فروش کالاهای مصرفی صنعتی و کشاورزی است،همچنین موجب اخراج نیروهای کارگری و تشدید بحران اشتغال میگردد... .
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]